eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات لیسانس مهندسی کامپیوتر ۴ سال تو کانون ایران زبان خوندم دانشجوی مترجمی زبان اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
wheel [wi:l] n. A wheel is a round thing on a vehicle that turns when it moves. → A car has four wheels. چرخ یک wheel چیزی گرد روی وسیله‌نقلیه است که هنگام حرکت می‌چرخد. → یک ماشین چهار چرخ دارد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
داستان کوتاه Osiris and the Nile Long ago, Osiris was the king of Egypt, and Isis was the queen. They ruled the fertile land by the Nile River. They had great intelligence, and they shared their abstract ideas with everyone. Osiris taught the Egyptians how to make wheels and furniture. Isis taught them how to make things from clay and cloth. The people thought they deserved a gift. So they built Osiris and Isis a pyramid. Everyone loved Osiris except his brother, Set. Set wanted to be king. Osiris made his annual trip around Egypt and led religious events. The villages gave him beautiful shells and colorful feathers as gifts. اویریس و نیل در زمان‌های بسیار دور، اویریس پادشاه مصر بود و ایزیس ملکه بود. آن‌ها بر سرزمین حاصلخیزی که در کنار رود نیل قرار داشت، حکومت می‌کردند. آن‌ها هوش زیادی داشتند و ایده‌های انتزاعی خود را با همه به اشتراک می‌گذاشتند. اویریس به مصریان آموخت که چگونه چرخ و اسباب اثاثیه منزل بسازند. ایزیس به آن‌ها آموخت که چگونه از خاک رس و پارچه چیزهایی بسازند. مردم فکر می‌کردند که آن‌ها شایسته یک هدیه هستند. بنابراین، آن‌ها برای اویریس و ایزیس یک هرم ساختند. همه اویریس را دوست داشتند به جز برادرش، ست. ست می‌خواست پادشاه شود. اویریس سفر سالانه خود را به دور مصر انجام داد و مراسم مذهبی را رهبری میکرد. روستاها به او صدف‌های زیبا و پرهای رنگارنگ را به عنوان هدیه می‌دادند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
☘️ In the name of Allah ☘️
appeal [əˈpiːl] v. To appeal to someone is to be interesting or attractive to them. → Sleeping all day appeals to me, but I have to go to school. جذابیت داشتن، خوشایند بودن، جلب توجه کردن کلمه appeal برای کسی به معنی جالب یا جذاب بودن برای آن‌ها است. → خوابیدن تمام روز برای من جذاب است، اما من باید به مدرسه بروم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
assume [əˈsjuːm] v. To assume something is to think that it is true, even with no proof. → I assume you are both familiar with this plan. فرض کردن، پنداشتن کلمه assume چیزی به معنی این است که فکر کنیم درست است، حتی بدون هیچ مدرکی. → من فرض می‌کنم که هر دوی شما با این طرح آشنا هستید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
borrow [ˈbɔ(:)roʊ] v. To borrow something is to take it and then give it back later. → Can I borrow a pencil to use today? I’ll give it back to you tomorrow. امانت گرفتن، قرض گرفتن کلمه borrow چیزی به معنی گرفتن آن و سپس بعداً بازگرداندن آن است. → آیا می‌توانم یک مداد قرض بگیرم تا امروز استفاده کنم؟ فردا آن را به شما پس می‌دهم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
client [ˈklaɪənt] n. A client is a person or business that pays another to do a service. → She has many clients who enjoy coming to her salon. مشتری، ارباب رجوع یک client شخص یا کسب‌وکاری است که به دیگری پول می‌دهد تا کاری برای او انجام دهد. → او مشتریان زیادی دارد که از آمدن به سالن‌اش لذت می‌برند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
downtown [ˈdaʊnˈtaʊn] n. The downtown is the center of most cities. → The downtown is filled with many tall buildings. مرکز شهر کلمه downtown مرکز بیشتر شهرهاست. → مرکز شهر پر از ساختمان‌های بلند است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
dull [dʌl] adj. If something is dull, it is not exciting. → The movie was very dull. I fell asleep watching it. کسل کننده، خسته کننده،ملال آور، بی مزه اگر چیزی dull باشد، هیجان‌انگیز نیست. → فیلم بسیار کسل‌کننده بود. من در حال تماشای آن به خواب رفتم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
embarrass [ɪmˈbærəs] v. To embarrass someone is to make them feel ashamed or foolish. → He was embarrassed when he couldn’t remember her name. خجالت کشیدن/دادن، شرمنده شدن/کردن کلمه embarrass کسی به معنی این است که باعث شوید او احساس شرمندگی یا احمق‌بودن کند. → او وقتی نتوانست نام او را به یاد بیاورد، شرمنده شد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
fare [fɛər] n. A fare is an amount of money paid to use a bus, train, or taxi. → Since he is a senior, my grandfather pays a low fare for the bus. کرایه یک fare مبلغی پول است که برای استفاده از اتوبوس، قطار یا تاکسی پرداخت می‌شود. → از آنجایی که پدربزرگم یک فرد مسن است، او کرایه کمی برای اتوبوس می‌پردازد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
former [ˈfɔːrmər] adj. Former describes something that used to be but is not any more. → The hotel, a former castle, was built over 200 years ago. سابق، قبلی، پیشین کلمه former به چیزی اطلاق می‌شود که قبلاً بوده اما دیگر نیست. → این هتل، یک قلعه سابق، بیش از 200 سال پیش ساخته شده است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸