#مادر0⃣1⃣
🌸حسن 🍃ع🍃 بود و حسین 🍃ع🍃 هم نوزادی شیرین
خانه را جارو کرده بود. لباس بچه ها را شسته بود، آب از چاه آورده بود
و حالا باید برای خانه نان می پخت گندم ها را که در آسیاب سنگی ریخت و شروع کرد به چرخاندن.
صدای گریه حسین 🍃ع🍃هم بلند شد. در خانه را هم زدند ، از پای آسیاب برخاست، گهواره طفلش را تکان داد و چادر به سر کشید در را که باز کرد...
سلمان سلام داد:
#السلام_علیک_یا_بنت_رسول_الله
🌺سلام و تعارفش کرد،داخل شد. نزدیک ظهر بود وقت آمدن همسرش. سلمان نگاهی به آسیاب کرد و دستان فاطمه🍃 س🍃 را زخمی دید و صدای گریه حسین...
رفت کنار آسیا و عرضه کرد:
"من میتوانم کمک کنم؟"
👤کار سلمان که تمام شد، به مسجد رفت. علی 🍃ع🍃را که دید و ماجرا را تعریف کرد.
علی 🍃ع🍃 ناراحت، راهی خانه شد؛ فاطمه 🍃س🍃 آرام خوابیده بود. حسین 🍃ع🍃 آرامتر....
⭕️ زن برای خدا عاشقانه کارهای خانه را مدیریت می کند. مرد هم کار بیرون را، جهاد در راه خدا می داند.
➖خدا وعده داده است در قرآن بیش از صد بار یاری می کند. یاری کننده های دین را .
📚برگرفته از کتاب:مادر🍃نرگس شکوریان🍃
🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼
🏴 @Etr_Meshkat
#مادر0⃣2⃣
🏡کار خانه که تمام میشد حرف های بچهها را که میشنید همراهشان بازی و گفتگو که می کرد... شب که لحظه های سکوت همه میشد، فاطمه می ماند و ساعاتی که رنگ دیگری داشت سکوتی که فقط اهل دل حرف های آن را میشنود... دلی که دریایی دعا و مناجات بود... دلتنگی ای که برای خدا داشت و دعاهایی که برای دوستدارانش تا قیامت.
بچه ها می دیدند که مادر تا نیمه شبها تا سحر سجاده نشین بود زمزمه هایش رزق آرامش همیشه شان شده بود و در این زمزمه ها دعایی نبود جز در حق دوستان و همسایگان خودش... کسی را فراموش نمیکرد فاطمه در کنار خدا ....
⭕️مومن هر چه که دوست دارد برای خودش داشته باشد هر اتفاق خوب که برای خودش می طلبد، برای دیگران هم همان را میخواهد... این یعنی دل ها و محبت های بی توقع، کینههای از بین رفته ، حسادت های ریشه کن شده و خدایی که همین نزدیکی است .
📚برگرفته از کتاب :مادر🍃نرگس شکوریان🍃
🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋
🏴 @Etr_Meshkat