🔖#قصه_شب_یلدا
#قصه_مادر
داستان مادر شهید علی بلورچی
.
سالها پیش، مادری جوان به نام لامعه لشکرلو زندگی میکرد. او در سن ۱۸ سالگی به دین اسلام و مذهب حقه شیعه گروید و تصمیم گرفت زندگیاش را بهطور کامل تغییر دهد. او با ایمان و ارادهای قوی، دو فرزند خود را تربیت کرد. اما در دلش، عشق و آرزوهایی بزرگ برای فرزند پسرش، مهران، وجود داشت.
زمانی که مهران به سن جوانی رسید، تصمیم گرفت به جبهه برود و نام خود را به «علی» تغییر داد. او در دل مادرش، نه تنها یک پسر، بلکه یک قهرمان بود. مادر با دلی پر از نگرانی و افتخار، علی را به جبهه فرستاد. او میدانست که پسرش در راه دفاع از میهن و ارزشهایش قدم میگذارد، اما در عین حال، ترس از دست دادن او در دلش ریشه دوانده بود.
علی بلورچی در جبهههای نبرد، با شجاعت و دلیری میجنگید. او در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه، بال در بال ملائک گشود و به آرزوی بزرگش، شهادت،🌷 دست یافت. خبر شهادت او مانند صاعقهای بر دل مادرش فرود آمد. او که همیشه در انتظار بازگشت پسرش بود، حالا با واقعیتی تلخ روبهرو شده بود.
مادر، در سالروز شهادت علی، با دلی پر از غم و عشق، به یاد پسرش نشسته بود.
او به یاد میآورد که چگونه علی همیشه میگفت: 🗣«زندگی از مرگ سختتر است. سر و کله زدن با آدمها و اتفاقهایی که سر راه زندگی سبز میشوند، بعد از مرگ وجود ندارند.» و حالا او خود درگیر این سختیها بود.
چند سال بعد، در همان روز شهادت پسرش، مادر شهید علی بلورچی به دیار حق شتافت. او در آغوش پروردگارش آرام گرفت و به پسرش پیوست. زندگی او، داستانی از فداکاری، عشق و ایثار بود. او نه تنها یک مادر، بلکه نماد مقاومت و استقامت در برابر سختیها بود.
امشب، در کنار سفره یلدا، وقتی که خانوادهها دور هم جمع میشوید و قصهها را به یاد میآورید، یاد مادر شهید علی بلورچی را گرامی بداریم ❗️ او که با عشق و ایمان، فرزندش را به جبهه فرستاد و در دلش همیشه زنده خواهد ماند. داستان او، داستان یک مادر است که با فداکاری و عشق، نور امید را در دل فرزندانش روشن نگه داشت.
#قصه_شب_یلدا
#قصه_مادر
#روز_مادر
#یلدا