eitaa logo
هواداران استقلال | Esteghlal
22.3هزار دنبال‌کننده
94.9هزار عکس
18.2هزار ویدیو
470 فایل
﷽ 🇮🇷 تابع قوانیڹ جمهورےاسلامےایران ‌ ‌ ‌ ‌ 💙💙💙💙 #تبلیغات در مجموعه #انصار👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی آروم و خوبی داشتیم و بعد ۲۵ سال ثمرش شده بود یه دختر ۲۰ ساله زیبا احساس خوشبختی داشتم اما بیخبر از همه جا با خواهرم قرار گذاشته بودیم برای تدارک عروسی برادرم بریم خرید صبح بود طبق تماسی که با خواهرم داشتم به بیرون رفتیم ، اما زمانی که میرفتیم متوجه رفتار های خاص شوهرم شدم که دور و ور دختر 20 ساله و مجردمون میچرخید. رفتیم بیرون و در حین خرید بودیم که گوشیم رو باز کردم و دیدم 48 تماس از دست رفته دارم. وقتی زنگ زدم صدای دخترم بود که با گریه و شیون میگفت مامان بابا بابا گوشی قطع شد از شدت استرس دستام میلرزید با هزار بدبختی با خواهرم رسیدیم خونه.... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1301217443C537a3627f0
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C1d9ac30d93
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/900726793Cd7046136ce
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ❌ روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره.. و یزدان با دیدن زیبایی چهره ...🫀 روشن، بهش جذب میشه و جای شکایت ، بهش پیشنهاد ازدواج میده...😱😱😱 روشن چاره‌ای جز قبول این پیشنهاد نداره اما... دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان می‌کنه و همه‌ی نقشه‌هاش رو نقش بر آب می‌کنه تا جایی که یزدان مجبور میشه ...😍👇 داستان 👇👇👀💜 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
📵 👰🏻نامه‌ی‌ به‌عروس👰🏻📵 پدری قبل از ازدواج پسرش به او یک نامه داد و گفت شب عروسی این رو به خانومت بده و خودت هیچوقت نخون! پدر مُرد؛ پسر از یک دختر ثروتمند خواستگاری کرد و شب عروسی نامه رو به عروس دادکه وقتی خواند یک کشیده به پسره زد و گفت الان منو طلاق بده! از یک دختر فقیر خواستگاری کرد و نامه را به او داد او هم کشیده زد و طلاق خواست! این موضوع تکرار شد ودر نهایت نامه را باز و شروع کرد به خوندن ناگهان دید نوشته...😱🔥👇 🔴 نامه 👇😳😳 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن اتاق خودتون بمونید، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن اتاق خودتون بمونید، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
۱۸ ساله ام هر شب ۳ به کجا می رود ⁉️⚠️ سرگذشت تلخ اما واقعی... شبی بود که متوجه سر وصداهای عجیبی از اتاق دخترم الهام میشدم اما اهمیت نمیدادم ؛ یک شب ساعت حدود ۳ نصف شب رفتم اتاق که در کمال تعجب دیدم نیست 😳 برگشتم و با ترس همسرم مریم را بیدار کردم و با عجله به اتاق رفتیم اما در کمال ناباروری دیدم ....😱 داستان 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194 برا سرگذشت و داستان های واقعی عضو شوید
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
چندماه بعد از ازدواجمون همسرم تاکید داشت که شبا پیش مامانش بخوابیم آخه چندسالی بود پدرش به رحمت خدا رفته بود با اینکه از این وضعیت ناراضی بودم ولی بخاطر آرامش زندگیم قبول میکردم تا اینکه یه شب مادر شوهرم گفت امشب نیاین پیش من شوهرتو راضی کن تو اتاق خودتون بخوابین، همینکارو‌ کردم ولی نیمه های شب از سر کنجکاوی بلند شدم رفتم تو اتاق مادر شوهرم، خدا نصیب نکنه از صحنه ای که دیدم دنیا دور سرم چرخید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C92738a29c6
⛔ شب ازدواج عجیب دختر پادشاه! پیری بود که تنها فرزند او دختری بود بسیار زیبا ! دختر با پسری زیبا و قوی ازدواج کرد ولی فردای پس از ازدواج نعش آن پسر را از اتاق بیرون آوردند! ماه بعد دختر با فرمانده لشکر شاه ازدواج کرد ولی درست بعد ار شب اول زندگی شان آن مرد نیز بطرز عجیبی دیگر از رختخواب بلند نشد.. سوم نیز با پسر وزیر به همین شکل بود که آن نیز جان خود را از دست داد تا اینکه... ماجرا سنجاق شده در چنل زیر 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2944008912C767ecd15ea https://eitaa.com/joinchat/2944008912C767ecd15ea به شدت توصیه می‌شود
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
🔴 ۱۸ ساله ام هر شب ۳ به کجا می رود ⁉️⚠️ شبی بود که متوجه سر وصداهای عجیبی از اتاق دخترم الهام میشدم ...اما اهمیت نمیدادم ؛ یک شب ساعت حدود ۳ نصف شب رفتم اتاق که در کمال تعجب دیدم نیست 😳برگشتم و با ترس همسرم مریم را بیدار کردم و با عجله به اتاق رفتیم اما در کمال ناباروری دیدم ....😱 ❌ داستان 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194 برا ادامه سرگذشت و داستان های واقعی عضو شوید