پایان درس ۲✔️
🔄 میانبر به ابتدای درس ۲ سطح ۲
eitaa.com/Essential_English_Words/4758
گروه چت و رفع اشکال
eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d
اصطلاحات ، پادکست ، داستان صوتی
تقویت مهارت شنیداری، گفتاری 👇
🌺 @English_House
سلام
ان شاا... عازم کربلا هستم
کانال تا اربعین غیرفعال است
ان شاا... اگر عمری باقی بود بعد از اربعین کانال به روز رسانی میشه.
دعاگوی شما عزیزان هستم
ان شاا... همتون کربلایی بشید...
التماس دعا🌺
یا علی
#noun #unit3 #level2
arrow [ˈærəʊ] n.
An arrow is a thin, straight stick shot from a bow.
→ The arrow flew through the air and hit the target.
پیکان ، تیر
یک arrow یک چوب نازک و مستقیم است که از کمان شلیک میشود.
→ تیر از هوا عبور کرد و به هدف اصابت کرد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level2
battle [ˈbætl] n.
A battle is a fight between two armies during a war.
→ The battle lasted for many days.
جنگ ، مبارزه ، نبرد
یک battle مبارزهای بین دو ارتش در طول یک جنگ است.
→ نبرد چندین روز به طول انجامید.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level2
bow [bəʊ] n.
A bow is a weapon made of curved wood and string that shoots arrows.
→ He went hunting with a bow and arrow.
کمان
یک bow سلاحی است که از چوب خمیده و ریسمان ساخته شده و تیر شلیک میکند.
→ او با کمان و تیر به شکار رفت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit3 #level2
brave [breɪv] adj.
When people are brave, they are not afraid to face pain or danger.
→ The brave firefighter saved the girl from the burning building.
شجاع ، نترس ، بی باک
هنگامی که مردم brave هستند، از روبرو شدن با درد یا خطر نمیترسند.
→ آتشنشان شجاع دختر را از ساختمان در حال سوختن نجات داد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level2
chief [tʃiːf] n.
A chief is the leader of a group of people.
→ The chief led the people through the mountains.
رئیس ، سردسته ، فرمانده ، پیشرو
یک chief رهبر گروهی از مردم است.
→ رهبر گروه مردم را از میان کوهها عبور داد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level2
disadvantage [ˌdɪsədˈvæntɪdʒ] n.
A disadvantage is a situation where someone is likely to lose.
→ Mike had a disadvantage in the race since he hurt his knee.
ضرر ، زیان ، عیب ، بی فایدگی ، اشکال، نقطه ضعف
یک disadvantage موقعیتی است که در آن احتمالاً کسی میبازد.
→ مایک از آنجایی که زانویش آسیب دیده بود در مسابقه یک نقطه ضعف داشت.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit3 #level2
enemy [ˈɛnəmɪ] n.
An enemy is a country that is fighting another country during a war.
→ The enemy prepared to attack the kingdom.
دشمن
یک enemy کشوری است که در طول جنگ با کشور دیگری میجنگد.
→ دشمن برای حمله به قلمرو پادشاهی آماده شد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸