eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
The princess had a dream. She dreamed about a man with brown hair and brown eyes. It was the man she would wed. The princess woke up. She saw a strange creature on the ground. It looked like a man, but he was hairy and green. He had horns on his head and a pig’s nose. The creature said, “Did I scare you? I hope not. Let me introduce myself. I am Henry.” “I am not scared. To tell you the truth, I think you are cute,” said Rose. Rose and Henry spent the day together. They collected berries, caught fish, and had lunch. They had a very good day filled with nice conversations. شاهزاده خانم یک رویا دید. او در مورد یک مرد با موهای قهوه‌ای و چشمان قهوه‌ای خواب دید. او مردی بود که قرار بود با او ازدواج کند. شاهزاده خانم بیدار شد. او یک موجود عجیب را روی زمین دید. به نظر می‌رسید که شبیه یک مرد است، اما او مویی و سبز بود. او شاخ‌هایی روی سرش و دماغ یک خوک داشت. موجود گفت: «آیا ترساندمت؟ امیدوارم نه. اجازه دهید خودم را معرفی کنم. من هنری هستم.» رز گفت «من نترسیدم. برای اینکه راستش را به تو بگویم، فکر می‌کنم تو زیبایی». رز و هنری روز را با هم سپری کردند. آن‌ها توت‌هایی جمع‌آوری کردند، ماهی گرفتند و ناهار خوردند. آن‌ها یک روز بسیار خوبی را با گفتگوهای دلپذیر سپری کردند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
“Rose, I have to go home,” said Henry. “My ship will sail home soon. I can’t leave you here in the forest alone. Will you come with me?” Rose was very happy. She gave Henry a kiss right on his pig nose. As soon as she kissed Henry, he began to change. His pig nose turned into a man’s nose. His horns and green hair went away. Standing in front of her was the man Rose had dreamt about. Rose and Henry were married, and they lived happily. هنری گفت «رز، من باید به خانه بروم». «کشتی من به زودی به سمت خانه خواهم رفت. من نمی‌توانم تو را اینجا در جنگل تنها بگذارم. آیا با من می‌آیی؟» رز بسیار خوشحال بود. او ر وی دماغ خوکی‌ هنری یک بوسه زد. به محض اینکه او هنری را بوسید، او شروع به تغییر کرد. دماغ خوکی او به دماغ یک مرد تبدیل شد. شاخ‌ها و موهای سبز او از بین رفتند. در مقابل او مردی ایستاده بود که رز در رویایش دیده بود. رز و هنری ازدواج کردند و زندگی خوشی داشتند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
29.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞 The Grisly Beard 💞 📙 short story 📺 short animation 📃english subtitle ( زیرنویس انگلیسی )✅ 🏡 eitaa.com/English_House 🏡
☘️ In the name of God ☘️ درس دوازدهم
alone [əˈləʊn] adj. If someone is alone, they are not with another person. → The boy wanted to be alone to think. تنها اگر کسی alone باشد، با شخص دیگری نیست. → پسر می‌خواست تنها باشد تا فکر کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
apartment [əˈpaːtmənt] n. An apartment is a set of rooms in a building where people live. → She has a nice apartment in the city. آپارتمان، منزل یک apartment مجموعه‌ای از اتاق‌ها در یک ساختمان است که مردم در آن زندگی می‌کنند. → او یک آپارتمان زیبا در شهر دارد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#short_story #anime 🐢 The turtle's flute 🐢 📒 short story 📺 short animation 📃english subtitle ( زیرنویس انگلیسی )✅ 🏡 eitaa.com/English_House 🏡
article [ˈaːtikl] n. An article is a story in a newspaper or magazine. → Did you read the article in the newspaper about the soccer game? مقاله یک article داستانی در روزنامه یا مجله است. → آیا مقاله روزنامه در مورد مسابقه فوتبال را خواندی؟ ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸