هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
کنار خیابون جلوی بیمارستان امام خمینی با تعداد دیگری از مردمی که از شهرستانهای مختلف اومدن و بیمار بستری شده دارن نشستیم.
بعضیا چادر زدن
بعضیا زیلو انداختن و بعضیام کارتن
همینجا مینشینیم و میخوابیم و کلی هم با هم رفیق شدیم...
سمت چپم دو نفر از سقز آمدند
اهل سنت هستند
دو سه ساعتی گپ زدیم
عموما هم بحث اقتصادی بود
چقدر مشکلاتی دارند که هر کدامشان کمر یک انسان رو میشکنه
ولی دائما خدا رو شکر میکنند
بیمارشون توی آیسیوئه
پدر آقا جواد
عموی جواد هم هست
عمو عطر فروشه. کلا یک جعبه عطر سرمایه داره
جواد هم کارگری میکنه و چهل روز پیش یک مغازه پوشاک راه انداخته
البته سی روزه در مغازه رو بسته به خاطر بیماری پدر که عمل قلب باز کرده
عمو سه تا از دندوناش درد گرفته همینجا
رفته بکشه ولی گفتند ۱/۷ میلیون میشه
گفته ۱۲۰۰ بیشتر ندارم
گفتند نمیشه
ایشون هم گفته یه آمپول بزنید دردش بیفته
حالا صاحب مغازه جواد هم زنگ زده کرایه مغازه رو میخواد که بسته بوده
بیمه هم نیستند
اینها رو نگفتم که پول جمع کنم براشون
گفتم که بگم همین دو عزیز
به دیگرانی که اینجا نشستن
هم آب میدن
هم چایی
هم یه غذا داشتن، دادن به یکی دیگه بخوره
یاد پیادهروی اربعین افتادم
اینجا بیرون بیمارستان برعکس توی بیمارستان "بازار" وجود نداره
اینجا انسانها با همدیگه مثل انسان برخورد میکنن نه مثل خریدار و فروشنده
اینجا یک جمله در میون اسم خدا میاد
و البته من به این فکر میکنم که الان روزها هوا خیلی گرمه و شبها قابل تحمله
ولی مثلا زمستون چکار میکنن مردم؟
همینجایی که ما نشستیم رو چرا موکب یا کانکس یا چادر نمیزنن که مردم با نامه بیمارستان بیان مستقر بشن و اینقدر اذیت نشن؟
وسط گپ و گفت با جواد و عموش بحث امید به آینده شد
جواد خیلی ناامید بود
اما وقتی گفت بازم دم رئیسی گرم که میخواد خونه بسازه فهمیدم که ته دلش یه روزنهای ایجاد کرده آقای رئیسی...
اما برای پول پیش و قسط وام این خونه نگران بود. باید وانتش رو بفروشه و بتونه ۴۰ تومن رو بده
وضعیت پدرش هم که فعلا مشخص نیست و انشالله فردا بیاد توی بخش
کاش این لیبرالهای وطنی میمردند و جلوی رئیسی رو برای ساخت مسکن نمیگرفتند. کاش میمردند و جلوی افزایش یارانهها و گسترش پوشش بیمهها رو نمیگرفتند.
لعنت به فریدمن و اعوان و انصارش که جلوی رسیدن پول به محرومین رو گرفتند و با نظریه مقداری پول، کانالیزه کردند پول رو به سمت سرمایهدارها و بانکهای خصوصی و ...
الان تنها راه حل مشکلات اقتصادی مردم ساخت مسکن به صورت گسترده است که هم هزینه زندگی مردم رو بیاره پایین هم بیکاری رو کم کنه هم عدالت رو گسترش بده...
تا کی باید محرومین زیر چرخهای توسعه توهمی له بشن؟
💠 @h_abasifar
هدایت شده از دکتر حمیدرضا مقصودی
ارزش پول ملی را تحریم ویران نمیکند، تعدیل ویران میکند...
@syjebraily
مقاله "تعدیل اردوغانی با لیر چه کرد؟" را در روزنامه فرهیختگان مطالعه بفرمایید
http://fdn.ir/70491
هدایت شده از افرا (اقتصاد فردای روشن ایران)
مصوبه جالب بانک پاسارگاد!!
۳۳۰میلیارد بودجه دانشگاه خاتم!!!
اهل علم می دانند بودجه
این دانشگاه کوچک
چندین برابر بسیاری دانشگاه دولتی
با چندبرابر دانشجوی بیشتر است..
پول های غصبی بانک های خصوصی
پشتوانه تئوری های ضدمردم بچه های شیکاگو
در اقتصاد ایران هستند.
✅به افرا بپیوندید:
@afra_eco
هدایت شده از موسسۀ تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی - متا
🔥نرخ ربای بانکی افزایش یافت.
🏛بانک مرکزی ادعا میکند با افزایش نرخ بهره -مانند دولت اول روحانی- تورم را سرکوب نموده است.
این سیاست بارها تجربه شده و نتایج زیر را دارد :
1️⃣پول در بانک فریز میشود.
2️⃣خلق پول افزایش میابد.
3️⃣رکود ایجاد میشود.
4️⃣تولید را تضعیف میکند.
5️⃣بیکاری را افزایش میدهد.
6️⃣بورس را قرمز میکند.
7️⃣موجب فشرده شدن فنر تورم جهت انفجار بعدی میگردد.
#گروه_معیشت_و_اقتصاد_متا
@MataNevesht BinesheTamadoni.ir
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔶تحلیلی خواندنی از تصویر بالا
سال ۱۹۳۷ در انگلستان مسابقه میان تیم چلسی و چارلتون به دلیل مهگرفتگی شدید در حالی که ۱-۱ مساوی بودند، در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سم بارترام » دروازهبان چارلتون که چندین بار طی مسابقه شاهد ناپدید و دوباره پدیدارشدن بازیکنان بود، تا ۱۵ دقیقه پس از سوت توقف بازی، با تصور اینکه توپ در سمت حریف دست به دست میشود، همچنان درون دروازه خود ماند (همین تصویر بالا)
او به علت سروصدای زیاد پشت دروازه، صدای سوت داور را نشنیده بود و با آمادگی کامل، درون دروازه ایستاده و با دقت به جلو نگاه میکرد تا به گمان خودش در برابر شوتهای حریف غافلگیر نشود.
وقتی ۱۵ دقیقه بعد، پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را داد، سم بارترام با اندوه گفت:
«چه غمانگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالیکه من داشتم از دروازه آنها حراست میکردم. در طول این مدت فکر میکردم تیم ما در حال حمله است و مجال نزدیک شدن به دروازهمان را به آنها نمیدهند!»
🔹در میدان زندگی چه بسیار بزرگانی که از دروازه ما با غیرت و تلاش حراست کردند اما با مهآلود شدن شرایط خیلیها میدان را خالی کردند و آنها را تنها گذاشتند.
🔻نکته: اکثر افراد با خواندن این داستان احساس سم بارترام (دروازهبان) بودن بهشون دست میده که توسط دیگران فراموش شده یا میشوند. اما واقعیت اینه که عموم ما آدمها از قبیل اون ده نفر «فراموشکننده» هستیم. نه اون یک نفر «فراموش شده»!!
حواسمون به دروازهبانهای زندگیمون باشه؛ بخصوص وقتی هوا مهآلود است و آنها به وضوح دیده نمیشوند.
#اخلاق
🆔eitaa.com/ahmadhoseinshari