eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
elevate [ˈeləveɪt] v. To elevate something is to put it at a higher level. → The man elevated the picture so he could see it better. بالا بردن ، بلند کردن ، افراشتن کلمه elevate چیزی به معنی قرار دادن آن در سطح بالاتر است. → مرد تصویر را بالا برد تا بهتر بتواند آن را ببیند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
flavor [ˈfleivər] n. A flavor is the taste of food or drinks. → The flavor of the ice cream was very good. طعم ، مزه یک flavor مزه غذا یا نوشیدنی است. → طعم بستنی بسیار خوب بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
foundation [faʊnˈdeɪʃən] n. A foundation is a group that provides money for research. → The foundation raised money to give scholarships to students. بنیاد ، بنگاه ، مؤسسه خیریه یک foundation گروهی است که برای تحقیق پول فراهم می‌کند. → بنیاد پول جمع‌آوری کرد تا بورسیه‌های تحصیلی به دانش‌آموزان بدهد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
generation [ˌdʒenəˈreɪʃən] n. A generation is a group of people who live at the same time. → My grandparents are from a different generation than me. نسل یک generation گروهی از افراد است که در یک زمان زندگی می‌کنند. → پدربزرگ و مادربزرگ من از نسلی متفاوت با من هستند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
handle [ˈhændl] n. A handle is the part of an object people hold while using it. → The pot is very hot. So pick it up by the handle. دسته یک handle بخشی از یک شی است که افراد هنگام استفاده از آن شی، آن را می‌گیرند. → قابلمه بسیار داغ است. بنابراین آن را با دسته بردارید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
layer [ˈleɪə:r] n. A layer covers over something or is between two things. → There was a layer of snow on the tops of the houses this morning. لایه یک layer چیزی را می‌پوشاند یا بین دو چیز قرار می‌گیرد. → امروز صبح بر روی بالای خانه‌ها یک لایه برف وجود داشت. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
mud [mʌd] n. Mud is soft, wet dirt. → My brother played rugby in the mud. Now he’s dirty. گل ، گل و لای**گ کلمه **mud خاک نرم و مرطوب است. → برادرم در گل، راگبی بازی کرد. حالا او کثیف است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
smooth [smuːð] adj. If something is smooth, it has no bumps. → The baby’s skin felt very smooth. صاف ، نرم، هموار اگر چیزی smooth باشد، هیچ برآمدگی ندارد. → پوست نوزاد بسیار صاف احساس می‌شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
soil [sɔɪl] n. Soil is the top layer of land on the Earth. → The boy planted flowers in the soil and watered them every day. خاک کلمه soil لایه بالایی زمین روی کره زمین است. → پسر گل‌ها را در خاک کاشت و هر روز آبیاری می‌کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
unique [juːˈniːk] adj. If people or things are unique, they are not like the others. → Her dog is unique. I’ve never seen one quite like it. منحصر به فرد ، یکتا ، یگانه ، بی نظیر اگر افراد یا اشیا unique باشند، مانند دیگران نیستند. → سگ او منحصر به فرد است. من هرگز یکی کاملا مانند آن ندیده‌ام. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه The Lucky Knife I’ve devoted my life to studying past generations. Last year, I had a unique chance to work with my uncle. Our job was to find old treasures for a school’s history foundation. He also hired a crew of students. They signed a contract to work with him. He was the boss. The place was strange, though. I dined on many things that I had never tasted before. They had an unusual flavor. We had been there about a month and hadn’t found anything. One day, I began to dig in the soil. The ground’s layers got wetter. چاقوی خوش شانس من تمام زندگی‌ام را وقف مطالعه نسل‌های گذشته کرده‌ام. سال گذشته، فرصت منحصر به فردی برای کار با عمویم داشتم. کار ما پیدا کردن گنجینه‌های قدیمی برای بنیاد تاریخ مدرسه بود. او همچنین گروهی از دانش آموزان را استخدام کرد. آن‌ها قراردادی را برای کار با او امضا کردند. او رئیس بود. اما مکان عجیبی بود. من غذاهای زیادی را خوردم که قبلاً مزه‌اش را تجربه نکرده بودم. آن‌ها طعم غیرعادی‌ای داشتند. ما حدود یک ماه آنجا بودیم و چیزی پیدا نکرده بودیم. روزی، من شروع به حفر در خاک کردم. لایه‌های زمین مرطوب‌تر شدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸