🌷سَربَندهای خاکی🌷
#داستان_فرمانده_نابغه_گمنام #قسمت۱۶ ✍🏻این قسمت: #موتور_بیت_المال 🏍💵 🔶 حاج قاسم سلیمانی هم خبر نداش
#داستان_فرمانده_نابغه_گمنام
#قسمت۱۷
✍🏻این قسمت:
#حق_ماموریتی_که_خرج_خانه_نشد🚫
🔶 پولی را که از طریق حق ماموریت به مرتضی داده میشد عموما استفاده نمیکرد!😬 یکبار که به سوریه رفتم از پول حقوق مرتضی با خودم بردم تا سوغات و وسایل بخریم.پول را به لیر تبدیل کردم،💵توی ماشین که نشسته بودیم یک پسر بچه سوری پست شیشه ماشین شروع کرد به گریه!😭
مرتضی طاقت نیاورد و شیشه ماشین را کشید پایین و مقداری پول به او داد.بچه های دیگر و نیازمندان دیگر هم دور ماشین جمع شدند.مرتضی هم پول را تقسیم میکرد!😩
🔹می گفتم: 《ببخشیدا من این پول رد از حقوق زدم و جمع کردم تا بیام اینجا خرید کنم!》
گفت: نگران نباش!خدا برات کم نمی زاره،من هم برات کم نمی زارم.یکی از همکاران که در ماشین کناری بود به مرتضی اشاره میکرد🖐🏻 که مثلا به این پسر دو بار پول دادی.یا به آن خانم سه بار پول دادی!اما مرتضی کار خودش را میکرد همه پول را پخش کرد.😇
🔸تمام شد گفت:《جهاد می کنیم که اینها راحت باشید و وظیفمونه!کشور اسلامیه این پول هم برا همین مردمه》در ایران هم اگر پولی بابت ماموریت به او داده میشد بین چند موسسه خیریه و چند خانواده مستضعف که می شناخت تقسیم میکرد.👏🏻ولی در عین حال هیچ وقت برا من کم نمی گذاشت.😌
پایان قسمت هفدهم
ان شاالله ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب:
مروری بر خاطرات شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور (حسین قمی)
🖇تهیه و تدوین:
ستاد کنگره ۸۰۰۰شهید استان گیلان
#سربندهای_خاکی
#انتشار_با_ذکر_منبع_مجاز
✅کانال رسمی"سَربَندهای خاکی"
http://eitaa.com/joinchat/4116905984Cd0f3b6cbef