فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فَقُتِلَ الْحُسين...
☝ مرثیهخوانی حضرت آیتالله خامنهای به زبان ترکی درباره سيدالشهدا (ع) در اردبیل
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،
۱. اکنون زمانیست که باید آشکارا، از حضور نیروی انتظامی در خیابان «دفاع» کنیم. پشتوانهی تداوم این حضور، «حمایت صریح» ماست.
۲. سکوت ما، به معنی «بیطرفی» در نبرد با حرام شرعی و سیاسی است.
۳. تا این لحظه، حجم انبوه آتش رسانهای دشمن بر «روایتسازی منفی»، متمرکز شده است. «پاسخ بههنگام» بدهیم.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻از تحقیر تبلیغ تا استحالۀ فرهنگی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. تأکید اخیر رهبر انقلاب بر امر «تبلیغ»، حاکی از این واقعیت است که نیروهای فکری و معرفتی، بیش از آنکه «عرصۀ عمومی» را دریابند و در پی «ذهنیتپردازی اجتماعی» باشند، درگیر مطالعات تخصصی و فنی شدهاند و جامعه را تا حد زیادی به حال حویش رها کردهاند. به بیان دیگر، علم و مقامات معطوف به آن، به هدف اصالی و و نهایی تبدیل شده و جامعه به فراموشی سپرده شده است. در نظام ذهنیِ بسیاری از کنشگران معرفتی، چه در حوزه و چه در دانشگاه، علم به یک امر خودبسنده و قائم به ذات تبدیل شده است که پرسش دربارۀ نتایج عینی و بیرونی آن، به حاشیه رفته است. در حقیقت، مراکز معرفتی به جای آنکه به مسألههای اجتماعی و بیرونی بپردازند، مسألههای خویش را بر صدر نشاندهاند و علایق انتزاعی و سلایق نظریِ خود را ترجیح دادهاند. البته روشن است که باید پارهای از مطالعات، جنبههای بنیادی داشته باشند و نباید به طور مطلق، به بنیانآفرینی و مبادیپردازی بیاعتنا بود، اما وضع کنونی به صورتی رقم خورده است که تعادل از دست رفته است. بدین جهت است که امر تبلیغ، تنازل کرده و منزلت فروتر و دوّمی یافته است.
۲. جامعه به «نیروهای فکریِ پیشران» نیاز دارد و همواره باید کسانی باشند که دستِ ذهن جامعه را بگیرند و اسباب هدایت آن را فراهم کنند. در غیر این صورت، نیروهای رقیب یا معارض، میدانداری خواهند کرد و در همین امتداد، ذهنیت جامعه تغییر خواهد کرد. اندیشۀ مردم در اختیار همین نیروهای پیشران است و آنها میتوانند به افکار عمومی، جهت بدهند و به نظام ارزشها تداوم ببخشند. ازاینرو، چنانچه اهمال شود و نیروهای فکری به گونهای ناموزن و افراطی، علم را بر فرهنگ ترجیح بدهند و علم را نیز بر تأملات خودبسنده و منقطع از وضع تاریخی و تمدنی حمل کنند، جامعه در اختیار «دیگریهای معرفتی و فرهنگی» قرار خواهد گرفت و از خود و اصالتهای هویتیاش، بیگانه خواهد شد. این حالت در هنگامی رخ میدهد که نیروهای فکری، عرصۀ فرهنگ عمومی و ذهنیت اجتماعی را سبک و سخیف انگاشته و سرگرم مطالعات عالی و فاخر گشتهاند و سخنی برای مردم ندارند.
۳. حاصل نهایی اینچنین وضعی «استحالۀ فرهنگی» است. استحالۀ فرهنگی به این معنی است که جامعه دچار جابجایی «ارزشها» و «ضدارزشها» میشود و به غیرخود و ناخود تبدیل میگردد. در مرحلههای آغازین، رگههای از شکاف و گسست نمایان میشوند که شاید بیشتر جنبۀ عینی و رفتاری دارند، اما بهتدریج، زاویهها و فاصلهها به لایۀ اعتقادی و بینشی نیز راه مییابد و فرد از نظر فرهنگی و معنایی، دچار استحاله میشود. چنین جامعهای که گرفتار سقوط فرهنگی شده، کار بهسامانکردنش بسیار دشوار و دیریاب است. مرحلۀ استحالۀ فرهنگی، مرحلهای است که در آن، جامعه در جبهۀ مقابل قرار گرفته و دیگر تابع و هوادار ارزشها نیست، بلکه ارزشهای پیشین را ضدارزش قلمداد میکند. روشن است که بازگرداندن اینچنین جامعهای به وضع نخست، محتاج مقدّمات و زمینههای فراوانی است. از طرف دیگر، تا روند استحاله به نقطههای پایانی نرسد، بسیاری از آن مطلع نخواهند شد و وضع، حملبرصحت میشود و انحرافها و لغزشها، موردی و محدود انگاشته میشود. آنگاه نیز که کار به لایۀ قطعیّت رسید، دیگر باید آن را تمامشده انگاشت و معطوف به این حالت منجمدشده و نهاییگشته، چارهاندیشی کرد.
۴. امر «تبلیغ»، حلقهای است که «علم» را به «فرهنگ» پیوند میدهد و «عالم» را در کنار «مردم» مینشاند و «مراکز معرفتی» را با «مسألههای جامعه»، دستبهگریبان میکند. تبلیغ، همانند «نقطۀ تماس» عمل میکند و نیروهای معرفتی را از جهان ذهنیِ پیشساخته و انتزاعیشان خارج میسازد و تعهدِ ایجاد تغییر در واقعیت عینی و بیرونی را در دل و جان آنها بیدار میگرداند. «مسألهها» در میدان بیرونی و عرصۀ عمومی متولد میشوند و «پاسخها» در مراکز معرفتی؛ حالآنکه در نگاه رایج، هم مسألهها و هم پاسخها متعلق به مراکز معرفتی هستند. در این تصویر، جامعه هیچ شأن و مکانتی ندارد و هرکه عالمتر باشد بیشتر و بیشتر از عرصۀ عمومی فاصله میگیرد و در دغدغههای علمی و ذهنی خویش فرو میرود. ازاینرو، عزلت نسبت به جامعه و نپرداختن به عینیّت و سطح واقعیت روزمرّه، به «فضیلت علمی» تبدیل میشود و حتی بهتدریج، تمام روح و شخصیت نیروهای معرفتی نیز از مردم و تعلقات اجتماعی، بیگانه میگردد و زبان مشترک و منطق واحد میان آنها و جامعه به زوال میرود. در اینجاست که نیروهای سخیف و بیمایه، جایگزین میشوند و کسانی بهعنوان سلبریتی، پرچم جهتدهی به افکار عمومی را در دست میگیرند.
https://virasty.com/Mahdijamshidi
،،،،،،،،،
زنی که با «سر برهنه» به مجلس و اجتماع عزای حسینبنعلی پا میگذارد، قداست و حرمت محفلش را آشکارا میشکند. سر حسین برای استقرار ارزشهای دین - که یکی از آنها حجاب است - نیزهنشین شد. با «سر برهنه»، به جنگ «سر نیزهنشین» نروید و بر قلب زخمخوردهی حسین، زخم تازه ننشانید. امام مظلوم ما، داغدار است.
🖇 تعلیقه:
۱. عرقخور، حق ندارد با شیشهی عرق وارد مجلس اهل بیت بشود. مکشفه هم با حالت برهنگی سر. مجلس حسین، «مجلس معصیت» نیست. کشف حجاب خیابانی، «تجاهر به فسق» است که از خود «فسق»، بدتر است؛ به خصوص در درون «حریم اهلبیت» که قداست مطلق دارد. همه معصیتکار هستیم ولی در مجلس اهلبیت، «تظاهر به معصیت» میکنیم؟!
۲. چرا اینان را از مجلس «برانیم»؟! باید به حجاب «بخوانیم»! بیتفاوت نباشیم و حرام را به رسمیت نشناسیم. اگر کشف حجاب در «خیابان»، حرام شرعی و سیاسی است، در «مجلس اهل بیت»، حرمت مضاف نخواهد داشت؟! امربهمعروف و نهیازمنکر کنیم؛ این امر، فلسفهی قیام حسینبنعلی بود، ولی ما امروز آن را رها کردهایم و رضایت و تکثر و تمایز را بر سعادت و هدایت و اصلاح، ترجیح میدهیم. باید گفت تا عادیسازی صورت نگیرد و معصیت، همچنان معصیت انگاشته شود.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻عاشورا و خواص بیخاصیّت
🖊 مهدی جمشیدی
۱🔸. در نگاه نخست، به نظر میرسد که همۀ تحوّلات اجتماعی، وابسته به «امام جامعه» است و جامعه، آینۀ منعکس کنندۀ خودِ اوست و ازاینرو، باید «وضع جامعه» را هرچه که هست، به او ارجاع داد و برآمده از ارادۀ او دانست. چنین برداشتی از منطق تحوّلات اجتماعی نادرست است. اینکه امام در جامعۀ اسلامی، تعیین کننده است و سیاستها و جهتگیری هایش میتواند جامعه را به قلۀ تعالی یا درۀ انحطاط سوق بدهد، برداشت درستی است، اما همواره چنین نیست که او نقش اصلی را بر عهده داشته باشد یا در همۀ زمینهها بتوان رد پای او را یافت. ازآنجاکه قاعدۀ حکمرانی در جامعۀ اسلامی این است که امام باید جامعه را متقاعد سازد و به خواست و ارادۀ آنها، هویّت دینی بدهد، اینگونه نیست که جامعه همچون شیء شکلپذیر و منفعل در دست امام جامعه باشد و او بدون آنکه دغدغۀ «همراهی جامعه» را داشته باشد، نقش هدایتی خویش را ایفا نماید. پس امام جامعه از جهات بسیاری، «مقیّد» و «محدود» به خودِ جامعه است و باید اقتضاهای آن را در نظر بگیرد و در چهارچوب آنها سیاست گذاری و راهبری کند؛ چه اقتضاهای امکانی و چه اقتضاهای امتناعی. بدینسبب، جامعهای که دچار فقر امکانی باشد و بنمایههای قوی نداشته باشد و نتواند رویدادها و حوادث را فهم کند و به فهم امام جامعه نیز چندان گردن ننهد، خودش به عامل بازدارنده نسبت به غایات قدسیِ امام تبدیل میشود.
۲.🔹 آنچه که در عرض امام جامعه میتواند نقش مکمّل یا نقش ناقض ایفا کند، لایۀ سرآمدان و برجستگان جامعه هستند؛ کسانی که «خواص جامعه» نامیده میشوند و به دو گروه خواص اهل حقّ و خواص اهل باطل تبدیل میشوند. «خواص اهل حقّ» نیز در کنار امام جامعه، هویت پرداز و جهت بخش هستند و میتوانند ارادۀ امام جامعه را به تحقق نزدیک سازند یا آن را به زنجیر درآورند. این امر بدان سبب است که تودههای مردم در جامعه، اغلب گرفتار وضع «اثر پذیری» و «دنباله روی» هستند و چشم به خواص دارند و از آنها تبعیّت میکنند؛ چنان که انتخاب های شان، «تکرار انتخاب های خواص» هستند. بنابراین، ممکن است با توجه به محدودیّتهای گفتاری و صراحتیِ امام جامعه، خواص در مسیری قرار بگیرند که بتوانند همچون یک مجموعۀ نقضکننده یا معطل نگاه دارنده نسبت به امام جامعه عمل کنند. از جمله، «سکوت خواص» بسیار مؤثّر است؛ چه «سکوت گفتاری» و چه «سکوت عملی». در تاریخ، لحظه هایی هستند که چرخش های بزرگ میآفرینند و اتفاقهای بازگشت ناپذیر پدید میآورند. در این لحظهها، هرچه هم امام جامعه بکوشد که به جامعه، جهت بدهد و آن را در مجرای غایات حقّ به حرکت درآورد، اما باز محتاج «هم گفتاری» و «هم عملیِ» خواص اهل حقّ است و بدون آنها، کار هدایت جامعه به پیش نخواهد رفت. اگر خواص اهل حقّ به دلیل «محافظه کاری» و «دنیا طلبی»، سکوت اختیار کنند و حقّ را کتمان نمایند، جامعه نخواهد توانست که حقّ و مسیر حقّ را بیابد و ازاینرو، در چالهها و چاهها فرو خواهد افتاد. جامعۀ مبتلا به «خواص ساکت»، روی سعادت را نخواهد دید و همواره گرفتار تکرار خطاها و بازتولید لغزشهایش خواهد شد. در چنین وضعی، امرِ امام جامعه نیز معطل و معوّق باقی خواهد ماند و رنگ تحقق را نخواهد پذیرفت.
۳🔸. در تحلیل ریشۀ واقعۀ عاشورا باید خاموشی و انفعالِ خواص اهل حقّ را علت اصلی شمرد و انگشت اتهام را به سوی آنها چرخانید؛ چراکه امام جامعه را تنها نهادند و در مسیر تحقق غایات قدسی، به حمایت گفتاری و عملی از او برنخواستند. امام حقّ، محتاج «حمایت خواص اهل حقّ» است تا جامعه، یکپارچه و هم صدا در مسیر هدایت معنوی قرار بگیرد و دین در قالب نظام های اجتماعی، عینیّت یابد، اما اگر خواص در لحظههای تاریخ ساز، زبان در کام فرو ببرند و حاضر نباشند هزینۀ «اظهار حقّ» را بپردازند، جامعه رو به پیش حرکت نخواهد کرد، بلکه چهبسا آنچنان سیر قهقرایی و انحطاطی را تجربه کند که در مقابل دیدگانش، واقعهای به تلخی عاشورا رخ بدهد. خواص اهل حقّ که در این فروبستگی تاریخی دست دارند، حقّ را میشناسند و میفهمند، اما از «موضع مندی» و «صراحت» و «هزینه دادن» گریزان هستند و به همین دلیل، امام جامعه نیز تنها و بیطنین میماند و عوام نیز بر روی او شمشمیر جهالت میکِشند. سرنوشت جامعۀ اسلامی، وابسته به این است که آن دسته از خواص اهل حقّ که با مواضع خویش، تسهیل کننده و پیش برندۀ حقیقت هستند، اکثریّت نخبگانی باشند تا بتوانند جامعه را در جهت ارادۀ امام جامعه، بسیج کنند.
4437569806.mp3
16.53M
روضه (منم زينب که معنای وفایم)
🎥 عزاداری شام غریبان حسینی (علیهالسّلام)
🗓 پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 حسینیه امام خمینی (رحمةاللهعلیه)
🏷 #حضرت_زینب
کانال حاج محمود کریمی
@HajMahmoud_Karimi
366_16505509698398.mp3
14.68M
شور (یارا یارا یارا! تو علّت تپیدنهایی)
🎥 مراسم عزاداری شب #تاسوعا
🗓 چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #خیمة_العباس (علیهالسّلام)
🏷 #حضرت_عباس
[کانال حاج محمود کریمی]
@HajMahmoud_Karimi
Rozeh Roze Ashura.mp3
4.86M
#روضه_روز_عاشورا_حسینی
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید
@voicekafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است
🎙مداحی قدیمی و بسیار دلنشین زنده یاد مرحوم احمدیان بمناسبت #شام_غریبان امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش
حسین ما این روزها را دیده بود -۱
🖌حسین شریعتمداری
۱🔸ـ آن روز یکی از روزهای خیلی دور بود ـ دو هزار سال قبل از میلاد مسیح ـ نمرودیان از مراسم مذهبی خود به شهر بازگشته بودند... اتفاق عجیبی افتاده بود. بت های خود را شکسته و فروریخته یافتند... «چه کسی با خدایان ما چنین کرده است»؟!... از این و آن پرسیدند... کسانی در پاسخ گفتند
«جوانی را شنیدیم که [به زشتی] از آنها یاد میکرد. نامش ابراهیم بود...
«او را به مقابل دیدگان مردم بیاورید تا گواهی دهند... ابراهیم را که فرا خواندند، پرسیدند: آیا تو با خدایان ما چنین کردهای؟ گفت؛ بت بزرگ چنین کرده است (ابراهیم بت بزرگ را نشکسته و تبر را به گردن آن آویخته بود)... از او بپرسید، اگر سخن میگوید!... جمعی از آن جماعت به خود آمدند و سر به تفکر فرود آوردند.. میدانستند که از خدایانشان کاری ساخته نیست و... نمرود، حاکم ستمگر آن روزها (در بینالنهرین) که در مقابل استدلال ابراهیم به عجز آمده و فرومانده بود و در دیگر سو، جماعتی از پیروانش را میدید که به ابراهیم و آئين توحید او گرویدهاند، چاره کار را در به آتش کشیدن ابراهیم دید!...
♦️«حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ... او را بسوزانید تا خدایان خود را یاری کرده باشید»... همان حرکتی که نمرودیان مستکبر غرب امروزه با احساس ناتوانی و استیصال در مقابل موج فراگیر و پرشتاب گرایش مردمان به اسلام عزیز، به آن روی آوردهاند... آتش زدن قرآن!... و خدای مهربان به آتش فرمان داد که «يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ... ای آتش برای ایراهیم سرد و بیآسیب باش». و چنان شد که خدا فرموده بود.
۲🔹ـ آن شب که سر مبارک امام مظلوم و شهیدمان را به کاخ سبز شام بردند، یزید، سرمست از پیروزی خیالی و در حالی که کار اسلام را تمام شده میدید، با چوب خیزران بر لب های مطهر و مبارک امام شهید میکوبید، و به صراحت از مقصود واقعی خود خبر میداد «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ... خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ»!... فرزندان هاشم (رسول خدا (ص)) با سلطنت بازی کردند وگرنه، نه خبری آمده بود و نه وحیی نازل شده بود. ما فرزندان ابوسفیان برای بازگرداندن حاکمیت به خاندان خود در بدر و احد و حنین با محمد (ص) جنگیدیم، اسلام را به مصلحت پذیرفتیم و اکنون کاش پدرانم که در صدر اسلام کشته شدند، زنده بودند و میدیدند که حاکمیت از دست رفته آنان بار دیگر به خاندانشان بازگشته است!...» !... و شیطان از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید!
۳🔸 ـ چند سال قبل در یکی از یادداشت های کیهان آورده بودیم؛
«بعد از ظهر آن روز غمزده، ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسولخدا (ص) را چه میشود؟ چه کسی را به یاری میطلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیدهاند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستادهاند!
پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تبدار، کدام لبیک را انتظار میکشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، اینجا اما، اسماعیلها به خون غلتیدهاند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. اینجا، در کربلا، سخن از «انالله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای
«هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند زهرا (س) با که سخن میگوید؟ و کدام جماعت را به یاری میطلبد؟ اینجا که کسی نیست!... شیطان نمیدانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمینها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمیدانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، اما میدانست که «عصر خمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلاییهایی میرسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند.
حسین ما میدانست که عاشورای دیگری در پیش است که اینبار در کربلای ایران به تکرار خواهد نشست. عصر آن روز غم گرفته، مولای ما عاشورائیان عصر خمینی را به یاری میطلبید...».
۴🔹 ـ این روزها، بار دیگر عاشوراست. عاشورایی که به درازای همه روزهاست اگرچه عاشورای آن روز، فقط یک نیمه روز بود. و بار دیگر کربلاست، کربلایی که به پهنای همه سرزمین هاست، هر چند کربلای آن روز، قطعه زمینی کمعرض و طول بود.
حسین ما این روزها را دیده بود -۲
🖌حسین شریعتمداری
باز هم حرامیان در برابر یاران امروزی حسین بن علی (ع) به صف ایستادهاند اما، دیگر مانند آن روز غمزده، مولای مظلوم ما تنها نیست. در عاشورای امروز یاران امروزی مولای مظلوم و شهیدمان دیگر اجازه نمیدهند که از گلوی ناپاک یزید و شمر و ابنزیاد و عمرسعد و حرمله و... آب خوشی فرو رود. عاشورای امروز ما چند دهه و چند سال به درازا کشیده است و هر روز آن، با پیروزی تازهای همراه بوده است و سنگر جدیدی فتح شده است و...
۵🔸 ـ ایمانوئل والرشتاین، جامعه شناس بلند آوازه آمریکایی با نگرانی و اضطراب میگوید؛ «مانع اصلی پیشروی ما برای استقرار نظم جهانی (بخوانید کدخدایی آمریکا) دکترین ولایت فقیه امام خمینی است... همه نظریهها درگذر زمان کمرنگ و کهنه شده و به تاریخ می پیوندند، ولی نظریه ولایت فقیه [امام] خمینی هر روز پررنگتر و سرزندهتر میشود و مسلمانان بسیاری را به خود جلب میکند».
آنتونی گیدنز، جامعه شناس پرآوازه انگلیسی درباره تحولات بنیادین قرن حاضر مینویسد؛ «در گذشته، سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با اندکی اختلاف نظر، فرآیند عمومی جهان را به سوی سکولاریزم و در جهت حاشیه نشینی دین ارزیابی میکردند ولی از سال 1979 و با پیدایش انقلاب اسلامی در ایران، شاهد روند معکوس و متفاوت با این فرضیه هستیم، یعنی فرآیند عمومی جهان با شتاب به سمت دینی شدن پیش میرود.».
نیوت گنگریچ، رئیس اسبق مجلس نمایندگان آمریکا در واکنش به اظهارات چند تن از سناتورها که ادعای رهبری آمریکا بر جهان را داشتند، به انقلاب اسلامی در ایران و رهبری هوشمندانه امام و رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و با تمسخر میگوید؛ «ایالات متحده چگونه ادعای رهبری جهان را دارد؟ با کشوری که در آن، دختران 12 ساله باردار میشوند، 15 سالهها همدیگر را میکشند، 17 سالهها به ایدز مبتلا میشوند و 18سالهها در حالی دیپلم میگیرند که به خوبی قادر به خواندن و نوشتن نیستند».
اینگونه است که «توماس جفرسون» نویسنده اصلی اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا اگر زنده بود، از خجالت آب میشد و «ژان ژاک روسو» کتاب معروف قراردادهای اجتماعی خود را از شرمندگی به آتش میکشید. اراذل و اوباشی مثل بایدن و ترامپ و مکرون و شولتز و چارلز و ... که جای خود دارند!
۶🔹ـ قدرت های استکباری طی دو چند قرن گذشته و مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در شیپور فریب میدمیدند که «ما با اسلام مخالفتی نداریم»! و اصرار داشتند که مخالفت آنها با قرائتی از اسلام است که در ایران اسلامی به صحنه آمده است. اکنون اما، با گسترش پر شتاب اسلام و رویکرد پر دامنه ملت های مسلمان به اسلام ناب محمدی (ص)، پرده تزویر دریده و با آتش زدن قرآن نشان دادهاند که اولاً؛ با اساس اسلام سر دشمنی دارند و ثانیاً؛ قرائت انقلاب اسلامی از «اسلام» را برهم زننده نظام سلطه جهانی میدانند... اما نمی دانند و یا نمیخواهند بدانند که آتش ابراهیم را نمیسوزاند و قرآن را از میدان بیرون نمیراند.
🔵⚪️🟢 اگر زینبی روایت نکنیم
به گزارش مشرق، محسن مهدیان در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔵 یکم.
هرجا جنگ فیزیکی بوده، پیش از آن جنگ روایت ها شکل گرفته است. آمریکا به عراق حمله کرد؛ به بهانه نابودی سلاح کشتارجمعی. به افغانستان حمله کرد به بهانه ۱۱ سپتامبر. صدام به ایران حمله کرد به بهانه نقض یک توافقنامه بین المللی.
بهانه یعنی چی؟ یعنی روایتی از واقعیت که بتواند افکار عمومی را مجاب کند که این هجمه فیزیکی مشروع است.
کربلا نیز همین بود...
🔵 دوم. زمانه ای را که کربلا ساخت مرور کنید...
شهادت امام حسن و نقض صلح نامه و سب امیرالمومنین و جلوگیری از تفسیرقرآن و ترویج عقاید دروغین مثل جبر و بدعت های آشکار و نصب منافقین در پست های کلیدی و در انتها تلاش برای بیعت گرفتن از تک تک مسلمانان تا همه زشتی ها را رسمیت ببخشد.
معاویه همه ابزارهای جنگ روانی را بکار بست؛ از تطمیع تا تهدید و تحمیق تا سفیدنمایی خود تا خوارانگاری اهل بیت تا شعارهای دروغین تا شایعه ها و ...
به بخش هائی از ادبیات نامه معاویه توجه کنید که چطور برای تحمیق دیگران به سیدالشهدا می نویسد: "تقوا پیشه کن و با خویشاوندان خود جنگ نکن...از تو انتظار نداشتم چنین کنی. ...تو داری نقص عهد می کنی. ...خود را خوار نکن"
خلاصه اقدامات روانی معاویه وارونه نمائی حقایق بود. چنان تصویری از امیرالمومنین ساخته بود که مردم از فرزندانش نیز کینه گرفتند... تا عاشورا رقم خورد...
🔵 سوم. خطبه منا را ببینید...
خطبه سیدالشهدا دو سال قبل از عاشورا. حضرت در آنجا در میان ۷۰۰ نفر از صحابه و تابعین سخن گفتند. ۲ بند در این خطبه می درخشد. یکی شناساندن ماهیت انحرافی بنی امیه و دیگر انذار و هشدار به علما و خواص. فرمودند چرا مقابل ظلم ها ساکتید؟ بانی ظلم به ضعفا شمائید...شمایی که امربه معروف و نهی از منکر نمی کنید...
🔵 چهارم.
مخاطبان جنگ روانی معاویه را ببینید...
مردم کوفه و شام. اما ایندو متفاوت بودند. مردم شام به شدت دنیاگرا و جاهل و بی قید. اما مردم کوفه نه. مردم کوفه ظاهرا اهل دین بودند اما بی طرف. جامعه ای نیم بند که می خواستند نه با باطل باشند و نه حق. به تعبیر امروزی ها مذهبی سکولار و صورتی و عافیت اندیش و محافظه کار.
🔵 پنجم:
شد آنچه نباید می شد...اما همچنان جنگ روایت ها.
خلاصه تقابل رسانه ای ابن زیاد و یزید مقابل اسرا چنین بود: شکست خوردید و این شکست یعنی مغضوب خدائید. خواستند بگویند قلت و مصائب بر حسینیان نشانه باطل بودن و فتوحات ظاهری یزیدیان نشانه حق بودن است.
این دست اقدامات برای تان امروزی نیست؟ بماند. اما ما رایت الا جمیلا مقابل همین دسیسه بود. نفرمود زیبایی دیدم. فرمود جز زیبایی ندیدم. یعنی همه این بلاها و مصائب برای ما جز پیروزی نبود و چنان شرح داد که در تاریخ بماند و دست به دست شود تا امروز...آن حسینی را که دشمن کشت پیش چشم دوست/ چشم دشمن کور اینک عالمی مجنون اوست
سبک روشنگری حضرت زینب و امام سجاد در دو شهر کوفه و شام و در مجالس یزید و ابن زیاد متفاوت بود. در کوفه هشداردهنده تا از خواب غفلت بیدار شوند و اما در شام آگاهی دهنده تا حجاب خرافات و جهل ها برداشته شود؛ این نیز مهمترین درس جنگ روایت ها یعنی مخاطب شناسی است.
در هردو مجلس عده ای می گریستند. اما در کوفه جماعتی کمر به جبران بستند و در مجلس یزید گروهی جدا شدند و مجلس ختم و عزا گرفتند ...و اینطور شد که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود.
🔵 ششم و در نهایت.
و اگر زینبی روایت نکنیم...
در جنگ روایت ها شکست بخوریم باز هم خون ها ریخته می شود. خون عجمیان ها و آرمان ها و رضازاده ها و زینال زاده ها ثمره تسلط موقت روایت دشمن در فضای مجازی بود. برخی مسخ شدند و خون بهترین ها را ریختند.
و اما غلبه دشمن در جنگ روایت ها آنجا شکل می گیرد که اهل خرد و علما و خواص سکوت کنند. ببینند و بگذرند. خطبه منا خاطرتان هست؟ همان. اینجاست که در مارپیچ سکوت خواص، اوباش بپا می خیزند و تلقی قدرت و تسلط برای جبهه باطل می سازند و دو جماعت جاهل(غرب زده و شامی مسلک) و جماعت وسط باز(حزب اللهی سکولار و کوفی صفت) نیز همراهی می کنند. اینجاست که خون ها ریخته می شود. خون بهترین ها. حتی خون انسان کامل. چه بخواهیم و نخواهیم.
لب کلام؛
هرکس هرجا هست قیام کند. قیام امروز روایت حق است و منحصر به رسانه ها و منبری ها نیست. جنگ روایت ها جنگ توده هاست. هرکس هرجا نشسته، بایستد...واگرنه عاشوراها رقم می خورد. پایان پیام.
منبع: همشهری