سلام علیکم همسنگران محترم✋🏻
ان شاالله از امروز خاطرات و زندگینامه #شهید_مدافع_حرم #مرتضی_حسین_پور(حسین قمی)رو بر گرفته ازکتاب مروری بر خاطرات شهید مرتضی حسین پور در کانال هر روز با هشتگ #فرمانده_نابغه_گمنام قرار می دیم...
همه با هم بخوانیم و عمل کنیم...
من الله توفیق🌹
🌷سَربَندهای خاکی🌷
📚عنوان کتاب: 🗣مروری بر خاطرات فرمانده نابغه و گمنام: #شهید_مدافع_حرم #مرتضی_حسین_پور (حسین قمی) ✍ت
#فرمانده_نابغه_گمنام
#قسمت۱
#بخش_اول
✍🏻این قمست:
#زندگینامه
🔶مرتضی حسین پور شلمانی ۳۰شهریور سال۱۳۶۴چشم به جهان گشود.
پدرش پاسدار و مادرش معلم بود و مرتضی تنها پسر خانواده،سال۱۳۶۷پدر همراه خانواده برای تحصیل راهی قم شد.
🔷مرتضی در مدرسه از همان ابتدا با فعالیت های #بسیج همراه شد و بعدتر در پایگاه بسیج مسجد عضو شد.
دیپلم را در رشته ریاضی فیزیک گرفت،
در کنکور دانشگاه دولتی ساوه در رشته مهندسی الکترونیک قبول شد،ولی ترجیح داد به #سپاه برود.
🔶مرتضی در سال ۸۳وارد سپاه شد، دوسال و دو ماه مقطع کاردانی را در دانشکده افسری گذراند و داوطلبانه به اتفاق بقیه دانشجویان دوره را ترک کرد و به محور #مقاومت در #عراق پیوست.
شرایط، بحرانی بود. داعش تا مرزهای بغداد آمده بود، #ایران درهای پشتیبانی و مستشاری اش را به روی نیروهای مقاومت عراق باز کرد،با فتوای مرجعیت مردم عراق هم پای کار آمدند.
🔷شهید مرتضی که به عشق #حضرت_معصومه (سلام الله علیها) نام جهادی (حسین قمی) را برگزیده بود، #فرمانده پدافند #سامرا شد و وظیفه
#شکستن_محاصره سامرا را بر عهده گرفت و بعنوان فرمانده لشکرهای حیدریون در عملیاتها مشارکت داشت.
می گفت:تا وقتی حرم را می زنند، سنگرم آنجاست!
🔶حدود چهار سال و نیم
در عراق بود و فرمانده لشکرهای حیدریون شد. با #طرح های بسیار #هوشمندانه_اش #محاصره_سامرا و #حرم_عسکریین (علیهم السلام) #شکسته شد!
🔷در این مدت از نظر #نظامی بسیار رشد کرد تا جایی که به یکی از #فرماندهان_نابغه محور مقاومت در عراق و سوریه تبدیل شد.
سال ۸۹ شروع #فتنه در #سوریه بود از همان ابتدای فتنه مرتضی #وارد سوریه شد ود ۶ و نیم سالی که در آن سرزمین مجاهدت داشت مسئولیت های مختلفی را بر عهده گرفت!
#پایان_بخش_اول
ان شاالله ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب:
مروری بر خاطرات فرمانده نابغه
🖇تهیه و تدوین:
ستاد کنگره ۸۰۰۰شهید استان گیلان
✅کانال رسمی"سَربَندهای خاکی"
http://eitaa.com/joinchat/4116905984Cd0f3b6cbef
پیام رسان تلگرام👇🏻
🆔 Telegram.me/EtreHussein
🌷سَربَندهای خاکی🌷
#فرمانده_نابغه_گمنام #قسمت۱ #بخش_اول ✍🏻این قمست: #زندگینامه 🔶مرتضی حسین پور شلمانی ۳۰شهریور سال۱۳
#فرمانده_نابغه_گمنام
#قسمت۱
#بخش_دوم
✍🏻این قمست:
#زندگینامه
🔶در این مدت دست کم شش بار به شدت مجروح و هر بار مدت ها درگیر مداوا شد. حتی چهار بار تا مرز #شهادت رفت! ولی برخی اوقات حتی خانوادهاش هم حتی مطلع نشدند! او هم هرگز به فکر درمان کامل نبود و بعد از معالجه سطحی،سریع به میدان نبرد باز می گشت ود در عملیات بعدی شرکت می کرد!
🔷حدود چهار ماه پیش از #شهادت و در جریان یک عملیات در #سوریه به شدت مجروح می شود. به گفته خانمش پایش به شدت مجروح گردید و صورتش پر از ترکش شد! اما او بی اعتنا به جراحت ها به کار خود در سوریه ادامه داد! فاصله جراحتش با ماه رمضان زیاد نبود. او در ماه مبارک در حرارت بیش از #۵۰درجه بیابانهای تدمر را با #زبانروزه فرماندهی عملیات را بر عهده داشت.
🔶 این بار آمریکا به کمک #داعش آمد و مواضع محور مقاومت را بمباران کرد.از پس آن داعش حمله گسترده ای را همراه با عوامل انتحاری و هجوم گستره نیروها آغاز کرد.
🔷مرتضی موفق شد علیرغم تمام تدابیر و پشتیبانی های #آمریکا از داعش،عملیات آنها را #ناموفق بگذارد و در مواضع خود را حفظ کند و جان بیش از ۱۳۰ نیرویش از جمله #۱۱ایرانی را نجات دهد!در این درگیری مرتضی در حالی که که تیر به پهلویش اصابت کرده بود،#۱۲داعشی را به #هلاکت می رساند و بر اثر اصابت سه ترکش نارنجک زخمی می شود.
🔶اما شانزدهمین روز مرداد۹۶وعده دیدار بود و مرتضی بر اثر جراحت یکی از ترکش ها که به ریه اش اصابت کرده بود شهد شیرین #شهادت را می نوشد و به لقاءالله می رسد.
#پایان_قسمت_اول
ان شاالله ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب:
مروری بر خاطرات فرمانده نابغه
🖇تهیه و تدوین:
ستاد کنگره ۸۰۰۰شهید استان گیلان
✅کانال رسمی"سَربَندهای خاکی"
🆔 Telegram.me/EtreHussein
پیام رسان ایتا👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/4116905984Cd0f3b6cbef
🌷سَربَندهای خاکی🌷
#فرمانده_نابغه_گمنام #قسمت۱ #بخش_دوم ✍🏻این قمست: #زندگینامه 🔶در این مدت دست کم شش بار به شدت مجرو
📚مروری بر خاطرات شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور (حسین قمی)
#فرمانده_نابغه_گمنام
#قسمت۲
#بخش_دوم
✍🏻این قسمت:
#بچه_زیرک_و_پر_نشاط 👶🏻
🔶مرتضی همانقدر که در مدرسه باهوش،منظم و آرام بود، در خانه
بسیار پر شور و پر انرژی بود.
جالب اینکه از ما و دو خواهرش هم
انتظار داشت در تمام بازیها و شیطنتهایش با او همراه باشیم!😤
🔷مادرم چند گلدان گل آپارتمانی داشت که خیلی برایش عزیز
بودند🌹 آنها را روی میز آشپزخانه گذاشته بود و مدام نوازششان می کرد.
ما هم در کمال احترام با گلدانها کنار
می آمدیم.❤️
🔶 پدر و مادر که نبودند بساط توپ بازی توسط مرتضی مهیا بود و
گلدانهای مادر، هدف شوتهای مرتضی می شدند.⚽️😌
😱نیم ساعتی که مانده بود تا مادرم برگردد مرتضی داد میزد: «بچه ها!پاکسازی!»😬
ما هم سریع میدویدیم تا آثار خرابکاریهایش را از بین ببریم! تا مادرم برسد مرتضی گلدان را به حالت اول بر می گرداند. یعنی در واقع گل بخت برگشته را مجدداً می کاشت!😰
🔶این ماجرای تکراری هر روزمان بود تا اینکه یک روز مادرم گفت: «تعجب می کنم که این گلدون با این آب و هوای قم اینقدر خوب رشد می کنه!» مرتضی که عادت به پنهان کاری نداشت، گفت:«مامان خاک گلدون باید زیر و رو بشه و من مدام این کار رو اساسی براتون انجام میدم»😇
#بدم_المظلوم_عجل_لولیک_الفرج
#با_ذکر_صلوات_نشر_دهید
#پایان_قسمت_دوم
ان شاالله ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب:
مروری بر خاطرات فرمانده نابغه
🖇تهیه و تدوین:
ستاد کنگره ۸۰۰۰شهید استان گیلان
✅کانال رسمی"سَربَندهای خاکی"
http://eitaa.com/joinchat/4116905984Cd0f3b6cbef
"سَربَندهای خاکی" در تلگرام👇🏻
🆔 Telegram.me/EtreHussein