#verb #unit20 #level1
advise [ədˈvʌɪz] v.
To advise someone is to tell them what to do.
→ My mother often advises people about their money.
توصیه دادن ، مشورت دادن ، نصیحت کردن ، پند دادن
کلمه advise به کسی به معنی این است که به او بگویید که چه کاری انجام دهد.
→ مادرم اغلب به مردم در مورد پولشان مشاوره می دهد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adverb #unit20 #level1
already [ɔːlˈrɛdi] adv.
If something happens already, it happens before a certain time.
→ It is already time for the movie to start. Let’s go in.
**قبلاً ، پیش از این / (به طور غیر مستقیم) در حال حاضر، هم اکنون**
برای اشاره به زمانی استفاده میشود که یک عمل یا اتفاق قبل از زمان فعلی یا قبل از زمان مورد انتظار رخ داده است
اگر چیزی already اتفاق بیفتد، قبل از یک زمان خاص اتفاق میافتد.
→ هم اکنون (درست قبل از این لحظه) زمان شروع فیلم فرا رسیده است. بیایید داخل شویم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit20 #level1
basic [ˈbeɪsɪk] adj.
If something is basic, it is very simple or easy.
→ I learned some basic English skills in school today.
ساده ، اولیه ، ابتدایی، پایهای
اگر چیزی basic باشد، بسیار ساده یا آسان است.
→ امروز در مدرسه مهارتهای ابتدایی انگلیسی را آموختم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit20 #level1
bit [bɪt] n.
A bit is a small amount of something.
→ I ate a bit of chocolate before I went to bed.
ذره ، ریزه ، مقدار بسیار کم، کمی
یک bit مقدار کمی از چیزی است.
→ من قبل از رفتن به رختخواب کمی شکلات خوردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit20 #level1
consider [kənˈsɪdə] v.
To consider something means to think about it.
→ Pete didn’t like his job. He considered getting a new one.
فکر کردن ، در نظر گرفتن ، توجه کردن
کلمه consider چیزی به معنی فکر کردن در مورد آن است.
→ پیت شغل خود را دوست نداشت. او در نظر گرفت که یک شغل جدید پیدا کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit20 #level1
destroy [dɪˈstrɔɪ] v.
To destroy means to damage something so badly that it cannot be used.
→ The glass was destroyed.
نابود کردن ، از بین بردن ، خراب کردن
کلمه destroy به معنی آسیب زدن به چیزی به حدی بد که قابل استفاده نباشد است.
→ شیشه نابود شد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit20 #level1
entertain [ɛntəˈteɪn] v.
To entertain someone is to do something that they enjoy.
→ The clown entertained the kids at the party.
سرگرم کردن ، مشغول کردن
کلمه entertain کسی به معنی انجام دادن کاری است که او از آن لذت میبرد.
→ دلقک کودکان را در مهمانی سرگرم کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit20 #level1
extra [ˈɛkstrə] adj.
If something is extra, it is more than what is needed.
→ The squirrel had extra nuts for the winter.
اضافی ، زائد
اگر چیزی extra باشد، بیشتر از آنچه که نیاز هست است.
→ سنجاب برای زمستان آجیل های (مغزیجات) اضافی داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸