eitaa logo
عطر مشکات
2هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
5هزار ویدیو
117 فایل
دراز شد سفرِ یارِ دور گشته‌ی ما... و دل بی‌تابانه نجوا می‌کند: أَیْنَ صٰاحِبُنٰا؟ 💔 هر روز؛ نجواى دلتنگی ماست... و هر اشک؛ زبان بی‌ قراری دلهاست 📿 ادمین: @admin_etr_meshkat 🌿 صفحه رسمی: @Etr_meshkat #موسسه_طلیعه_عطر_مشکات_همدان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️حضرت علي عليه السلام فرمودند: 🔸دنيا براي رسيدن به آخرت آفريده شد، نه براي رسيدن به خود. 📚 نهج البلاغه @Etr_Meshkat
💠✨💠✨💠 ✅قسمت👈 پنجم ماری بزرگ و سیاه آهسته از پای احمد بالا می آمد. تقلا کردم خود را پیش بکشم اما نتوانستم. حتی نا نداشتم که رو به احمد بچرخم. نالیدم و دستم را بر شن ها کوفتم. اما احمد حرکتی نکرد. مار تا روی سینه اش بالا آمد. به زحمت دستم را پیش بردم و نوک انگشتانش را لمس کردم. تکانی خورد و چشمانش را باز کرد. درست در این لحضه مار سرش را بالا آورد. آماده می شد که روی صورت و گردن احمد بجهد و نیشش را فرو کند. احمد ناله ای کرد و وحشت زده و مبهوت بی حرکت بر جای ماند. لحظه ای دیگر کار تمام می شد. نفسم را حبس کردم.ناگهان سایه ای روی سینۀ احمد افتاد. مار رو به سایه چرخید. انگار کسی بر او ضربه زد که سرش را پس کشید و بعد آرام از روی سینۀ احمد پایین خزید و دور شد. نفس راحتی کشیدم. احمد چشمانش را بسته بود و دانه های درشت عرق بر صورتش نشسته بود. انگشتانش را فشردم و تازه متوجه سایۀ سوارانی شدم که بالای سر ما ایستاده بودند. یکی از آن ها سپید پوش بود بر اسبی سفید و دیگری مردی چهارشانه و سبز پوش بود که نیزه ای در دست داشت و اسبش سرخ بود. از اسب پایین آمدند مرد سفید پوش در چند قرمی ما فرشی پهن کرد و مرد دیگر سر عمامه اش را روی شانه انداخت و روبه روی ما نشست.چشمانم سیاهی رفت. صورتم را روی بازویم فشردم تا کمی حالم جا بیاید. زمزمۀ احمد را شنیدم که گفت:《نجات پیدا کردیم》 📚برگرفته از کتاب: نجم الثاقب 💠✨💠✨💠✨ @Etr_Meshkat
۴ 🔹یه زن و شوهر زرنگ همیشه دنبال این هستن که هم خودشون آرامش داشته باشن و "هم به همسرشون آرامش بدن". ✅ ضمن اینکه تلاش میکنن "هر چیزی که آرامش اونا رو بهم میریزه" رو بذارن کنار. 🚸 یکی از وسایلی که آرامش خانواده ها رو هدف گرفته"تلویزیون و ماهواره" هست.🔥♨️ @Etr_Meshkat
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مهمتره یا نماز؟ 🔸قسمت پنجم @Etr_Meshkat
Morteza Haeri - Doa Faraj.mp3
زمان: حجم: 2.45M
🦋با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد 🌹بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد 🦋انتظار فرج و دیده تر کافی نیست! 🌹ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست! 🦋آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز 🌹قرنها رفته و او منتظر ماست هنوز 🔅 نذر سلامتی و ظهورش ۱۴ صلوات @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️حضرت علي عليه السلام فرمودند: 🔸كسي كه مصيبت هاي كوچك را بزرگ شمارد خدا او را به مصيبت هاي بزرك مبتلا خواهد كرد. 📚 نهج البلاغه @Etr_Meshkat
ادامه قسمت سوم ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺧﻮﺑﻢ! ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﭼﻴﺴﺖ. ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺣﻰ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺩُﺭّ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﻋﺼﻤﺖ،ﻓﺎﻃﻤﻪ(ﺱ) ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ، ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﺷﺪ!ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻯ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ(ﻉ) ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ، ﺫﻟّﺖ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ.ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺫﻥ ﻇﻬﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﺩ.ﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﻰ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺮﻭﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ. ﻣﻦ ﻣﺪّﺕ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﻜﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻋﻠّﺖ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ. ﺁﺭﻯ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ ﺗﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﺎﺩﻯ ﺩﻝ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ،ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻗﺒﻠﺎً ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﻧﻴﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﺩﻋﺎﻯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺳﺮﻳﻊ ﺗﺮ ﺣﻜﻢ ﻇﻬﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻣﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺠﺪﻩ، ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ،ﻣﻘﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺴﺖ. پایان قسمت سوم التماس دعای فرج @Etr_Meshkat