eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
symbol [ˈsɪmbəl] n. A symbol is a thing that stands for something else. → This symbol tells us that we cannot smoke in this area. نماد، نشان یک symbol چیزی است که نشان‌دهنده چیز دیگری است. → این نماد به ما می‌گوید که در این منطقه نمی‌توانیم سیگار بکشیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
thin [θɪn] adj. If someone or something is thin, they are not fat. → The man was thin because he didn’t eat much. لاغر، باریک، نازک اگر کسی یا چیزی thin باشد، چاق یا ضخیم نیست. → مرد لاغر بود زیرا خیلی غذا نمی‌خورد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان لغات درس ۱۲ ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه short story 🎨 The Crazy Artist Frenhofer was the best artist in the world. Everyone loved him. The quality of his paintings was very high. He always used the best materials. He made a big profit from his paintings. He had delicious meals with his rich neighbors. He taught art classes. Life was good. Then his attitude changed. He stopped selling paintings and teaching. He tried a new method of painting. He stayed alone in his apartment all day. He worked all day and all night, rarely eating. Soon Frenhofer became very thin. But he kept working on the same painting for many years. He worked as hard as he could. هنرمند دیوانه فرن‌هوفر بهترین هنرمند جهان بود. همه او را دوست داشتند. کیفیت نقاشی‌های او بسیار بالا بود. او همیشه از بهترین مواد استفاده می‌کرد. او از نقاشی‌هایش سود زیادی به دست می‌آورد. او با همسایگان ثروتمندش غذاهای لذیذ می‌خورد. او کلاس‌های هنری تدریس می‌کرد. زندگی خوب بود. سپس نگرش او تغییر کرد. او از فروختن نقاشی‌ها و تدریس دست کشید. او یک روش جدید نقاشی را آزمایش کرد. او تمام روز را در آپارتمانش تنها می‌ماند. او تمام روز و تمام شب کار می‌کرد و به ندرت غذا می‌خورد. به زودی فرن‌هوفر بسیار لاغر شد. اما او سال‌ها روی همان نقاشی کار کرد. او تا آنجا که می‌توانست سخت کار می‌کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
Finally, he finished the painting. He was very happy and invited other artists to see it. “I want your professional opinion,” he said. He wanted them to judge it and compare it to other paintings. Everyone was very excited as they went up the stairs to his apartment. Frenhofer was excited to show his painting, and the artists were excited to see it. “They’ll love it,” he thought. But they did not. They were surprised by his painting. There was no white anywhere. Frenhofer filled the whole painting with lines and colors. There was no space for a normal picture. سرانجام، او نقاشی را تمام کرد. او بسیار خوشحال بود و سایر هنرمندان را دعوت کرد تا آن را ببینند. او گفت «من نظر حرفه‌ای شما را می‌خواهم». او می‌خواست آن‌ها آن را ارزیابی کنند و با سایر نقاشی‌ها مقایسه کنند. همه هنگامی که به سمت پله‌های آپارتمانش می‌رفتند، بسیار هیجان‌زده بودند. فرن‌هوفر هیجان‌زده بود که نقاشی خود را نشان دهد و هنرمندان هیجان‌زده بودند که آن را ببینند. او فکر کرد «آن‌ها عاشقش خواهند شد». اما آن‌ها عاشقش نشدند. آن‌ها از نقاشی او شگفت‌زده شدند. هیچ سفیدی در نقاشی وجود نداشت. فرن‌هوفر کل نقاشی را با خطوط و رنگ‌ها پر کرد. هیچ فضایی برای یک تصویر معمولی وجود نداشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
It was full of strange shapes. It looked bad to the other artists. He used symbols, and they didn’t understand them. They thought it was terrible. “Why did you paint this strange picture?” someone asked. They didn’t understand its beauty. But after some time, many people began to like his painting. People wrote articles about it in magazines. They said it was his best work. They loved his strange symbols. They loved his strange colors. Frenhofer’s painting reminded everyone that just because something was new didn’t mean that it was bad. He also helped them to realize that sometimes it takes people a little time to understand great things. آن پر از اشکال عجیب بود. به نظر سایر هنرمندان بد می‌رسید. او از نمادها استفاده کرد و آن‌ها آن نمادها را درک نمی‌کردند. آن‌ها فکر می کردند که آن افتضاح است. یک نفر پرسید «چرا این تصویر عجیب را نقاشی کردی؟» آن‌ها زیبایی آن را درک نمی‌کردند. اما بعد از مدتی، بسیاری از مردم شروع به دوست داشتن نقاشی او کردند. مردم در مجلات مقالاتی در مورد آن نوشتند. آن‌ها گفتند که آن بهترین اثر او هست. آن‌ها نمادهای عجیب او را دوست داشتند. آن‌ها رنگ‌های عجیب او را دوست داشتند. نقاشی فرن‌هوفر به همه یادآوری کرد که فقط به این دلیل که چیزی جدید هست به این معنی نیست که بد است. او همچنین به آن‌ها کمک کرد تا بفهمند که گاهی اوقات برای درک چیزهای بزرگ، مدتی زمان می‌برد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس ۱۲ ✅
☘ In the name of God ☘ درس سیزدهم