eitaa logo
عطر مشکات
1.9هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
112 فایل
دراز شد سفرِ یارِ دور گشته‌یِ ما... دل، بی‌تابانه نجوا می‌کند: أَیْنَ صٰاحِبُنٰا؟ 💔 هر جمعه، فقط تکرار یک سؤال است... و هر اشک، زبانِ بی‌قراری ما... 📿 ادمین: @admin_etr_meshkat 🌿 صفحه رسمی: @Etr_meshkat #موسسه_طلیعه_عطر_مشکات_همدان
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهات محرم همه چیز از سقیفه شروع شد🤔😔 مگر چه پیوندی بین سقیفه و کربلا است که این قدر روی آن مانور داده می شود! 🔆پاسخ شبهه: 1⃣ديد جريان شناسانه در حوادث، ريشه حادثه عاشورا را در انحراف نخستين در رهبرى مى بيند كه در «سقيفه بنى ساعده» اتفاق افتاد. اگر جمعى از امّت پيامبر، نيم قرن پس از شهادت رسول اللّه در كربلا فرزند رسول اللّه را شهيد كردند، زمينه آن در حوادث گذشته و غصب خلافت و تصدّى آل ابو سفيان نسبت به حكومت اسلامى و كنار زدن ائمه از ولايت و رهبرى بود. از اين رو در زيارت عاشورا كسانى لعن مى شوند كه آغازگر ظلم بر اهل بيت پيامبر و بنيانگذار ستم به ذريّه رسول خدا بودند، و نيز كه به آن ستم نخست راضى شدند، همكارى يا سكوت كردند و زمينه ساز آن بودند، تا آنجا كه براى جنگ با عترت پيامبر، تمكين كردند: «لعن اللّه امّة اسّست اساس الظلم و الجور عليكم اهل البيت و لعن اللّه امّة دفعتكم عن مقامكم و ازالتكم عن مراتبكم الّتى رتّبكم اللّه فيها و لعن اللّه امّة قتلتكم و لعن اللّه الممهّدين لهم بالتّمكين من قتالكم ...». 2⃣در ماجراى كربلا، همه آنان كه از آغاز، اهل بيت را از اجتماعى و سياسى امّت كنار زدند و بر غصب حكومت اسلامى توطئه كردند، تا آنان كه بر كشتن او گرد آمدند و همراهى و متابعت كردند، شريكند. اين نكته در جاى ديگر زيارت عاشورا مطرح است ؛ «اللّهمّ العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمّد و آخر تابع له على ذلك، اللّهم العن العصابة الّتي جاهدت الحسين و شايعت و بايعت و تابعت على قتله، اللّهم العنهم جميعا». 3⃣توطئه سقيفه، تلاشى از سوى شرك شكست خورده در جبهه هاى بدر و احد و حنين بود، تا دوباره به سيادت خود برسند و سفيانيان كوشيدند انتقام كشته هاى خود را از آل پيامبر، از طريق سلطه يافتن بر خلافت و تار و مار كردن بنى هاشم و عترت رسول بگيرند. طرح شورا و بيعت ساختگى سقيفه، ظاهرى فريبنده براى اعمال آن سياست بود 4⃣هواداران سقيفه، در سپاه كوفه بودند. امام حسين روز با بدن مجروح، آنان را «شيعيان آل ابى سفيان» خطاب كرد كه نه دين داشتند، نه حرّيت. 📚لهوف ص 71 5⃣ ابن زياد وقتى با سر بريده حسين در طشت رو به رو شد، با چوبى كه در دست داشت بر لبهاى آن سر مطهّر مى زد و مى گفت ؛ « امروز انتقام روز بدر است » 📚بحار الانوار ج45 ص 154 6⃣ يزيد بن معاويه نيز پس از كشتن امام و سرمستى از پيروزى بر آن حضرت، در پيش چشم فرزندان او كه به اسارت در كاخ او برده شده بودند، آرزو كرد كه كاش نياكان كشته شده اش در بدر، بودند و به يزيد مى گفتند دستت درد نكند. كشتن حسين و يارانش را در مقابل كشته هاى بدر دانست، منكر وحى و نزول جبرئيل شد و گفت اگر از آل احمد انتقام نگيرم، از نسل خندف نيستم ... 📚همان ص 167_ البدایه والنهایه ج 8 ص 192 7⃣حضرت زينب با خطاب «يا بن الطلقاء» به يزيد، اشاره به نيكان مشرك او كرد، كه در فتح مكّه، پيامبر آزادشان كرد، امام نيز به يزيد گفت: جدّ من على بن ابى طالب، در جنگ بدر و احد و احزاب، پرچمدار رسول اللّه بود، امّا پدر و جدّ تو، پرچمدار كفّار بودند. 📚بحار الانوار ج 45 ص 135 8⃣كربلا، صحنه تجديد كينه هاى مشركان و منافقان بر ضدّ آل اللّه بود و همان قدرت سياسى را كه ميراث رسول خدا بود و به دست دشمن افتاد، بر ضدّ عترت رسول به كار گرفتند و اين از شگفتيهاى تاريخ است! سيد الشهدا در خطابه خويش در عاشورا به سپاه كوفه چنين فرمود ؛ « شمشيرى را كه ما به دستتان داديم، عليه ما تيز كرديد و به روى ما شمشير كشيديد و آتشى را كه بر دشمنان شما و ما افروخته بوديم، بر خود ما افروختيد و با دشمنان خدا بر ضدّ اولياء اللّه همدست شديد » 📚مقتل الحسین خوارزمی ج 2 ص 6_ مناقب ج 4 ص 110 9⃣ اگر واقعه شوم سقيفه نبود، هرگز بعدى كه اوج آن در عاشورا بود، پيش نمى آمد و مسير تاريخ اسلام و شيعه به گونه ديگرى بود. 🔮اگر پيمان مردم با «ولى» بود اگر پيوند با آل على بود 🔮نه فرمان نبى از ياد مىرفت نه رنج و زحمتش بر باد مى رفت 🔮نه زهرا كشته مى شد در جوانى نه مى شد خسته از اين زندگانى 🔮 نه خون دل نصيب مجتبى بود نه پرپر لاله ها در كربلا بود نه زينب بذر غم مى كاشت در دل نه میزد سر ز غم بر چوب محمل😭 بقيع ما نه غم افزاى جان بود نه ويران و چنين بى سايه بان بود @Etr_Meshkat
🔴 حضرت مهدی علیه‌السلام... ⭕️ ساعاتی پیش از قیام... 💚 آقا امام علیه‌السلام فرمودند: «قائم عجل‌الله فرجه، در زیر درخت تناوری می‌نشیند. در آنجا جبرئیل علیه‌السلام به صورت مردی از قبیله کلب می‌آید و می‌گوید: «ای بنده خدا! برای چه اینجا نشسته‌ای؟» قائم می‌گوید: «منتظرم شب فرا رسد و هنگام شب به مکه بروم. نمی‌خواهم در این گرما بروم.» در این موقع جبرئیل می‌خندد و آن حضرت از خنده او متوجه می‌شود که جبرئیل است. آنگاه جبرئیل دست او را می‌گیرد و با وی دست می‌دهد، به او سلام می‌کند و می‌گوید: «برخیز!» سپس اسبی به نام «براق» را برای او می‌آورد، او را سوار می‌کند و به کوه رضوی می‌آورد. سپس محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام می‌آیند و عهدنامه ای برای او می‌نویسند تا آن را برای مردم بخواند. قائم عجل‌الله فرجه، از آنجا به مکه می‌رود، در حالی که مردم در آنجا اجتماع کرده اند...» 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۶  @Etr_Meshkat