از محمدبن عبدالله به...........
خداوند عزوجل، هم حلال و هم حرام را برای من بیان فرموده و آنچه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی علیهالسلام نهاده ام.
From Muhammad ibn Abdullah
To...
God Almighty has revealed to me both lawful and unlawful, and I have given to Ali (as) what my Lord has taught me from His Book and lawful(Halal) and unlawful(Haram)
#LiveLikeAli
#فقط_به_عشق_علی
از محمدبن عبدالله به...........
خداوندا دوستداران علی را دوست دار. و دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن و یارانش را یاری نما.
From Muhammad ibn Abdullah
To...
O God, love the lovers of Ali. And be the enemy of his enemies. Support his supporters and help his friends.
#LiveLikeAli
#فقط_به_عشق_علی
مطالب پیشنهادی برای طوفان توئیتری امشب👆
نکته: میتوانید تنها از متن ها استفاده کنید ولی در صورتی که میخواهید مانند پست ها، تصویر و عکس را با هم توئیت کنید دقت کنید حتما عکس مرتبط با همان نوشته باشد. اشتباها یه عکس با یه متن دیگه فرستاده نشه.
🌺
#verb #unit20 #level2
accomplish [əˈkʌmplɪʃ] v.
To accomplish something means to finish it.
→ He accomplished his goal of running ten miles.
به انجام رساندن ، به انتها رسیدن
کلمه accomplish چیزی به معنی پایان دادن به آن است.
→ او هدف خود را برای دویدن ده مایل به انجام رساند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit20 #level2
approve [əˈpruːv] v.
To approve of something means you like it or are happy about it.
→ Her co-workers approved her new plan.
پسند کردن ، موافقت کردن، تأیید کردن
کلمه approve چیزی به معنی این است که آن را دوست دارید یا از آن راضی هستید.
→ همکارانش طرح جدید او را تأیید کردند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit20 #level2
approximate [əˈprɒksəmɪt] adj.
Approximate means to be close to an exact amount, number or time.
→ My approximate height is two meters.
تقریبی
کلمه approximate به معنی نزدیک بودن به یک مقدار، عدد یا زمان دقیق است.
→ قد تقریبی من دو متر است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit20 #level2
barrier [ˈbærɪər] n.
A barrier is something that is in your way.
→ The Great Wall was a barrier between China and its enemies.
سد ، مانع ، حائل
یک barrier چیزی است که سر راه شما قرار دارد.
→ دیوار بزرگ مانعی بین چین و دشمنانش بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit20 #level2
detect [dɪˈtekt] v.
To detect something means to notice or find something.
→ The boy ran to the kitchen when he detected the smell of cookies.
یافتن ، کشف کردن ، پیدا کردن
کلمه detect چیزی به معنی متوجه شدن یا پیدا کردن چیزی است.
→ پسر وقتی بوی شیرینی ها را متوجه شد، به آشپزخانه دويد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit20 #level2
duty [ˈdjuːtɪ] n.
A duty is something that a person has to do.
→ It is parents’ duty to take care of their children.
وظیفه ، تکلیف
یک duty چیزی است که فردی باید انجام دهد.
→ مراقبت از فرزندان وظیفه والدین است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit20 #level2
elementary [ˌəlɪˈmentərɪ] adj.
When something is elementary, it is the first or most simple thing.
→ Children go to elementary school before high school.
ابتدایی ، مقدماتی ، اصلی
وقتی چیزی elementary است، اولین یا سادهترین چیز است.
→ کودکان قبل از دبیرستان به مدرسه ابتدایی میروند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit20 #level2
failure [ˈfeɪljər] n.
A failure happens when you do not do something right.
→ My cooking ended in failure because I burned the food.
شکست ، قصور ، عدم موفقیت
یک failure زمانی اتفاق میافتد که شما کاری را درست انجام ندهید.
→ آشپزی من با شکست مواجه شد زیرا غذا را سوزاندم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸