پایان درس ۱۱✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۱۱ سطح ۳ eitaa.com/Essential_English_Words/6878 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 🔄 میانبر به دروس سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/6558 اصطلاحات ، پادکست 👇 🌺 @English_House گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d

🎬 #دهه_هشتادیا 📅 #محرم الحرام ۱۴۴۳ #امام_حسین 🏡 @English_House 🏡

☘ In the name of God ☘ #درس_دوازدهم #unit12 level3

anticipate [ӕnˈtisəpeit] v. #verb #unit12 #level3 To anticipate something is to think that it will happen. → Carrie anticipated the arrival of her baby. پیش‌بینی کردن، انتظار داشتن کلمه anticipate چیزی یعنی فکر کنید که آن چیز اتفاق خواهد افتاد. → کری منتظر رسیدن نوزادش بود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ barrel [ˈbærəl] n. #noun #unit12 #level3 A barrel is a round thing that you can keep liquids in. → There was an empty barrel outside the house. بشکه، خمره چوبی یک barrel یک چیز گرد است که می‌توانید مایعات را در آن نگه دارید. → یک بشکه خالی بیرون خانه بود. 🌸 @Essential_English_Words 🌸

beam [biːm] n.#noun #unit12 #level3 A beam is a heavy bar. → Modern skyscrapers are made with several beams. تیر، ستون، تیر سقف (آهنی، چوبی، ...)، تیرچه یک beam یک میله سنگین است. → آسمان‌خراش‌های مدرن با چندین ستون ساخته شده‌اند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ casual [ˈkæʒjuəl] adj. #adjective #unit12 #level3 If something is casual, it is relaxed or simple. → You can wear casual clothes to the party like jeans. غیررسمی، راحت، خودمانی، راحتی، معمولی، عادی اگر چیزی casual باشد، راحت یا ساده است. → شما می‌توانید لباس‌های غیررسمی مانند شلوار جین را در مهمانی بپوشید. 🌸 @Essential_English_Words 🌸

caution [ˈkɔːʃən] n. #noun #unit12 #level3 Caution is care and attention in order to avoid danger. → Please use the power saw with caution. It is very dangerous. احتیاط، دقت، هوشیاری، ملاحظه کلمه caution یعنی مراقبت و توجه برای جلوگیری از خطر. → لطفاً اره برقی را با احتیاط استفاده کنید. بسیار خطرناک است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ contray [ˈkɒntrərɪ] adj. #adjective #unit12 #level3 If something is contrary to something else, it is the opposite. → It isn’t warm outside at all. On the contrary, it is quite cold. برخلاف، متضاد، مقابل، مخالف، ضد، نقیض اگر چیزی contrary چیز دیگری باشد، متضاد آن است. → اصلاً بیرون گرم نیست. برعکس، کاملاً سرد است. 🌸 @Essential_English_Words 🌸

deliberate [dɪˈlɪbərɪt] adj. #adjective #unit12 #level3 If you are deliberate, you do something on purpose. → Bernie made a deliberate attempt to injure Andy. عمدی، آگاهانه، حساب شده اگر شما deliberate باشید، کاری را از قصد انجام می‌دهید. → برنی تلاش عمدی کرد تا به اندی آسیب برساند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ dissolve [dɪˈzɒlv] v. #verb #unit12 #level3 To dissolve something is to mix it into a liquid and disappear. → I dissolved the pill in a glass of water. حل کردن، منحل کردن، آب کردن کلمه dissolve چیزی یعنی آن را در مایع مخلوط کرده و ناپدید شود. → من قرص را در یک لیوان آب حل کردم. 🌸 @Essential_English_Words 🌸

explode [ɪksˈploud] v. #verb #unit12 #level3 When something explodes, it blows up. → My new radio exploded when I plugged it in. منفجر شدن، ترکیدن وقتی چیزی explode می‌شود، متلاشی می‌شود. → رادیوی جدید من وقتی آن را به برق زدم منفجر شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ fasten [ˈfæsn] v. #verb #unit12 #level3 To fasten something is to close it or put it in the correct place. → Elizabeth fastened her seat belt. بستن، محکم کردن، چفت کردن کلمه fasten چیزی یعنی آن را ببندید یا در جای صحیح قرار دهید. → الیزابت کمربند ایمنی خود را بست. 🌸 @Essential_English_Words 🌸

توضیحات 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 🌸 @Essential_English_Words 🌸

صوت مهندس شکوهیان راد، بخش اول همایش علمی بررسی ابعاد واکسیناسیون کرج، ۲۳ شهریور ۱۴۰۰

🎙صوت 🔰همایش علمی بررسی ابعاد واکسیناسیون ✅سخنرانی مهندس محمد علی شکوهیان راد بخش دوم 📆 زمان انتشار: 1400/06/23 🗓سه شنبه 23 شهریور ۱۴۰۰ شهر کرج