#سلسله_مباحث
#آخرین_آمادگی_برای_ظهور
(اصلاح مدیریت در خانواده و جامعه)
| جلسه سوم| دلیل اهمیت و اولویت موضوع خانواده در آخرالزمان
3-18. صهیونیست ها از دو چیز خیلی بدشان میآید: 1. پولدار شدن مردم 2 .تقویت خانواده
صهیونیست ها از دو چیز خیلی بدشان میآید و هرکسی در این دو موضوع فعال بشود، او را تخریب یا نابودش میکنند! یک موضوع این است که بگویید »مردم باید پولدار بشوند، چرا باید بیشترِ ثروت ها و پول ها در اختیار صهیونیست ها باشد؟!» چون اگر بنا باشد بشریت قدرتمند و پولدار باشد، پس آنها از چه کسی سواری بگیرند؟! موضوع دیگری که برای صهیونیستها خیلی مهم است، موضوع خانواده است. اگر کسی بخواهد در جهت تقویت و استحکام خانواده ها در جامعه قدمی بردارد، به شدت علیه او اقدام میکنند، درحالیکه یهودی ها خودشان، مقید به خانواده هستند و در کشورهای غربی، همه میدانند که مستحکم ترین خانواده ها را عمدتا همین یهودی ها دارند. هالیوود که در جهان، فساد ایجاد کرده است توسط چه کسانی اداره میشود؟ توسط صهیونیستها. اما همین صهیونیستها که همه را فاسد و خانوادهها را مضمحل میکنند، خودشان خانواده های بسیار خوب و مستحکمی دارند. البته نمیخواهم بگویم که آنها ایدهآل هستند، ولی بنیاد خانواده را مستحکم نگه میدارند چون میخواهند بر همه ابناء بشر در عالم تسلط پیدا کنند، لذا باید خودشان قوی باشند. اما برای بقیه جوامع، نسخه دیگری مینویسند تا خانواده را نابود و آن ها را تضعیف کنند که بتوانند بر آنها مسلط شوند.در روایات ما که علائم فساد قبل از ظهور را بیان کرده است، چرا این قدر خانواده را متلاشی و مضمحل نشان میدهند؟ وقتی دلیل این را بفهمیم، آن وقت به دلیل اهمیت خانواده در آخرالزمان هم پی میبریم.
#استاد_پناهیان
@Etr_Meshkat
📚 #رمان_شیطان_و_جمیل
(عهد و پیمان با خدا و امام عصر علیه السلام)
18. ادامه داستان از نوشته های ابوالفضل_2
مقابل مان سربازان مسلح در لباس بازرگان و گرداگردمان محافظان ویژه ی قصر حاکم، دست به شمشیر بردیم و در یك چشم به هم زدن تنی چند از آنان را هلاك كردیم، ولی قدرت آنان بیشتر بود و بیم خدعه ای دیگر نیز می رفت. بناچار دو كشته برجای گذاشته و به بیابان زدیم.
آن قدر در دل كویر تاختیم كه دشمن از تعقیب مان ترسید. یقین داشتیم كه با بازگشت مان به كام مرگ خواهیم رفت پس راهی جز پیشروی در كویر را نداشتیم و بی امان تا قلب صحرا پیش رفتیم… آذوقه ها تمام شد و ما زمین گیرِ كویر بی رحم شده بودیم. سه روز در آن سرزمینِ برهنه بدون آب ونان به سربردیم، تشنگی و گرسنگی بر ما فشارآورد.
چنان کار بر ما مشكل شد؛ كه اگر كسی جامی پراز زهر می یافت؛ برای رفع عطش سر می كشید. راه زیادی آمده بودیم و اگر می خواستیم به جای اول هم برگردیم؛ بین راه تلف می شدیم.
خستگی، سرگردانی، حیرت و یاس بر ما هجوم آورد. فرشمان كویر تفته بود و خورشید هم آتشِ خشم بر سرمان می پاشید. سومین ظهر داشت فرا می رسید. همه بر زمین ریخته بودیم. و اسب های بیچاره را به زور ایستاده می داشتیم تا از اندك سایه ی زیر شكم هاشان بهره گیریم.
و چه بیهوده بود؛ بدن ها سوخته و پوست ها برآمده. ضعف تمام وجودمان را فرا گرفته بود و در این واویلا خواب امانم را برید و پلك ها بهم شد و دیگر هیچ نفهمیدم. وضع خواب همین است، این ما نیستیم كه می خوابیم خواب ما را در خود می كشد
آخر ما نمی خوابیم به خواب مان می برند. آن قدرتی كه ما را می چرخاند و حالی به حالی می كند خواب را بر ما مسلط می كند، به صدای هوهوی طوفانِ شدیدِ كویری، چشم گشودم؛ همه ی دوستانم رفته بودند شاید رفته بودند. شاید هم بودند ومن آن ها را نمی دیدم و یك باره همه جا تاریك شد.
تمام وجودم را هراس فرا گرفت، چنین باد وحشتناكی هرگز ندیده بودم. از دور و از میان آن باد و خاک دو سوار به تاخت جلو آمدند و در یك چشم به هم زدن، مرا بر پشت اسب نشانده و حركت کردند.
و من ازهوش رفتم. فقط گاهی جملاتی از آن دو را می شنیدم:
حالا وقت تلافی است…
باید پاسخ عمل خود را بدهد…
به زودی خواهد فهمید…
از شدت گرما به هوش آمدم. آتش سوزانی گرداگردم را فرا گرفته بود و من در غل و زنجیر برزمین افتاده بودم. تقاضای آب می كردم و در مقابلم شلاق به دستی تنومند با هیبتی مخوف ایستاده بود و با نیش خند به یادم می آورد:
یادت می آید صدای گریه ی كودكی كه مادرش را پیش چشمانش كشتی
و خیمه اش را به آتش كشیدی و قهرمانانه هستی آنها را به یغما بردی؟
به یاد داری وقتی با دوستانت به قبیله ای شبیخون زدی و كاری كردی كه جز تلی از خاكستر چیزی از آن ها نماند؟
به یاد داری…
او می گفت و من می گریستم. اما ناگهان لحن سخن عوض شد، مرا آب نوشاند و ادامه داد:
اما تو در طول عمرت، دو بار از مظلوم دفاع كردی و یك بار هم پدرت از عمق جان تو را دعا كرد و نیز بر مظلومیت سیدالشهداء همیشه می گریستی و حالا من …
با همهمه ی دوستانم چشم باز كردم و مضطرب و نگران دور و برم را نگاه كردم. از آتش و مردِ تنومند خبری نبود و حرف آن مرد هم ناتمام ماند و همه را دیدم كه از شدت گرما، بی رمق از پا در آمده بودند.
@Etr_Meshkat
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد ...🤲❤️
#دعای_فرج
@Etr_Meshkat
#سلام_بر_ابراهیم
قسمت1⃣2⃣
✨تاثیر کلام
من و ابراهیم شدیم بازرس سازمان تربیت بدنی. صبح یه روز ابراهیم گفت چکار می کنی؟
گفتم:
" حکم انفصال از خدمت می زنم برای یکی ازروسای فدراسیون که گزارش شده برخورد خیلی نامناسبی با کارمندها به خصوص خانم ها دارد.حتی گفته اند مواضعی مخالف حرکت انقلاب داره.تازه همسرش هم حجاب نداره!"
گفت:
"خودت با این آقا صحبت کردی؟ "
گفتم :" نه، همه می دانند چه جور آدمیه. "
جواب داد: " نشد دیگه، فقط انسان دروغگو هر چه را که می شنود تایید می کند."
عصر با ابراهیم رفتیم خونه اش. همان موقع آن آقا از راه رسید. خانمی که تقریبا بی حجاب بود از ماشین پایین شد و در را باز کرد.
به ابراهیم گفتم:
"دیدی این بابا مشکل داره."
گفت: " باید صحبت کنم بعد قضاوت کن."
ابراهیم رفت در زد و شروع به صحبت کرد.
ابراهیم می گفت:
" ببین دوست عزیز، همسر شما برای خود شماست، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می دانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بی حجاب شما به گناه می افتند. یا اینکه وقتی شما مسئول کارمندان در یه اداره هستی نباید حرف های زشت یا شوخی های نا مربوط، آن هم با کارمند زن داشته باشید! شما قبلا تو رشته خودت قهرمان بودی، اما قهرمان واقعی کسی است که جلوی کار غلط را بگیره!"
بعد هم از انقلاب و خون شهدا و امام و از دشمنان مملکت گفت. آن آقا هم تایید می کرد. ابراهیم حکم انفصالش را نشان داد، طرف جا خورد. ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد.
ابراهیم گفت:" دوست عزیز به حرفهای من فکر کن! بعد خداحافظی کردیم."
گفتم :" آقا ابرام خیلی قشنگ حرف زدی، روی منم تاثیر داشت. "
خندید و گفت:
" ای بابا ما چکاره ایم. فقط خدا، همه اینها را خدا به زبانم انداخت. ان شاء الله که تاثیر داشته باشد. بعدش گفت چیزی مثل برخورد خوب روی آدم ها تاثیر ندارد. "
یکی دو ماه بعد گزارش جدیدی آمد، جناب رییس بسیار تغییر کرد. حتی خانم این آقا با حجاب به محل کار مراجعه می کرد. ابراهیم را دیدم و گزارش را دادم به دستش. منتظر عکس العمل او بودم. بعد از خواندن گزارش گفت خدا روشکر، بعد هم بحث را عوض کرد. اما من شک نداشتم اخلاص ابراهیم کار خودش را کرد. کلام خالصانه او آقای رییس فدارسیون را متحول کرد.
⏪ ادامه دارد...
@Etr_Meshkat
#اطلاعیه
#خبر_خوب☺️
ضمن عرض سلام خدمت مهدی یاوران و مهدی باوران عزیز عطر مشکاتی🌹
از همه دوستانی که درمسابقه ی #نیمه_شعبان شرکت کردند، کمال تشکر را داریم:
و اما برندگان مسابقه بهار دلها 👇
🎁نفر اول: سعید بهرامی از تهران
🎁نفر دوم: امیرمهدی سپهروند از اهر
🎁 نفر سوم: نیره تقی زاده
🎁 نفر چهارم: سیده زهرا حسینی از نکا
🎁 نفر پنجم : فاطمه جوادی
🎁نفر ششم : مریم سبزی از ملایر
🎁نفر هفتم : صغری چمنی از ساری
🎁 نفر هشتم: سبحان قصابی از ساری
🎁 نفر نهم: مریم مسیبی از همدان
🎁 نفر دهم: حوریه عامری
🎁 نفر یازدهم : امین نصرالله زاده از ساری
🎁 نفر دوازدهم: لیلا صفری خدایار از همدان
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
قرعه کشی تزیین منازل در نیمه شعبان:
🎁خانم حق بین
🎁خانم رباب یوسفی
🎁خانم حسنی از همدان
قرعه کشی هفت سین مهدوی
🎁خانم نرگس شعبانی
🎁خانم حسنی انصار از همدان
🎁خانم لیلا درویشی
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
@Etr_Meshkat
؛ 🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨
؛🍃💫🌸✨
؛💫🌸✨
؛🌸✨ #برترین_خویشاوندی
؛✨
بزرگترین خادمان بشر پیامبر اکرم 🍃ص🍃 و اهل بیت آورند.آنان واسطه حیات جاودان و انسانهایند و از این رو حق حیات معنوی بر انسان دارند و معرفت و اطاعت آنها بر ترین نوع صله ارحام و رعایت حق خویشاوندی است.
🌺 امام صادق 🍃ع🍃 می فرماید: خدایا!بپیوند با کسی که با ما پیوسته است و بگسل از کسی که از ما گسسته است .
📚برگرفته از کتاب :مفاتیح الحیاه جوادی آملی
✨
🌸✨
💫🌸✨ @Etr_Meshkat
🍃💫🌸✨
🌺🍃💫🌸✨✨✨✨✨✨✨✨
21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨شرط ظهور چیه؟؟؟!!
⚡️مهدی فاطمه رو ما بیابون گردشون کردیم!!
✖️ما نماز خونهای ساکت...!!!📿
به رگ غیرتتون بربخوره!!
دشمن به یه قدم ودوقدم قانع نمیشه‼️
@Etr_Meshkat