#verb #unit23 #level1
advance [ədˈvɑːns] v.
To advance is to go forward.
→ He advanced up the ladder slowly.
جلو رفتن ، پیش رفتن، پیشروی کردن، پیشرفت کردن
کلمه advance به معنی حرکت به جلو است.
→ او به آرامی از نردبان بالا رفت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit23 #level1
athlete [ˈaθliːt] n.
An athlete is a person who plays sports.
→ Some athletes can play many sports very well.
ورزشکار
یک athlete شخصی است که ورزش میکند.
→ برخی از ورزشکاران میتوانند در بسیاری از ورزشها بسیار خوب عمل کنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit23 #level1
average [ˈav(ə)rɪdʒ] adj.
If something is average, it is at a normal level.
→ I’m not rich or poor; I’m average.
معمولی ، متوسط ، میانه، میانگین
اگر چیزی average باشد، در سطح نرمال است.
→ من نه ثروتمند هستم و نه فقیر؛ من متوسط هستم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit23 #level1
behavior [bɪˈheɪvjə] n.
Your behavior is the way you act.
→ Their behavior was good this semester. They didn’t cause trouble
اخلاق و رفتار ، سلوک ، کردار ، طرز رفتار
کلمه behavior شما نحوه عملکرد شما است.
→ رفتار آنها در این ترم خوب بود. آنها باعث دردسر نشدند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#preposition #unit23 #level1
behind [bɪˈhʌɪnd] prep.
Behind means to be at the back of something.
→ The little girl was hiding behind a tree.
پشت ، پشت سر
کلمه behind به معنی قرار گرفتن در پشت چیزی است.
→ دختر کوچک پشت یک درخت پنهان شده بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit23 #level1
course [kɔːs] n.
A course is a class in school.
→ I took a P.E. course in school this year.
دوره (آموزشی)، کلاس
یک course یک کلاس در مدرسه است.
→ من امسال در مدرسه یک دوره تربیت بدنی گرفتم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit23 #level1
lower [ˈləʊə] v.
To lower something is to make it go down.
→ The chart shows how his production has lowered over the year.
پایین آوردن ، تنزل دادن ، کاستن از، کاهش دادن
کلمه lower چیزی به معنی پایین آوردن آن است.
→ نمودار نشان میدهد که تولید او در طول سال چگونه کاهش یافته است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#unit23 #level1
match [matʃ] v.
To match is to be the same or similar.
→ The two shoes matched. They looked the same.
همخوانی داشتن ، جور بودن با ، به هم آمدن ، خوردن، تطبیق دادن
کلمه match به معنی یکسان یا شبیه بودن است.
→ دو کفش با هم تطبیق داشتند. آنها یکسان به نظر میرسیدند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸