#adjective #unit1 #level2
awful [ˈɔːfəl] adj.
When something is awful, it is very bad.
→ Her performance last night was awful.
خیلی بد و ناخوشایند، افتضاح، وحشتناک
هنگامی که چیزی awful است، بسیار بد است.
→ اجرای او شب گذشته وحشتناک بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
consist [kənˈsɪst] v.
To consist of is to be made of parts or things.
→ Today’s choices for lunch consisted of pizza, hamburgers, and hot dogs.
شامل بودن ، متشکل بودن از ، مشتمل بودن بر ، عبارت بودن از
کلمه consist از به معنی ساخته شدن از بخشها یا چیزها است.
→ انتخابهای امروز برای ناهار شامل پیتزا، همبرگر و سوسیس ساندویچ بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
desire [dɪˈzaɪər] v.
To desire is to want something.
→ My sister desires a big house and lots of money.
خواستن ، میل شدید داشتن ، آرزو کردن ، طالب بودن
کلمه desire به معنی خواستن چیزی است.
→ خواهرم آرزوی یک خانه بزرگ و پول زیادی دارد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit1 #level2
eager [ˈiːɡər] adj.
When a person is eager about something, they are excited about it.
→ The man was eager to talk about the good news.
مشتاق ، خواهان ، راغب ، حریص
هنگامی که شخصی در مورد چیزی eager است، نسبت به آن هیجانزده است.
→ مرد مشتاق بود که درباره خبر خوب صحبت کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit1 #level2
household [ˈhaʊshəʊld] n.
A household is all the people who live in one house.
→ Our household is made up of my father, my mother and me.
اهل خانه ، اهل بیت ، خانواده، خانوار
یک household همه افرادی است که در یک خانه زندگی میکنند.
→ خانواده ما شامل پدرم، مادرم و من است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit1 #level2
intent [ɪnˈtent] n.
An intent is a plan to do something.
→ Her intent is to visit Italy next summer.
قصد ، نیت ، منظور
یک intent برنامهای برای انجام کاری است.
→ قصد او این است که تابستان آینده از ایتالیا بازدید کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit1 #level2
landscape [ˈlænskeɪp] n.
A landscape is how an area of land looks.
→ The landscape of the country is very green.
چشم انداز ، منظره ، دورنما
یک landscape به این معناست که یک منطقه از زمین چگونه به نظر می رسد.
→ چشم انداز این کشور بسیار سرسبز است.
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
lift [lɪft] v.
To lift something is to move it higher.
→ The man tried to lift the box.
بلند کردن ، برداشتن ، بالا بردن
کلمه lift چیزی به معنی حرکت دادن آن به سمت بالا است.
→ مرد سعی کرد جعبه را بلند کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
load [loud] v.
To load is to put objects into something.
→ The man loaded the boxes into a truck.
بار کردن ، بار زدن ، پر کردن ، بارگیری شدن/کردن
کلمه load به معنی قرار دادن اشیاء درون چیزی است.
→ مرد جعبهها را در کامیون بار زد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit1 #level2
lung [lʌŋ] n.
A lung is the organ in the body that fills with air when breathing.
→ Having strong lungs is necessary for a healthy life.
ریه ، جگر سفید
یک lung اندامی در بدن است که هنگام تنفس با هوا پر میشود.
→ داشتن ریههای قوی برای زندگی سالم ضروری است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸