eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
insert [inˈsəːrt] v. To insert something means to put it in something else. → The mailman inserted the letter into the mailbox. داخل کردن ، در میان گذاشتن ، جادادن، وارد کردن کلمه insert چیزی به معنی قرار دادن آن در چیز دیگری است. → پستچی نامه را داخل صندوق پستی جا داد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
instant [ˈɪnstənt] n. An instant is a very short amount of time. → A microwave oven cooks food in an instant. لحظه ، دم ، آن یک instant مدت زمان بسیار کوتاهی است. → اجاق مایکروویو غذا را در یک لحظه می پزد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
poverty [ˈpɒvətɪ] n. Poverty is the state of being poor. → Poverty is a problem in many countries around the world. فقر ، تهی دستی ، بی پولی کلمه poverty وضعیت نداشتن پول است. → فقر یک مشکل در بسیاری از کشورهای جهان است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
pretend [prɪˈtend] v. To pretend means to make believe something is real. → The boy liked to pretend he was a king. وانمود کردن ، تظاهر کردن کلمه pretend به معنی این است که وانمود کنید چیزی واقعی است. → پسر دوست داشت وانمود کند که پادشاه است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
rank [ræŋk] n. A person’s rank is their place in an order of people. → The man got to the rank of captain in the navy. رتبه ، مقام ، پایه ، شأن یک rank جایگاه او در یک سلسله مراتب از افراد است. → مرد به رتبه کاپیتان در نیروی دریایی رسید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
recognition [ˌrekəgˈnɪʃən] n. Recognition is getting praise from other people. → The hero got recognition for his brave deed. قدردانی ، سپاس گذاری، به رسمیت شناسی کلمه recognition به این معنی است که از طرف دیگران مورد ستایش قرار بگیرید. → قهرمان به خاطر عمل شجاعانه اش مورد تقدیر قرار گرفت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
refrigerate [rɪˈfrɪdʒəreɪt] v. To refrigerate something means to make it cold. → Grocery stores refrigerate fruit to make it last long. در یخچال نگهداری کردن، خنک نگه داشتن ، سرد کردن کلمه refrigerate چیزی به معنی سرد کردن آن است. → فروشگاه های مواد غذایی میوه را در یخچال نگه داری می کنند تا دوام و ماندگاری بیشتری داشته باشد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
rent [rent] n. Rent is the money people pay to someone to live in a certain place. → To live in this house, I have to pay rent at the start of each month. کرایه ، اجاره کلمه rent پولی است که مردم به کسی می‌پردازند تا در مکان خاصی زندگی کنند. → برای زندگی در این خانه، من باید در ابتدای هر ماه اجاره بپردازم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
retire [rɪˈtaɪər] v. To retire is to leave a job, usually because of old age. → My father is sixty-five years old. He is about to retire from work. بازنشسته شدن /کردن، کناره گیری کردن کلمه retire به معنی ترک شغل است، معمولاً به دلیل سن بالا. → پدرم شصت و پنج ساله است. او در شرف بازنشستگی از کار است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
statistic [stəˈtɪstɪk] n. A statistic is a number that tells a fact about something. → The statistics showed that we did just as well this year as last year. آمار ، ارقام یک statistic عددی است که حقیقتی را در مورد چیزی به ما می گوید. → آمار نشان داد که ما امسال به اندازه سال گذشته خوب عمل کردیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه Albert Einstein My name is Albert Einstein. Many people know about the great things I’ve accomplished. But I had many barriers before I became famous. I was born in Germany. When I was in elementary school, I already knew about math and statistics. When I was a boy, I pretended to be a great scientist. I loved school, but my life at home was hard. My father lost his job, so my family lived in poverty. We could not pay the rent in Germany. We became immigrants and went to Italy. I finished high school and went to college in Switzerland. After college, I began writing about science. آلبرت اینشتین نام من آلبرت اینشتین است. بسیاری از مردم در مورد دستاوردهای بزرگ من می‌دانند. اما قبل از اینکه معروف شوم، موانع زیادی را پشت سر گذاشتم. من در آلمان به دنیا آمدم. وقتی در دبستان بودم، من درباره ریاضی و آمار می‌دانستم. وقتی پسر بچه بودم، وانمود میکردم که دانشمند بزرگ هستم. من دوست داشتم به مدرسه بروم، اما زندگی در خانه برایم سخت بود. پدرم شغلش را از دست داد، بنابراین خانواده‌ام در فقر زندگی می‌کردند. ما نمی‌توانستیم اجاره خانه را در آلمان بپردازیم. ما مهاجر شدیم و به ایتالیا رفتیم. من دبیرستان را تمام کردم و به دانشگاه سوئیس رفتم. بعد از دانشگاه، من شروع به نوشتن در مورد علم کردم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸