eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه The Mean Chef Once there was a chef, who was mean to his cooks. He was mean to the people who came in to eat. He charged too much for meals. Many people were not able to afford the cheapest bean dish. When his metal oven broke, he did not have it fixed. So everything baked in it burned. The only light was from candles, and the whole place was a mess. Sometimes, he didn’t pay his waiters. Since they had no funds, they had many debts. سرآشپز بدجنس روزی سرآشپزی بود که نسبت به آشپزهای خود بدجنس بود. او نسبت به مردمی که برای خوردن غذا می‌آمدند نیز بدجنس بود. او برای غذاها هزینه‌ی زیادی دریافت می‌کرد. بسیاری از مردم قادر به پرداخت هزینه‌ی ارزانترین غذای لوبیا نبودند. وقتی اجاق فلزی او شکست، او آن را تعمیر نکرد. بنابراین، همه‌ی چیزهایی که در آن پخته می‌شد، می‌سوخت. تنها نور از شمع‌ها بود و کل مکان به هم ریخته بود. گاهی اوقات، او به پیشخدمت‌ها حقوق نمی داد. از آن‌جایی که آن‌ها هیچ سرمایه‌ای نداشتند،خیلی بدهی‌ داشتند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘ In the name of God ☘ level3
anticipate ( v. ) انتظار داشتن، پیش بینی کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ barrel ( n. ) بشکه، خمره چوبی 🌸 @Essential_English_Words 🌸
beam ( n. ) تیر سقف (آهنی، چوبی، ...)، تیرچه ➖➖➖➖➖➖➖➖ casual ( adj. ) خودمانی، راحتی، غیر رسمی، معمولی، عادی 🌸 @Essential_English_Words 🌸
caution ( n. ) احتیاط، هوشیاری، ملاحظه ➖➖➖➖➖➖➖➖ contray ( adj. ) مقابل، مخالف، ضد، نقیض 🌸 @Essential_English_Words 🌸
deliberate ( adj. ) عمدی، حساب شده ➖➖➖➖➖➖➖➖ dissolve ( v. ) حل کردن، آب کردن، گداختن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
explode ( v. ) منفجر شدن، ترکیدن ➖➖➖➖➖➖➖➖ fasten ( v. ) بستن، محکم کردن، چفت کردن 🌸 @Essential_English_Words 🌸
germ ( n. ) جرم، میکروب، موجودات ذره بینی مثل باکتریها ➖➖➖➖➖➖➖➖ kit ( n. ) بسته لوازم، اسباب کار، مجموعه ای از چیزهایی که برای انجام کاری لازم است 🌸 @Essential_English_Words 🌸
puff ( n. ) فوت، دود یا بخار، پک ➖➖➖➖➖➖➖➖ rag ( n. ) کهنه، لته، پاره 🌸 @Essential_English_Words 🌸
scatter ( v. ) پخش و پلا کردن، ولو کردن، متفرق کردن ➖➖➖➖➖➖➖➖ scent ( n. ) عطر، رایحه، بو 🌸 @Essential_English_Words 🌸
steel ( n. ) فولاد ➖➖➖➖➖➖➖➖ swift ( adj. ) سریع، فرز، چابک، فوری 🌸 @Essential_English_Words 🌸
toss ( v. ) پرت کردن، انداختن ➖➖➖➖➖➖➖➖ triumph ( n. ) پیروزی، فتح، جشن پیروزی 🌸 @Essential_English_Words 🌸