eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
offense ( n. ) An offense is behavior that is wrong or breaks a law. → Stealing a car is a very serious offense. جرم، تخلف، بی‌احترامی، توهین، اهانت، بزه، جرم کلمه offense رفتاری است که اشتباه است یا قانونی را نقض می‌کند. → دزدیدن ماشین یک جرم بسیار جدی است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ overlook ( v. ) To overlook something is to not notice it, or to not realize that it is important. → Brenda overlooked the last step and had a bad fall. نادیده گرفتن، از قلم انداختن، متوجه نشدن، غفلت کردن، پی نبردن کلمه overlook چیزی یعنی متوجه آن نشدن یا نفهمیدن که چقدر مهم است. → برندا آخرین مرحله را نادیده گرفت و به شدت زمین خورد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
repay ( v. ) To repay is to pay back or to reward someone or something. → She repaid her friend for all of his hard work with a small gift. جبران کردن، پس دادن، پاداش دادن، تلافی کردن، عوض دادن، برگرداندن کلمه repay یعنی پول چیزی را پس دادن یا به کسی برای کاری پاداش دادن. ( یک راه خوب برای نشان دادن قدردانی! ) → او تمام زحمات دوستش را با یک هدیه کوچک جبران کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ridiculous ( adj. ) If something is ridiculous, it is silly or strange. → Steve looked ridiculous with those huge blue sunglasses. مسخره، مضحک، خنده دار اگر چیزی ridiculous باشد، یعنی احمقانه یا عجیب و غریب است. → استیو با آن عینک آفتابی آبی بزرگ، مسخره به نظر می‌رسید. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
satisfactory ( adj. ) If something is satisfactory, it is good enough. → Mina often received satisfactory grades since she studied so hard. رضایت‌بخش، قابل قبول، خرسند کننده اگر چیزی satisfactory باشد، یعنی به اندازه کافی خوب است. → مینا اغلب نمرات رضایت‌بخشی می‌گرفت، زیرا بسیار سخت درس می‌خواند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ shepherd ( n. ) A shepherd is a person who protects and cares for sheep. → The shepherd moved the sheep to another field. چوپان یک shepherd کسی است که از گوسفندان محافظت و مراقبت می‌کند. ( یک شغل مهم و البته بسیار آرامش‌بخش، مخصوصاً در دشت‌های سبز! ) → چوپان گوسفندان را به مزرعه دیگری برد. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
venture ( v. ) To venture is to go to a place that may be dangerous. → Even though it was dangerous, they ventured up the mountain. ریسک کردن، به خطر انداختن، اقدام کردن (به جایی که ممکن است خطرناک باشد)، خطر کردن، به آب و آتش زدن, مبادرت کردن کلمه venture یعنی به مکانی رفتن که ممکن است خطرناک باشد. مثل بالا رفتن از کوهی که هر کسی جرئت نمی‌کند! → با اینکه خطرناک بود، آنها ریسک کردن و از کوه بالا رفتند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ wheat ( n. ) Wheat is a plant which makes grain. Wheat grain is used to make bread. → The field of golden wheat was ready to be harvested. گندم کلمه wheat گیاهی است که دانه تولید می‌کند. دانه گندم برای تهیه نان استفاده می‌شود. → مزرعه گندم طلایی آماده برداشت بود. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه 💂‍♀🐏 The Shepherd and the Wild Sheep Once there was a shepherd. Every night he counted and gathered his sheep. He was sure never to overlook any of them. One night, he saw some wild sheep had joined his herd. He hoped to acquire the newcomers. It snowed that night. In the morning, the shepherd couldn’t take his sheep out of his lodge. Instead, he had to feed them inside. He gave a small amount of wheat to his own sheep. But he gave more of the food to the wild sheep. He thought the extra wheat would discourage them from leaving. چوپان و گوسفندان وحشی روزی روزگاری چوپانی بود. هر شب گوسفندانش را می‌شمرد و جمع می‌کرد. او مطمئن بود که هیچ کدام را نادیده نمی‌گیرد. یک شب، دید که چند گوسفند وحشی به گله‌اش پیوسته‌اند. او امیدوار بود که این تازه‌واردها را به دست آورد. آن شب برف بارید. صبح، چوپان نتوانست گوسفندانش را از اقامتگاهش بیرون ببرد. به جای آن، مجبور شد در داخل به آنها غذا بدهد. او مقدار کمی گندم به گوسفندان خودش داد، اما غذای بیشتری به گوسفندان وحشی داد. او فکر کرد گندم اضافی آنها را از رفتن منصرف می‌کند. 🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_WordsThe_Shepherd_and_the_Wild_Sheep.mp3
زمان: حجم: 1.56M
It snowed for several days. During that time, the shepherd’s sheep ate very little. The wild sheep, however, ate very well. At last, the snow melted, and they ventured outdoors. As soon as he opened the door of his hut, the wild sheep started to run away. “Wait! This is how you repay me? After I treated you so kindly, why do you run away?” the shepherd asked. His voice was full of hatred. چند روزی برف بارید. در طول آن مدت، گوسفندان چوپان خیلی کم خوردند. اما گوسفندان وحشی خیلی خوب غذا خوردند. بالاخره برف آب شد و آنها به بیرون رفتند. به محض اینکه چوپان در کلبه‌اش را باز کرد، گوسفندان وحشی شروع به فرار کردند. چوپان با صدایی پر از نفرت پرسید: “صبر کنید! اینجوری جواب محبت منو میدید؟ بعد از اینکه اینقدر باهاتون مهربون بودم، چرا فرار می‌کنید؟”
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
#short_story داستان کوتاه 💂‍♀🐏 The Shepherd and the Wild Sheep Once there was a shepherd. Every ni
زمان: حجم: 1.15M
The wild sheep stopped and turned toward the shepherd. “We’re leaving because you fed us better than your own sheep,” one of the wild sheep replied. “You tried to deceive us with your ridiculous plan. Yesterday you treated us kindly, but tomorrow you might be different. If more wild sheep joined your herd, you would treat us as inferior sheep.” As the wild sheep ran away, the shepherd understood his offense. He knew this awkward situation was his own fault. He had not been a satisfactory caretaker. He was a fake friend to the wild sheep. Because of this, he had neglected his own herd. گوسفندان وحشی ایستادند و به سمت چوپان برگشتند. یکی از گوسفندان وحشی پاسخ داد: “ما داریم میریم چون شما به ما بهتر از گوسفندای خودتون غذا دادید. شما سعی کردید با نقشه مسخره‌تون ما رو فریب بدید. دیروز با ما مهربون بودید، اما شاید فردا فرق کنید. اگه گوسفندای وحشی بیشتری به گله شما اضافه می‌شدند، شما با ما مثل گوسفندای درجه دو رفتار می‌کردید.” همانطور که گوسفندان وحشی فرار می‌کردند، چوپان به اشتباه خود پی برد. او می‌دانست این وضعیت ناخوشایند تقصیر خودش است. او یک سرپرست رضایت‌بخش نبود. او یک دوست قلابی برای گوسفندان وحشی بود. به همین دلیل، او گله خودش را نادیده گرفته بود. 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۲✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۲ سطح ۳ eitaa.com/Essential_English_Words/6559 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 🔄 میانبر به دروس سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/6558 اصطلاحات ، پادکست 👇 🌺 @English_House