#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_چهل_هفت
اسمم مونسه دختری از ایران
طنازجلوترازاقای منصوری گفت پدرت پیغام فرستاده بابرادرهات میخوان بیان دنبالت.. تمام تنم لرزیدوخودم روبرای مرگ اماده کردم میدونستم به این راحتی ازگناهم نمیگذرن..طناز شروع کردبه گریه کردن که اقای منصوری گفت گریه نکن عزیزم من نمیذارم اسیبی به مونس برسه باحرف اقای منصوری یه کم دلگرم شدم برگشتم توی اتاق،،درازکشیدم نمیتونستم بخوابم
دم صبح بودکه زری امدتواتاقم گفت مونس اینجابرای توامن نیست بایدبری.. باتعجب گفتم چرا..زری گفت جلوی طنازبهت چیزی نگفتیم ولی اقاجان برادرهات پیغام فرستادن میایم جنازه اش روبرمیگردنیم..بهتراینجانمونی وهرچه زودترازاینجابری..زری بهم گفت اینجابرات امن نیست وبایدازاینجابری..باتعجب نگاهش کردم گفتم من جایی روندارم برم..گفت من یه ادرس و نامه بهت میدم بروکرج..گفتم کرج خیلی دوره؟گفت نزدیک تهرانه..وحشزده گفتم نه من میترسم اونجاخیلی دوره..زری گفت چاره ای نداری پیش یه ادم مطمئن دارم میفرستمت.. مانگران امدن پدروبرادرهات هستیم..اقای منصوری چندشب خواب راحت نداره وپریشون احواله میترسه ببرنت بلای سرت بیارن یابه زورشوهرت بدن اون وقت دیگه کاری ازدست مابرنمیاد..
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
.
شاد بودن چیزیه که باید
خودت به زندگی اضافه کنی .
بقیه نمی تونن بهت تقدیمش کنن .
دست سازه...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
وقتی که رها میکنی و خالی میشوی، فضا برای ورود چیزهای بهتر به زندگیت به وجود میآید…
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
هرگز فكر نکنید
فلان مرحله زندگی بگذرد
همه چیزدرست میشود.
از همه چالشها لذت ببرید
هنر زندگي دوست داشتنِ مسیرِ زندگي است.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
در طبابت و سیاست
هرکس وعده زیاد بدهد،
شارلاتان است...
🕴 کارل پوپر
ورود👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_چهل_هشت
اسمم مونسه دختری از ایران
من نمیتونم بذارم توبدبخت بشی مونس تومثل دخترخودمی.. گفتم اقاهم میدونه من میخوام کجابرم.. زری گفت من فعلاچیزی بهش نمیگم اگرسراغت روگرفت میگم ترسیده وقبل ازروشن شدن هوافرارکرده.. زوداماده شوباحجت میفرستمت ایستگاه..حجت پیرمردی بودکه توعمارت باغبانی میکردوزری خیلی بهش اعتمادداشت میگفت دهنش خیلی قرصه وحرفی نمیزنه.. باکمک زری وسایلم روجمع کردم نامه و ادرس روازش گرفتم مقدارزیادی هم بهم پول داداروم ازعمارت خارج شدم وبرای همیشه ازاون شهر خداحافظی کردم وراهیه کرج شدم
نزدیکهای عصررسیدم کرج یه شهر پر از درخت باغ بودوخیلی شبیه شمال بود.یه کم ازترسم کم شده بودبه هرکس میرسیدم ادرس رو نشون میدادم وکمک میخواستم خلاصه بعدازیک ساعت رسیدم به خونه ای که قراربودتوش زندگی کنم.. اون خونه تقریباوسط شهربودوتویه محله شلوغ درحیاط بازبودویه پرده ورودی روجداکرده بود.. پام روکه توحیاط گذاشتم یادخونه ای افتادم که بچگیم روتوش بزرگ شده بودم چون دورحیاط پرازاتاق بودومیدونستم توهراتاقم یه خانواده زندگی میکنه...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
باز هم بلــند شو ....
ایستـــادن کسی که زمینـش زده اند؛
از کســی که به زور سر پایش نگه داشته اند،
زیبــــاتر است!!!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
زندگی، حجمی ست که باید پُرش کنیم،
حتی اگر اشتباه پر کنیم.
به درک، اشتباه کردن،
بهتر از این است که هیچ کاری نکنیم.
🕴اوریانا فالاچي
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
زندگی برایت پرمعناتر خواهد شد
وقتی که،
این حقیقت ساده را درک کنی
که،
هرگز
هیچ لحظهای را
دوبار نخواهی داشت!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
چقدر دوست داشتنی هستند
آدمهــایی که تا آخر خوبند
آنهـا که برای غرور و احساس ما
هم به اندازه خودشان ارزش قائلند
آنهایی که دست دوستی میدهند
و تا همیشه میمانند ...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_چهل_نه
اسمم مونسه دختری از ایران
میدونستم توهراتاقم یه خانواده زندگی میکنه.. همون موقع یه دخترجوان امدسمتم گفت باکی کارداری.. گفتم بالیلاخانم کاردارم دادزد لیلا لیلا ازیکی ازاتاقهاکه معلوم بودازبقیه اتاقهابزرگتره یه خانم جاافتاده امدبیرون بایه لهجه شیرین ترکی گفت چه خبرته حیاط روگذاشتی روسرت ورپریده..چشمش به من افتادگفت دخترم اتاق خالی نداریم برو ردکارت..فوری سلام کردم گفتم من ازطرف زری خانم امدم..یه کم چشماشوریزکردگفت کدوم زری
گفتم عمارت رشت..تااینوگفتم سریع امدسمتم نامه روبهش دادم نامه روازم گرفت برگشت تواتاقش.. منم گیج منگ وسط حیاط مونده بودم بعدازپنج دقیقه لیلا امدبیرون چشماش ازاشک خیس بودبغلم کردنصف ترکی نصف فارسی بهم خوش امدگفت من روبردتواتاق
گفت توعزیزخواهرمی وازامروزمثل دخترخودمی ازش تشکرکردم یه کم معذب بودم وبرای اولین باربعدازچندسال دلم برای مادرم تنگ شد..نمیدونستم تواین شهرغریب قرارچه بلای سرم بیاد...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن
زندگی به ما آموخت هر چیز قیمتی دارد
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
۴ بهمن