eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
@Essential_English_WordsHenry_Ford’s_Famous_Car.mp3
زمان: حجم: 592.7K
I also had a sincere aim to make a car that anybody could buy. Then, in 1908,1 introduced the Model-T in a formal ceremony. It confirmed that I was right: it was possible to build a car my way! The Model T differed from other vehicles. Workers could attach different parts for cars or trucks. This saved time. One Model T could be put together in 93 minutes. All of them had the same classic design. They were all the same size and height. The prime reason for doing this was to save money. Over 19 years, I sold over 15 million Model Ts. This sent a signal to other companies. People would buy cars to commute to work if the price was low enough. من همچنین هدف صادقانه‌ای داشتم که ماشینی بسازم که هر کسی بتواند آن را بخرد. سپس، در سال 1908، من مدل T را در یک مراسم رسمی معرفی کردم. این تأیید کرد که من درست می‌گفتم: امکان ساخت ماشین به روش من وامکان پذیر بود! مدل T با سایر وسایل نقلیه متفاوت بود. کارگران می‌توانستند قطعات مختلف ماشین‌ها یا کامیون‌ها را به هم وصل کنند. این باعث صرفه‌جویی در زمان می‌شد. یک مدل T می‌توانست در 93 دقیقه مونتاژ شود. همه آن‌ها دارای طراحی معمول یکسانی بودند. همه آن‌ها دارای اندازه و ارتفاع یکسانی بودند. دلیل اصلی انجام این کار، صرفه‌جویی در هزینه‌ها بود. بیش از 19 سال، من بیش از 15 میلیون مدل T فروختم. این به شرکت‌های دیگر سیگنالی فرستاد. اگر قیمت به اندازه کافی پایین بود، مردم برای رفت و آمد به محل کار خودرو می خریدند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️
پایان درس ۱۷✔️ 🔄 میانبر به ابتدای درس ۱۷ سطح ۲ eitaa.com/Essential_English_Words/5798 🔄 میانبر به دروس سطح ۱ eitaa.com/Essential_English_Words/4875 گروه چت و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C53e1dcc71d اصطلاحات ، پادکست 👇 🌺 @English_House
☘ In the name of Allah ☘ level2
ability [əˈbiləti] n. Ability is the quality of a person being able to do something well. → His swimming abilities let him cross the entire lake. توانایی ، قابلیت کلمه ability کیفیتی است که فرد را قادر می‌سازد کاری را به خوبی انجام دهد. → توانایی‌های شنای او به او اجازه داد که تمام دریاچه را طی کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
agriculture [ˈægrɪkʌltʃər] n. Agriculture is the growing of food and animals. → The farmer studied agriculture in college. کشاورزی ، زراعت کلمه *agriculture** به معنی رشد غذا و حیوانات است. → کشاورز در دانشگاه کشاورزی را مطالعه کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
ceiling [ˈsiːlɪŋ] n. The ceiling is the top of a room. → He painted the ceiling with a special roller. سقف کلمه ceiling بالای یک اتاق است. → او با یک غلتک مخصوص سقف را رنگ کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
convince [kənˈvɪns] v. To convince someone means to make them sure of something. → She convinced me to buy the house. متقاعد کردن ، قانع کردن کلمه convince کسی به معنی این است که آن‌ها را در مورد چیزی مطمئن کرد. → او مرا متقاعد کرد که خانه را بخرم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
curious [ˈkjʊərɪəs] adj. When you are curious about something, you want to know more about it. → I opened up the clock because I was curious about how it worked. کنجکاو ، فضول وقتی شما در مورد چیزی curious هستید، می‌خواهید در مورد آن بیشتر بدانید. → من ساعت را باز کردم زیرا کنجکاو بودم که چگونه کار می‌کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
delay [dɪˈleɪ] v. To delay means to wait to do something. → I was delayed at the airport for over two hours. به تأخیر افتادن / انداختن ، معطل کردن ، عقب انداختن ،به تعویق انداختن کلمه delay به معنی انتظار کشیدن برای انجام کاری است. → من در فرودگاه بیش از دو ساعت معطل شدم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
diary [ˈdaɪərɪ] n. A diary is a book in which people write their personal experiences. → I do not let anybody read my diary. دفتر خاطرات روزانه یک diary کتابی است که مردم تجربیات شخصی خود را در آن می‌نویسند. → من به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهم دفتر خاطراتم را بخواند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
element [ˈeləmənt] n. An element of something is a particular part of it. → Tackling an opponent is Johnny’s favorite element of American footbal. عنصر ، اصل ، اساس یک element چیزی بخش خاصی از آن است. → تکل زدن روی بازیکن حریف، عنصر مورد علاقه جانی در فوتبال آمریکایی است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
faith [feɪθ] n. When people have faith in something, they believe in it and trust it. → The sick girl had faith in doctors. She knew they would make her better. ایمان ، اعتقاد ، باور وقتی مردم به چیزی faith دارند، به آن باور دارند و به آن اعتماد می‌کنند. → دختر بیمار به پزشکان ایمان داشت. او می‌دانست که آن‌ها او را بهبود می‌بخشند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸