eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
brave [breɪv] adj. When people are brave, they are not afraid to face pain or danger. → The brave firefighter saved the girl from the burning building. شجاع ، نترس ، بی باک هنگامی که مردم brave هستند، از روبرو شدن با درد یا خطر نمی‌ترسند. → آتش‌نشان شجاع دختر را از ساختمان در حال سوختن نجات داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
chief [tʃiːf] n. A chief is the leader of a group of people. → The chief led the people through the mountains. رئیس ، سردسته ، فرمانده ، پیشرو یک chief رهبر گروهی از مردم است. → رهبر گروه مردم را از میان کوه‌ها عبور داد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
disadvantage [ˌdɪsədˈvæntɪdʒ] n. A disadvantage is a situation where someone is likely to lose. → Mike had a disadvantage in the race since he hurt his knee. ضرر ، زیان ، عیب ، بی فایدگی ، اشکال، نقطه ضعف یک disadvantage موقعیتی است که در آن احتمالاً کسی می‌بازد. → مایک از آنجایی که زانویش آسیب دیده بود در مسابقه یک نقطه ضعف داشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
enemy [ˈɛnəmɪ] n. An enemy is a country that is fighting another country during a war. → The enemy prepared to attack the kingdom. دشمن یک enemy کشوری است که در طول جنگ با کشور دیگری می‌جنگد. → دشمن برای حمله به قلمرو پادشاهی آماده شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
entrance [ˈentrəns] n. An entrance is a place where someone can enter an area. → The gate was locked, so Bill had to find a different entrance. مدخل ، ورودی یک entrance مکانی است که فردی می‌تواند وارد منطقه‌ای شود. → در ورودی قفل بود، بنابراین بیل مجبور شد ورودی دیگری پیدا کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
hardly [ˈhɑːrdlɪ] adj. If something hardly happens, it almost does not happen at all. → I hardly saw the concert since I had to leave early. به ندرت ، به سختی ، به زحمت اگر چیزی hardly اتفاق می‌افتد، تقریباً اصلا اتفاق نمی‌افتد. → من به زحمت کنسرت را دیدم زیرا مجبور بودم زودتر بروم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
intend [ɪnˈtend] v. To intend to do something means to plan to do it. → I intend to finish college in three years. خواستن ، قصد داشتن ، بر آن بودن کلمه intend کاری را انجام دادن به معنی برنامه‌ریزی برای انجام آن است. → من قصد دارم در سه سال دانشگاه را تمام کنم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
laughter [ˈlæftər] n. Laughter is the sound produced by laughing about something funny. → Susan’s joke made her classmates burst into laughter. قاه قاه خنده ، صدای خنده بلند، خنده کلمه laughter صدایی است که با خندیدن به چیزی خنده‌دار تولید می‌شود. → شوخی سوزان باعث شد همکلاسی‌هایش از خنده منفجر شوند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
log [lɒg] n. A log is a thick piece of wood that is cut from a tree. → The fire was too small, so we added another log to it. کنده درخت، تنه درخت یک log تکه‌ای ضخیم از چوب است که از درخت بریده شده است. → آتش خیلی کوچک بود، بنابراین ما یک کنده درخت دیگر به آن اضافه کردیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸