eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
resist [rɪˈzɪst] v. To resist something is to fight against it. → He resisted the treatment at the hospital. مقاومت کردن ، مخالفت کردن ، مانع شدن کلمه resist در برابر چیزی به معنی مبارزه با آن است. → او در برابر درمان در بیمارستان مقاومت کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
reveal [rɪˈviːl] v. To reveal is to show something. → I will reveal where I hid the candy bar. فاش کردن ، آشکار کردن کلمه reveal به معنی نشان دادن چیزی است. → من مکانی که شکلات را پنهان کردم را افشا خواهم کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
rid [rɪd] v. To rid is to make a place free from something or someone. → We rid our home of mice by using traps. خلاص شدن از شر ، رهانیدن از کلمه rid به معنی آزاد کردن مکانی از چیزی یا کسی است. → ما با استفاده از تله‌ها خانه‌مان را از شر موش‌ها خلاص کردیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
sword [sɔːrd] n. A sword is a long sharp weapon. → They used to use swords in battles in ancient times. شمشیر یک sword سلاحی بلند و تیز است. → در زمان‌های باستان در جنگ‌ها از شمشیر استفاده می‌کردند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
tale [teɪl] n. A tale is a story. → She told her two friends about the wild tale of her day. داستان ، قصه ، افسانه ، حکایت یک tale یک داستان است. → او داستان هیجان انگیز روز خود را به دو دوستش بازگو کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
trap [træp] v. To trap people or animals is to capture them so they cannot get away. → We trapped butterflies in a net. به دام انداختن ، در تله انداختن کلمه trap افراد یا حیوانات به معنی گرفتن آن‌ها به گونه‌ای است که نتوانند فرار کنند. → ما پروانه‌ها را در یک تور به دام انداختیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
trial [ˈtraiəl] n. A trial is the way a court discovers if a person is guilty or innocent. → He went on trial for robbing the bank. محاکمه، دادرسی یک trial روشی است که دادگاه کشف می‌کند که آیا شخصی مقصر است یا بی‌گناه. → او به اتهام سرقت از بانک محاکمه شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
violent [ˈvaɪələnt] adj. When people are violent, they want to hurt someone. → The man was put into jail because he was violent. خشن ، تند وقتی افراد violent هستند، می‌خواهند به کسی آسیب برسانند. → مرد به زندان افتاد چون خشن بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸