eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
bone [bəʊn] n. A bone is a hard part of the body. → I brought home a nice bone for my dog. استخوان یک bone یک بخش سخت بدن است. → من برای سگم یک استخوان خوب به خانه آوردم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
bother [ˈbɒðə] v. To bother is to make the effort to do something. → No one bothered to wash the dishes today. زحمت دادن ، به زحمت انداختن ، اذیت کردن کلمه bother به معنی تلاش برای انجام کاری است. → امروز هیچ کس زحمت شستن ظرف‌ها را به خود نداد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
captain [ˈkaptɪn] n. A captain is the person who leads a ship or airplane. → The captain sailed his ship to Australia. ناخدا ، خلبان، کاپیتان یک captain فردی است که یک کشتی یا هواپیما را هدایت می‌کند. → کاپیتان کشتی خود را به استرالیا برد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
آموزش کاربردی و اصطلاحات زبان انگلیسی تقویت مهارت شنیداری ، گفتاری 💌 گرامر، لغت، اصطلاحات و مکالمات روزمره ، صوتی ، تصویری ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ کانال خانه زبان انگلیسی 🌷 http://eitaa.com/joinchat/1889533964C9ac79d3ff1 🌷 گروه چت و رفع اشکال 🌷 eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d 🌷
conclusion [kənˈkluːʒ(ə)n] n. The conclusion of something is the final part of it. → At the conclusion of the race, the spectators cheered for the winner. پایان ، خاتمه ، سرانجام، نتیجه‌گیری کلمه conclusion چیزی، بخش پایانی آن است. → در پایان مسابقه، تماشاگران برنده را تشویق کردند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
doubt [daʊt] n. Doubt is a feeling of not being sure. → I have doubt that the story is true. شک ، شبهه ، دودلی، تردید کلمه doubt به معنی احساس عدم اطمینان است. → من تردید دارم که داستان درست باشد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
explore [ɪkˈsplɔː] v. To explore is to look for new places. → He wants to explore the world and see new things. کاوش کردن ، سیاحت کردن ، گشتن ، (سفر اکتشافی کردن) ، (با دقت) مورد بررسی و امتحان قرار دادن، کشف کردن کلمه explore به معنی جستجوی مکان‌های جدید است. → او می‌خواهد دنیا را بگردد و چیزهای جدیدی ببیند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
foreign [ˈfɒrɪn] adj. If something is foreign, it is from a different country. → Mexican food is a popular foreign food. خارجی ، بیگانه ، غریبه اگر چیزی foreign باشد، از یک کشور دیگر است. → غذای مکزیکی یک غذای خارجی محبوب است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸