He held the animal above his head. His style was different from honest people’s style. He was a master of tricking people and lying.
A woman named Beth scanned his pig. He offered her the pig for one gold coin. That was a very small amount. Beth gave him the coin. He put it in his pocket. He walked ahead of Beth to get the pig.
He gave her a closed bag and said, “Here’s your pig.” He then left very quickly.
Beth looked at the bag’s surface. It was moving. She opened it to let the pig out. A cat was inside! “He tricked me! That isn’t proper,” she said.
او حیوان را بالای سرش نگه داشت. شیوهاش با شیوه افراد صادق متفاوت بود. او استاد فریب مردم و دروغ گفتن بود.
یک زن به نام بث، خوک او را بررسی کرد. او (مرد) خوک را به قیمت یک سکه طلا به او (زن) پیشنهاد داد. این یک مقدار بسیار کم بود. بث سکه را به او داد. او آن را در جیبش گذاشت. او جلوتر از بث رفت تا خوک را بگیرد.
او به او یک کیسه بسته داد و گفت: «خوک تو اینجاست.» سپس به سرعت رفت.
بث به سطح کیسه نگاه کرد. آن در حال حرکت بود. او آن را باز کرد تا خوک را خارج کند. یک گربه داخل آن بود! او گفت «او مرا فریب داد! این درست نیست»
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
Later, the man returned to trick more people. Beth saw him and the memory of the cat came back. She told her friends. They stopped him. But no one knew what to do next.
Someone said, “We need an independent and fair person to decide that.” They went to the judge. Beth told him about the cat in the bag.
The judge asked, “Is there evidence? Can you demonstrate how he did it?”
“Look in his bag,” said Beth. She opened it and let a cat out of the bag. They learned the man’s secret, and he went to jail.
That’s how the idiom “let the cat out of the bag” came to mean to tell a secret.
بعداً، مرد برگشت تا مردم بیشتری را نیز فریب دهد. بث او را دید و خاطره گربه به ذهنش بازگشت. او به دوستانش گفت. آنها او را متوقف کردند. اما هیچکس نمیدانست بعداً چه کاری انجام دهد.
کسی گفت: «ما به یک فرد مستقل و منصف برای تصمیمگیری در این مورد نیاز داریم.» آنها به دادگاه رفتند. بث به او در مورد گربه در کیسه گفت.
قاضی پرسید: «آیا شواهدی وجود دارد؟ آیا میتوانید نشان دهید که او چگونه این کار را انجام داده است؟»
بث گفت «در کیسهاش را نگاه کنید». او آن را باز کرد و یک گربه را از کیسه خارج کرد. آنها راز مرد را فهمیدند و او به زندان رفت.
به همین دلیل است که اصطلاح «let the cat out of the bag» به معنای افشای یک راز آمد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۳۰✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۳۰
eitaa.com/Essential_English_Words/4657
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی
تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇
🌺 @English_House
25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی زیبای #کودک #خردسال👌
#عربی
نسخه کامل
🎤 سلمان الحلواجی
🌻 Beautiful eulogy of an Arabic small child
#محرم #ماه_محرم
#مداحی #امام_حسین
#شیرخوارگان_حسینی
#محرم_الحرام
#حسین #علی_اصغر
🌸 @Essential_English_Words
🏡 @English_House 🏡
#adjective #unit1 #level2
anxious [ˈӕŋkʃəs] adj.
When a person is anxious, they worry that something bad will happen.
→ She was anxious about not making her appointment on time.
دلواپس ، بیمناک ، مضطرب
هنگامی که شخصی anxious است، نگران است که اتفاق بدی بیفتد.
→ او نگران بود که به قرار ملاقاتش به موقع نرسد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit1 #level2
awful [ˈɔːfəl] adj.
When something is awful, it is very bad.
→ Her performance last night was awful.
خیلی بد و ناخوشایند، افتضاح، وحشتناک
هنگامی که چیزی awful است، بسیار بد است.
→ اجرای او شب گذشته وحشتناک بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
consist [kənˈsɪst] v.
To consist of is to be made of parts or things.
→ Today’s choices for lunch consisted of pizza, hamburgers, and hot dogs.
شامل بودن ، متشکل بودن از ، مشتمل بودن بر ، عبارت بودن از
کلمه consist از به معنی ساخته شدن از بخشها یا چیزها است.
→ انتخابهای امروز برای ناهار شامل پیتزا، همبرگر و سوسیس ساندویچ بود.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit1 #level2
desire [dɪˈzaɪər] v.
To desire is to want something.
→ My sister desires a big house and lots of money.
خواستن ، میل شدید داشتن ، آرزو کردن ، طالب بودن
کلمه desire به معنی خواستن چیزی است.
→ خواهرم آرزوی یک خانه بزرگ و پول زیادی دارد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸