#تحلیل_ویژه ماهیت اعتراضات آمریکا
1⃣ بخش اول
▪️این تظاهرات اعتراضی در آمریکا به نوعی گستردهترین، منظمترین و هدفمندترین تجمع اعتراضی مردم یک شهر در طول ۱۱ روز گذشته در این کشور به شمار میرود. به عنوان یک روزنامهنگار و کسی که در این چند سال به صورت پراکنده نگاهی به جامعه آمریکا و خواستهها و اهداف آنها داشتهام به نظر نمیرسد که حتی اینگونه اعتراضات و تجمعات بتواند سیاست کلی و برنامه تعریف شده توسط اقلیت یک درصدی برای ۹۹ درصد دیگر را تغییر دهد.
▪️تا زمانی که دیکتاتوری دو حزبی در آمریکا در قدرت بوده و دو حزب جمهوری خواه و دموکرات (سگ زرد و شغال) امورات مردم این کشور را در دست دارند شما نباید انتظار تغییری بنیادین و اساسی در مدیریت کلان این کشور را داشته باشید چراکه در هر دو حزب این سرمایهداران و سناتورهای وابسته به نهادهای ثروت و کمپانیهای بزرگ هستند که تصمیمگیر و تعیینکننده مسیر حرکت بهسمت آینده بوده و هستند.
▪️در حالیکه سناتورها و کمپانیهای بزرگ نقش اصلی در تعیین سیاستهای کلی آمریکا را دارند، رسانهها به عنوان بازوی تبلیغاتی آنها، به شدت جاده صاف کن و همراه اساسی و عمیق آنها در رسیدن به این اهداف به شمار رفته و نمیتوان انتظار داشت که این رسانهها از اصل خود دور شوند. تقریباً بیشتر رسانههای اثرگذار و تعیین کننده آمریکایی در دست همان اقلیت یک درصدی است که در یک کارتل بزرگ حکومتی با هم به تقسیم منافع مشغول هستند.
▪️این رسانهها هرچند به صورت اکثریت مخالف ترامپ بوده و مدام در طول چهار سال گذشته به او فحش داده و سعی میکنند با زیر سوال بردن عملکرد وی باعث ناکامیاش در انتخابات ماه نوامبر گردند و حتی در طول روزهای اول قتل جرج فلوید به نوعی با معترضان همراهی و همدردی کردند، اما به خوبی مشاهده میکنند آن جریانی که امروز وارد خیابانهای آمریکا شده، نه حامی گلوبالیستهاست و نه راست گراهای افراطی؛ بلکه بیشتر همان بخش از جامعه آمریکا است که در تمام طول چند دهه گذشته به عنوان بخش خاموش جامعه هیچ دخالتی در انتخابات نداشته یا شاید بخش کوچکی از آنها در تصمیم گیری سیاسی کشور خود دخیل بودند.
▪️حتا دستگیری خبرنگار سیهچرده سیانان و سپس آزادی او با پادرمیانی فرماندار هم نتوانست باعث گردد تا معترضان به رسانههای مخالف ترامپ اعتماد کنند. حمله معترضان به دفتر سیانان در یکی از ایالتها یک نشانه عمیق از بیاعتمادی و دوری گزیدن این بخش از جامعه مدرن آمریکا نسبت به رسانههایی است که در طول چند دهه گذشته نقش اساسی را در کنترل و هدایت افکار عمومی آمریکا به نفع جریان یک درصدی در پیش گرفتهاند. به همین دلیل شاهد این هستیم که جریان اعتراضی به دنبال ایجاد یک رسانه اجتماعی قوی برای ارتباط گیری با هم در سطح جامعه آمریکا بوده و شاید اینجاست که بستر شبکه اجتماعی که کاخ سفید در طول تمام دو دهه گذشته از آن برای به آشوب کشیدن کشورهای مختلف بهره گرفته بود، حالا علیه خود حکام آمریکا در حال استفاده است.
▪️از سوی دیگر، تا پیش از آن که ترامپ قدرت را در آمریکا به دست گیرد ظاهراً مشخص بود که دو حزب جمهوری خواه و دموکرات اختلافات عمیق آنچنانی نداشته یا اگر هم داشتند تلاش میکردند آن را مخفی نگه داشته و به صورت علنی به این اختلاف نظرها و دیدگاهها نپردازند، اما قدرت گیری ترامپ جمهوریخواه با شعارهای نژادپرستانه، همراه با افکار آرماگدونی که به وسیله جریان اوانجلیست اطراف او تئوریزه میشود، راه را برای رونمایی از دره عمیق اختلافات و شکافها در آمریکا باز کرد.
▪️شکافهای عمیق اجتماعی که چند دهه است که در آمریکا وجود داشته، در بسیاری از مواقع چون دملی چرکین سر باز میکند. ولی هر بار توسط همین رسانهها هدایت و توسط نظام سرکوبگر دو حزبی در نطفه خفه میشد. آنهایی که تاریخ ۲۵۰ ساله آمریکا را مطالعه کرده به خوبی میدانند چرا این تفکر و جریان نژادپرستانه در این کشور آرام آرام رشد کرد و در طول نیم قرن گذشته به عنوان یک گفتمان درونی در جامعه این کشور چنان قدرتمند شد که یک فرد نژادپرست مانند ترامپ را در راس قدرت به کاخ سفید میفرستد.
▪️این واقعیت که جریان لیبرال و گلوبالیستهایی که در طول چند دهه گذشته زمام امور در آمریکا را در دست داشتهاند، تلاش کردند تا قدرت آمریکا را در سطح جهان گسترش داده و به عنوان حاکم بلامنازع کره زمین بر این کره خاکی حکومت کنند و به همین دلیل در طول چند دهه گذشته پس از فروپاشی بلوک شرق، هزاران میلیارد دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را برای رسیدن به اهداف ابرقدرتی خود هزینه کردند. ترامپ با شعار قدرت درونی آمریکا و استفاده از نیروی ملی گرای آمریکایی قول داد تا پول مالیات دهندگان را از خارج از این کشور به داخل آمریکا منتقل کرده و بار دیگر آمریکا را از درون بسازد.
🇮🇷 @EnghelabeArmanha
✍ #تحلیل_ویژه ماهیت اعتراضات آمریکا
🔴 بخش دوم
▪️اما بحران اقتصادی که بیش از یک دهه است اقتصاد بیمار آمریکا با آن دست و پنجه نرم میکند به ترامپ این فرصت را نداد یا به زبان بهتر، ترامپ با حضور در کاخ سفید قدرت واقعی و پشت پرده گلوبالیستها پی برد و به این نتیجه رسید که به این زودی و سادگی نمیتواند به وعدههای خود عمل کند و این همان برگ برندهای بود که لیبرالها از آن برای به چالش کشیدن ترامپ در طول چهار سال اول قدرتش استفاده کردند و در حالی که آنها فکر زدن ترامپ را در سر داشتند،مردم آمریکا به شدت تحت فشار قرار گرفته و بسیاری از آنهایی که به ترامپ رای داده بودند به این نتیجه رسیدند که ترامپ در این وسط نمیتواند کاری از پیش ببرد...
▪️به همین دلیل ما شاهد گسترش بیسابقه اعتراضات هستیم، اعتراضاتی که ناشی از بیکاری، فقر، اختلاف طبقاتی و تحمیق مردم توسط رسانههای وابسته به قدرت شکل گرفته میتواند در صورت سازماندهی و هدفمند شدن به نتایج خوبی برسد. با این حال انتظار ندارم که چنین اتفاقی در آمریکا روی دهد چراکه جریان حاکم و قدرتمند سرمایهدار اجازه نخواهد داد حدود نیمی از جمعیت آمریکا که نسبت به عملکرد آنها معترض هستند به موفقیت قابل توجهی دست پیدا کنند، چرا که هرگونه تغییر در ساختار حکومت و تصمیم گیری میتواند تبعات جبران ناپذیری برای این قشر در پی داشته باشد.
▪️این جمعیتی که در سانفرانسیسکو میبینید شاید در طول تاریخ آمریکا حتی در زمان جنگ ویتنام هم بی گسابقه باشد. خواسته این معترضان بسیار متفاوت از آن چیزی است که در طول تمام اعتراضات چند دهه گذشته آمریکا شاهد آن بوده و به همین دلیل هم به شدت سرکوب میگردد چرا که اگر این خواستهها بتواند مسیری برای محقق شدن پیدا کند، دیگر اعتباری برای راست گراهای افراطی، گلوبالیستها و لیبرالها باقی نخواهد ماند.
▪️شدت عمل پلیس، گارد ملی و حتی ارتش آمریکا برای سرکوب اعتراضات به هر قیمت ممکن به این دلیل است که بعد از اینکه کسی جرات نکند در آمریکا دست به اعتراض بزند. این میزان خشونت بیسابقه و وحشتناک آن هم از آمریکای مدعی دموکراسی و معترض دیگر کشورها در برخورد با اعتراضات داخلی خود، چهره واقعی دیکتاتوری حزبی را نشان میدهد. یک الیت بسیار کوچک و محدود که بر آمریکا (و مدعی حکومت بر جهان) حکومت میکند و اجازه نمیدهد دیگران نفس بکشند و همه به نوعی برده آنها به شمار میروند. تلاش برای آزادی از این بردگی هزینههای هنگفتی دارد که اگر جامعه آمریکا قبول کند که آن را بپردازد در طول چند دهه آینده شاید قابل دسترسی باشد.
🇮🇷 @Enghelabearmanha
🔴 #تحلیل_ویژه | دلایل بیحاصلی سوال و استیضاح از #روحانی
✅ یقیناً انتقاداتی به عملکرد دولت جناب روحانی وارد باشد اما سوال اساسی این است که باید چنین دولتی را که عمر ۱۰ ماهه پایانی خود را طی میکند با سوال و استیضاح کنار زد؟ آثار سلبی و ایجابی آن برای کلیت نظام و مردم چیست؟
🔹 به نظر میرسد سوال و استیضاح (که البته حق طبیعی مجلس و نمایندگان است) در این مدت باقیمانده، آورده خاصی برای نظام و مردم ندارد زیرا:
🔻۱. بعد از بنیصدر، رویه و عرف حاکمیتی این بوده که با رئیس جمهور و (در مقاطعی نخست وزیر) برخورد حاد و حذفی صورت نگیرد. این رویه سبب پایداری نظام حکومتی و حفظ آرامش در کشور میشود.
🔻۲. استیضاح رئیس یک دولت که هفت سال بر سر کار بوده و وقت بسیاری را با کمکاری و مسیر اشتباه تلف کرده، در کمتر از یکسال به عمر آن دولت، هیچ نتیجه عملی در بر نخواهد داشت. به فرض محال با رای عدم صلاحیت، بجز رئیس جمهور سایر ارکان دولت تا چند ماه بر سر کار هستند و عملا تفاوتی نخواهد کرد.
🔻۳. سوال و استیضاح بزرگترین موقعیت برای سیاستمدار حرفه ای برای سوارشدن بر موج هیجان و احساسات، مظلوم نمایی، فرافکنی و استفاده از اشتباهات نمایندگان است. همانطور که حضور ظریف در مجلس نیز با چنین نتیجه ای همراه شد.
🔻۴. منطق بازار و معادلات روانی حاکم بر آن با منطق مورد نظر نمایندگان همخوان نیست. استیضاح و سوال در شرایط فعلی ایران از سوی بازار به معنی ناکامی کل حاکمیت در کنترل شرایط اقتصادی تلقی میشود و نه ناکارآیی یک دولت و یک جناح خاص.
🔻۵. بی ثباتی در نظام سیاسی و ناتمام ماندن دوره روحانی، سیگنال خوبی برای قدرت و نفوذ منطقه ای ایران نیست. ولو آنکه روحانی دغدغه محور مقاومت را چندان نداشته باشد اما ناتمام ماندن دولت وی به پرستیژ سیاسی ایران در منطقه ضربه میزند و از سوی ناظران منطقهای به عنوان نشانهای از تزلزل نظام ایران تعبیر میشود.
🔻۶. تقریبا میتوان گفت امکان اصلاح مسیر دولت از وضعیت اشتباه فعلی به شکل مبنایی وجود ندارد و ظرفیت اصلاح و نقدپذیری در لایه یک دولت وجود ندارد. از سوی دیگر مجلس میتواند در جو آرام و کارشناسی در همین مدت باقی مانده از عمر دولت برخی تصمیمات مفید و موثر را به آن بقبولاند. به شرط آنکه با بخش منصف و دلسوز دولت رابطه برقرار کند و از چالش حاد با بالادستیها اجتناب کند.
🔻۷. میان لایههای کنشگر افراطی فتنه و برخی مدیران دولت تدبیر، همپوشانی و ارتباطاتی وجود دارد. حادسازی فضا علیه دولت سبب میشود رادیکالها نظرات خود را به تصمیم گیران در دولت توجیه کنند و حوزه ذهنیت _عملکرد اشتراکی آنها گسترده شود. در آن صورت با توجه به طراحیهای بسیار جدی ضدانقلاب، منافقین، سرویسهای خارجی و نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی، بستر رقم خوردن یک فتنه چندوجهی فراهم شود.
🔻۸. نفس وجود مجلس فعلی با گرایشهای انقلابی و کاملا متضاد با دولت، خود نوعی فشار بر دولت است و بازدارنده بسیاری از مسائل است. این فشار مثبت در صورتی که از حد خود فراتر رود به فشار منفی تبدیل میشود و اثرات مخربی در پی خواهد داشت.
🖌 #تبیین
🇮🇷 @EnghelabeArmanha