#verb #unit8 #level1
tear [tɪə] v.
To tear something means to pull it apart.
→ It is easy to tear paper.
پاره کردن
کلمه tear چیزی به معنی جدا کردن آن است.
→ کاغذ را پاره کردن آسان است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit8 #level1
theory [ˈθɪəri] n.
A theory is an idea about how something works.
→ We talked about Einstein’s theory of relativity in class.
نظریه، تئوری، فرض علمی
یک theory ایدهای درباره نحوه کارکرد چیزی است.
→ ما در کلاس درباره نظریه نسبیت انیشتین صحبت کردیم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
هدایت شده از Essential English Words
🎀پیشنهاد ما:
۱. ابتدا عکس را باز کنید و همزمان به فایل صوتی گوش کنید (حداقل ۲ تا ۳ بار)
۲. معنی لغت را چندین بار تکرار کرده و به خاطر بسپارید.
۳. سعی کنید مثال را چندین بار تکرار کرده تا حفظ شوید و همزمان به معنی جمله توجه داشته باشید.
⭕️حفظ لغت در قالب جمله به ماندگاری بیشتر آن لغت در ذهن کمک می کند. علاوه بر این به شما کمک میکند با ساختار جمله و طریقه به کار بردن فعل و حرف اضافه مربوط به آن آشنا شده و مکالمه و صحبت کردن شما را تقویت می کند.
❌حفظ لغت به تنهایی فرار است.
#tip
#suggestion
🌸 http://eitaa.com/joinchat/2154889218C7ebc5e87cd 🌸
داستان کوتاه 👇
short story #unit8 #level1
How the Sun and the Moon Were Made
Do you ever wonder where the moon and the sun came from? The Inuit people of Alaska have a theory.
They tell a story about a beautiful girl. She was very nice. In contrast, her brother was a mean little boy. One day he proposed something. “We should go to a party,” he said. The girl accepted. First, it was necessary for her to prepare. She arranged her hair and put on nice clothes. This required a lot of time. But the girl worked hard, and soon she had success. She looked perfect.
چگونگی به وجود آمدن خورشید و ماه
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که ماه و خورشید از کجا آمدهاند؟ مردم اینوئیت آلاسکا نظریهای در این باره دارند.
آنها داستانی را درباره یک دختر زیبا نقل میکنند. او بسیار مهربان بود. در مقابل، برادرش یک پسر کوچک و بدخو بود. روزی او چیزی پیشنهاد کرد. او گفت «ما باید به یک مهمانی برویم». دختر موافقت کرد. ابتدا، لازم بود که او (دختر) خود را آماده کند. او موهایش را مرتب کرد و لباسهای زیبایی پوشید. این کار زمان زیادی را میطلبید. اما دختر سخت کار کرد و به زودی موفق شد. او کاملاً زیبا به نظر میرسید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
They attended the party together. The girl was having fun. Later, she walked into the bathroom. Suddenly, the lights were turned off! Someone grabbed her hair and tore her clothes. She ran out of the bathroom. She wanted to know who did this to her.
Then she had an idea. She fixed her hair again. This time it was even more beautiful. She even balanced beautiful jewels in it. She wanted to encourage the person to grab it again. She put black dirt in her hair. The purpose of this was to catch the person.
آنها با هم به مهمانی رفتند. دختر در حال تفریح و خوشگذرانی بود. بعداً، او به سمت دستشویی رفت. ناگهان، چراغها خاموش شدند! کسی موهایش را گرفت و لباسهایش را پاره کرد. او (دختر) از دستشویی فرار کرد. او میخواست بداند چه کسی این کار را با او انجام داده است.
سپس او یک ایده داشت. او موهایش را دوباره مرتب کرد. این بار حتی زیباتر بود. او حتی جواهرات زیبایی را در موهایش قرار داد. او میخواست آن شخص را تشویق کند تا دوباره آن را بگیرد. او خاکستر سیاه را در موهایش قرار داد. هدف از این کار این بود که شخص را بگیرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
She went to the bathroom again, and it was the same pattern. The lights went off, and someone grabbed her hair. When he released it, his hand was black. The girl returned to the party. She knew there was only a single person with a black hand. When she saw that person, he was very familiar. It was her brother!
He ran into the woods. The girl ran after him. They both carried fire so they could see in the dark. The smoke went into the air. As they ran, they grew. They became huge. Then they went into space. When the girl’s fire went out, she hung in the sky. She became the moon, and her brother became the sun. They chase each other forever.
او دوباره به دستشویی رفت و الگوی مشابهی تکرار شد. چراغها خاموش شدند و کسی موهایش را گرفت. وقتی او آنها را رها کرد، دستش سیاه شد. دختر به مهمانی بازگشت. او میدانست که فقط یک نفر با دست سیاه وجود دارد. وقتی او آن شخص را دید، او برایش بسیار آشنا بود. او برادرش بود!
او به جنگل فرار کرد. دختر به دنبال او دوید. هر دوی آنها آتش حمل میکردند تا بتوانند در تاریکی ببینند. دود به هوا رفت. همانطور که آنها میدویدند، بزرگتر شدند. آنها بسیار بزرگ شدند. سپس آنها وارد فضا شدند. وقتی آتش دختر خاموش شد، او در آسمان آویزان شد. او به ماه تبدیل شد و برادرش به خورشید. آنها تا ابد یکدیگر را تعقیب میکنند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
@Essential_English_WordsHow_the_Sun_and_the_Moon_Were_Made.mp3
زمان:
حجم:
825.6K
How the Sun and the Moon Were Made