eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
suffer [ˈsʌfə] v. To suffer is to feel pain. → Her headache made her suffer all day. رنج بردن کلمه suffer به معنی احساس درد است. → سردرد او باعث شد که تمام روز رنج ببرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
technology [tɛkˈnɒlədʒi] n. Technology is new things made by using science. → He loves technology such as laptop computers. فن آوری کلمه technology به معنای چیزهای جدیدی است که با استفاده از علم ساخته می‌شود. → او عاشق فناوری مانند کامپیوترهای لپ‌تاپ‌ است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
short story داستان کوتاه A Magical Book Sarah loved to read. She read novels and poems. She loved the beautiful descriptions and phrases. She loved reading work from poets and novelists. She didn’t like video games or technology. She was on the basketball team, but she didn’t like sports. Her parents made her play basketball. In fact, Sarah’s parents made her do many things. But she didn’t want to do those things. She just wanted to sit and read all day. One day, a small book came in the mail. It was for Sarah. The book looked very special. It was printed on sheets of gold. یک کتاب جادویی سارا عاشق خواندن بود. او رمان‌ها و شعرها را می‌خواند. او عاشق توصیفات و عبارات زیبا بود. او دوست داشت آثار شاعران و رمان‌نویسان را بخواند. او بازی‌های ویدئویی یا تکنولوژی را دوست نداشت. او در تیم بسکتبال بود، اما او ورزش را دوست نداشت. والدینش او را مجبور به بازی بسکتبال کردند. در واقع، والدین سارا او را مجبور به انجام بسیاری از کارها می‌کردند. اما او نمی‌خواست آن کارها را انجام دهد. او فقط می‌خواست تمام روز بنشیند و بخواند. یک روز، یک کتاب کوچک در صندوق پستی آمد. آن برای سارا بود. کتاب بسیار خاص به نظر می‌رسید. آن روی صفحاتی از طلا چاپ شده بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘ In the name of Allah ☘ level2
apparent [əˈpærənt] adj. If something is apparent, it is easy to see. → Her happiness was apparent from the smile on her face. واضح ، آشکار ، معلوم اگر چیزی apparent باشد، به راحتی قابل مشاهده است. → شادی او از روی لبخند روی صورتش آشکار بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
blind [blaɪnd] adj. When people are blind, they cannot see. → The blind man didn’t see the hole and almost fell in. کور ، نابینا وقتی افراد blind هستند، نمی‌توانند ببینند. → مرد نابینا سوراخ را ندید و نزدیک بود به درون آن بیفتد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
calculate [ˈkælkjəleɪt] v. To calculate is to find an answer using math. → I calculated how much money I would need to buy the car. محاسبه کردن ، حساب کردن ،برآورد کردن کلمه calculate به معنی یافتن پاسخ با استفاده از ریاضی است. → من محاسبه کردم که برای خرید ماشین به چه مقدار پول نیاز دارم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
chat [tʃæt] v. To chat is to talk with someone. → Even though they were far apart, the couple chatted every day. گپ زدن ، دوستانه حرف زدن کلمه chat به معنی صحبت کردن با کسی است. → اگرچه آن زوج از هم دور بودند، اما آنها هر روز با هم گپ می‌زدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
commit [kəˈmɪt] v. To commit to something is to promise to do it. → Seth wanted to go home, but he had committed to finishing the job. متعهد به انجام کاری شدن ، تعهد کردن معانی دیگر : مرتکب شدن کلمه commit به چیزی به معنی قول دادن به انجام آن است. → سث می‌خواست به خانه برود، اما متعهد شده بود که کار را تمام کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
compose [kəmˈpəʊz] v. To compose something is to make it from smaller parts. → Tonya composed her report using many sources of information. ساختن ، درست کردن (از قطعات کوچکتر) کلمه compose چیزی به معنی ساختن آن از بخش‌های کوچکتر است. → تونیا گزارش خود را با استفاده از منابع اطلاعاتی زیادی تهیه کرد . ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
dormitory [ˈdɔːrmətɔ:rɪ] n. A dormitory is a school building where students live. → I will move into the dormitory at the beginning of the school year. خوابگاه یک dormitory ساختمانی است که دانش‌آموزان در آن زندگی می‌کنند. → من در ابتدای سال تحصیلی به خوابگاه نقل مکان خواهم کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
exhaust [ɪgˈzɔːst] v. To exhaust someone is to make them tired. → John exhausted himself by swimming all day. خسته کردن ، از پا درآوردن کلمه exhaust کسی به معنی این است که او را خسته کنید. → جان با شنا کردن تمام روز خودش را خسته کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸