#کتاب‌بخونیم؟ خوشحال‌شدم‌که‌پدربزرگ‌گوشواره‌ای‌را‌که‌من‌ساخته‌ بودم‌برای‌ ریحانه‌ انتخاب‌کرده‌بود. +طراحی‌و‌ساخت‌این‌گوشواره،کار هاشم‌ است.حرف‌ندارد! مادر ریحانه‌ گوشواره‌را‌‌گرفت‌و‌وَرانداز‌کرد. -واقعاقشنگند،ولی‌ما‌چیزی‌ارزان‌قیمت‌میخواهیم. پدربزرگ‌گوشواره‌گران‌بها‌را‌توی‌جعبه‌ی‌کوچکی‌گذاشت.جعبه‌رابه‌طرف‌مادر‌ریحانه‌سُراند. +ازقضاقیمت‌این‌گوشواره‌هادودیناراست! دردلم‌به‌پدربزرگ‌آفرین‌گفتم.ازخدا‌میخواستم‌‌ ریحانه‌ صاحب‌آن‌گوشواره‌ها‌شود. قیمت‌واقعی‌اش‌ده‌دینار‌بود... #رویای‌نیمه‌شب: عاشقانه‌ای‌دلنشین‌بین‌شیعه‌وسنی :)🌱 @Etr_Meshkat

#کتاب‌بخونیم:)🌱 آنقدر‌تندقدم‌برمیداشت‌که‌به‌سختی‌‌پابه‌پایش‌ میرفتم.بازویش‌راگرفتم‌،ایستادوبه‌چشمم‌خیره‌شد. چشم‌درچشمم‌دوخت‌! پرسیدم: چه‌عبارتی‌درآن‌اَنار‌نوشته‌شده؟! شانه‌بالا‌انداخت‌وگفت‌: نمی‌دانم‌اما‌هرچه‌هست‌امشب‌معلوم‌می‌شود‌.‌خدامی‌داند‌چه‌فریبی‌‌در‌کارشان‌است.‌ کم‌به‌شیعیان‌ظلم‌می‌کنند،حالا‌پیله‌کرده‌اند‌به‌ حقّانیت‌مذهبمان.... #سرودسرخ‌انار: داستانی‌‌واقعی‌ودلربادرباره‌معجزه‌ی‌کمک‌ امام‌زمان‌"عج"به‌شیعیان‌:) #شرّاَناری‌که‌به‌خیربَدَل‌شد! @Etr_Meshkat