#adjective #unit13 #level2
potential [pəˈtenʃəl] adj.
Potential means capable of being but not yet in existence.
→ I’ve thought of some potential problems with your idea.
بالقوه ، پنهانی ، دارای استعداد نهانی
کلمه potential به معنی توانایی بودن اما هنوز وجود نداشتن است.
→ من به برخی مشکلات بالقوهای که در ایدهتان وجود دارد، فکر کردهام.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit13 #level2
pride [praɪd] n.
When you have pride, you are happy with yourself.
→ I take pride in getting good grades.
غرور ، تکبر ، افتخار ، سبب مباهات
وقتی pride دارید، از خودتان خوشحال هستید.
→ من به کسب نمرات خوب افتخار میکنم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit13 #level2
proof [pruːf] n.
Proof is a fact that shows something is real.
→ They used his fingerprint as proof for the crime he committed.
اثبات ، مدرک ، دلیل ، گواه ، ملاک
کلمه proof حقیقتی است که نشان میدهد چیزی واقعی است.
→ آنها اثر انگشت او را به عنوان مدرک برای جرمی که مرتکب شده بود، استفاده کردند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit13 #level2
quit [kwɪt] v.
To quit something means to stop doing it.
→ I quit running because I got tired.
ول کردن، رها کردن، دست کشیدن از، ترک کردن
کلمه quit چیزی به معنی دست کشیدن از انجام آن است.
→ من بدلیل اینکه خسته شدم، دویدن را ول کردم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#verb #unit13 #level2
spin [spɪn] v.
To spin is to turn around in circles.
→ The boy kept spinning until he fell down.
چرخیدن ، چرخاندن
کلمه spin به معنی به دور خود در دایرههایی گردش کردن است.
→ پسر به چرخیدن ادامه داد تا اینکه به زمین افتاد.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#adjective #unit13 #level2
tiny [ˈtaɪnɪ] adj.
When people or things are tiny, they are very small.
→ A baby’s hand is tiny.
ریز ، بسیار کوچک، کوچولو ، ناچیز
وقتی افراد یا اشیا tiny هستند، بسیار کوچک هستند.
→ دست یک نوزاد کوچولو است.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#noun #unit13 #level2
tutor [ˈtjuːtər] n.
A tutor is someone who gives lessons in a certain subject.
→ My sister is bad at math. So my mother hired a tutor to help her.
معلم خصوصی، معلم سرخانه، مربی ، مدرس
یک tutor کسی است که در یک موضوع خاص درس میدهد.
→ خواهرم در ریاضی ضعیف است. بنابراین مادرم یک معلم خصوصی استخدام کرد تا به او کمک کند.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
#short_story #unit13 #level2
داستان کوتاه
The Cat and the Fox
One day, a cat hiked on a mountain. When he reached the peak, he met a fox. They began talking about how they get away from their enemies.
“I am very smart. I have billions of ideas. I can carve a tiny hole in a tree, and then climb in,” the fox said. He added, “I have a lot of friends. If I am in trouble, I can call them to lend their help. I can escape an entire army if I have to!”
گربه و روباه
روزی، یک گربه در کوهی کوه پیمایی میکرد. وقتی به قله رسید، با یک روباه مواجه شد. آنها شروع به صحبت در مورد این کردند که چگونه از دشمنان خود فرار میکنند.
روباه گفت من ایدههای بیشماری دارم. میتوانم در یک درخت سوراخی کوچک ایجاد کنم و سپس خودم را به داخل آن برسانم". او ادامه داد، "من دوستهای زیادی دارم. اگر مشکلی برایم پیش بیاید، میتوانم آنها را صدا بزنم تا کمک کنند. اگر لازم باشد، میتوانم از یک ارتش کامل فرار کنم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸
Then, the fox asked, “What are your potential plans?” The cat said, “I have only one plan.” The fox said, “I hope you have good fortune, then! Do you want me to be your tutor? I can teach you many things.” The cat said, “I guarantee that my plan works every time. We can quit talking about it.”
سپس، روباه پرسید: «برنامههای بالقوهات چیست؟» گربه گفت: «من فقط یک برنامه دارم.» روباه گفت: «من امیدوارم که تو خوش شانس باشی! آیا میخواهی من مربی تو باشم؟ من میتوانم چیزهای زیادی به تو یاد بدهم.» گربه گفت: «من تضمین میکنم که برنامه من هر بار جواب میدهد. ما میتوانیم حرف زدن درباره آن را رها کنیم.
⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
🌸 @Essential_English_Words 🌸