فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_روز_شمار_اربعین
🏴 ۱۱روز مانده به اربعین حسینی
@Etr_Meshkat
📌 چه کسی سزاوارتر است؟!
🔰 من گفتم: خب بچهها اجازه بدید از توضیح بیشتر دربارهٔ اتفاقهای دوران اختفا بگذریم و کمکم وارد دورهٔ دوم زندگی حضرت بشیم که با شهادت امام حسن عسکری (علیهالسلام) آغاز شد؛ امام پس از مسموم شدن توسط خلیفهٔ عباسی، مدتی در بستر بیماری به سر میبردند. خلیفه، گروهی از سران دولتی و پزشکان رو به بهانهٔ عیادت و مداوای حضرت به منزل ایشون فرستاد تا علاوهبر تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی، اوضاع رو از نزدیک بررسی و رفت و آمدها رو کنترل کنند و به محض مشاهدهٔ صحنهٔ مشکوک یا بهدست آوردن سرنخ در مورد جانشین و امام بعدی بهسرعت به اون گزارش بدن.
💠 یکی از بچهها گفت: چه سیاست بیشرمانهای!
من سری به نشانهٔ تأیید تکان و ادامه دادم: امام حسن عسکری در هشتم ربیعالثانی سال ۲۶۰ هجری با شهادت از دنیا رفتند. پس از انجام امور غسل و کفن پیکر حضرت، خادمِ منزل بهدنبال جعفر بن علی، برادر امام حسن رفت تا جعفر بر پیکر امام نماز بخونه.
🔻 سعید گفت: مگه خادم از وجود امام زمان آگاه نبود؟
🔹 من پاسخ دادم: نمیشه بهطور قطع اظهارِ نظر کرد. آخه مخفی بودنِ ولادت امام زمان سبب شده بود که جوّ خاصی حاکم بشه تا جایی که حتی عدهای جعفر رو جانشین امام حسن عسکری میدونستن. خب از بحث دور نشیم! جعفر در حال آماده شدن برای اقامه نماز بود که ناگهان کودکی گندمگون با موهای مجعد جلو آمد و به جعفر گفت: ای عمو! من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم.
🔅 الیاس با خنده گفت: چه حالی شده بنده خدا!
⚪️ من گفتم: دقیقا. جعفر به اجبار با چهرهای متعجب و در عین حال عبوس و ناراحت، کنار رفت و امام زمان بر پیکر پدرشون نماز خوندند.
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۹
@Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پای رفتن ندارم، دل ماندن هم......
@Etr_Meshkat
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
2.45M
#دعای_فرج
چشم من در پی دیدار تو سرگردان اسٺ
و سرا پاے وجودم ز غمٺ حیران اسٺ
خبر از حال تو آقا ڪه ندارم هرگز
لااقل از تب تو دیده ے من گریان اسٺ
بہ ڪجا خیمہ زدے یوسف گم گشتہ من
بنگر از دورے تو حال دلم ویران اسٺ
گوشہ چشمی ڪن و این سائل خود را دریاب
ڪه نگاه تو بہ این قلب سر و سامان اسٺ
خوشبحال شهدا،یك شبہ ره را رفتند
هرڪه شد همسفر تو،سفرش آسان اسٺ
روضہ هایی ڪه بہ هر شام و سحر می خوانی
چون شرر بر جگر عالمیان سوزان اسٺ
🖤اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج😭🖤
نذر سلامتی و ظهورش ۱۴ صلوات
@Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅امام علی علیهالسلام
🌷به خدا شکایت میکنم
از مردمی که...
در جهالت زندگی میکنند
و با گمراهی میمیرند!
#خطبه_17
@Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_روز_شمار_اربعین
🏴 ۱۰روز مانده به اربعین حسینی
@Etr_Meshkat
#داستان_ظهور
قسمت بیست و دوم
جنگ سختى در پيش است!
سفيانى بسيار مغرور شده است; زيرا تعداد سپاه او دو برابر لشكر امام است.
او خبر دارد كه آمار ياران امام به اين شرح است:
ـ ده هزار سربازى كه از مكّه با امام به كوفه آمده اند.
ـ دوازده هزار سربازى كه با سيّدحسنى از خراسان، آمده اند.
ـ هفتاد هزار سربازى كه در كوفه به امام ملحق شده اند.
در سپاه سفيانى، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او بااميد پيروزى قطعى به سمت كوفه حركت مى كند.
او نمى داند كه هزاران فرشته، در ركاب مولايمان مى باشند و او را يارى مى كنند.
اكنون به امام خبر مى رسد كه سپاه سفيانى به قصد جنگ به سوى كوفه به مى آيد.
لشكر امام از شهر كوفه خارج شده و موضع مى گيرد.
اكنون هر دو لشكر روبروى هم قرار گرفته اند.
امام زمان به سپاه سفيانى نزديك مى شود و با آنان سخن مى گويد و آنها را نصيحت مى كند.
ياران سفيانى به امام مى گويند: «از همان راهى كه آمده اى بازگرد».
امام به سخن گفتن با آنها ادامه مى دهد و به آنان مى گويد: «آيا مى دانيد كه من فرزند پيامبر هستم».
نمى دانم چه مى شود كه سفيانى فعلا از جنگ منصرف مى شود، شايد مى ترسد كه اگر امروز جنگ را آغاز كند، سربازانش ديگر آن شجاعت لازم را براى حمله نداشته باشند; زيرا آنان سخنان امام را شنيده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پيدا كرده باشد.
سفيانى مى خواهد براى مدّتى جنگ را عقب بياندازد تا اثر سخنان امام از بين برود. او دستور عقب نشينى مى دهد.
سپاه سفيانى از ميدان جنگ عقب نشينى مى كند و اوضاع آرام مى شود.
@Etr_Meshkat
پنجشنبه ها راس ساعت ۸:۳٠الی۱٠:۱۵منتظرقدوم بابرکت شماعزیزان هستیم لطفاجهت هماهنگی یک ربع قبل تشکیل کلاس حضورداشته باشید
میدان - خیابان شهدا انتهای کوچه آخوند (حوزه علمیه) سمت چپ کوچه شهید شیردل - نبش کوچه شهید هوشنگ کریمی مجتمع شهید غنی زادیان.
@Etr_Meshkat
📌 بعد از پدر
◾️ بعد از شهادت امام حسن، حکومت با جدیّت بیشتری به جستجوی امام زمان پرداخت تا جایی که حتی نرجس خاتون رو برای تحقیق در مورد امام زمان دستگیر کردند.
🔰 علی پرسید: مگه با شهادت امام حسن عسکری غیبت صغری شروع نشده بود؟
_ چرا اما حاکم و سربازانش که این موضوع رو درک نمیکردند. اونها تصور میکردند امام زمان در همون خونه پنهان شدن.
🔎 این جستجوها همچنان ادامه داشت تا اینکه معتضد به حکومت رسید. معتضد در یکی از اقداماتش به سه نفر از نزدیکانش دستور داد تا مخفیانه به سامرا برن. مأموریت اونها این بود که وقتی خانهٔ امام را پیدا کردند، تمام اهل اون رو سَر بِبُرند.
🔹 خب یکی از این افراد بنام رشیق ماجرا رو اینطور تعریف کرده که: به خانهٔ موردنظر رفتیم. خادم سیاهی در راهرو نشسته بود. از اون پرسیدیم: «چه کسی در اتاق است؟» گفت: «خانه برای صاحبش است.» بعد میگه ما مطابق دستور اتاق رو محاصره کردیم و داخل شدیم. پردهٔ زیبایی در مقابل ما بود که انگار همین الان نصب شده، پرده رو بالا زدیم...
🔻 حرفم تموم نشده بود که آقای احمدی دبیر ریاضی در رو باز کرد و پرسید: کلاس شما هنوز تموم نشده؟
گفتم: شرمندهام. متوجه خوردن زنگ نشدم. بفرمایید کلاس در اختیار شماست. بچه ها انگار باید برای شنیدن ادامه ماجرا تا جلسه دیگه صبر کنید. بچه ها با دلخوری مجبور به پذیرفتن این موضوع شدند و من کلاس رو به آقای احمدی سپردم.
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۱۰
@Etr_Meshkat