eitaa logo
ستاد ازدواج و فرزندآوری مسجد امام رضا علیه السلام الهیه
172 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
پيامبر صلي الله عليه و آله : خَيْرُ النِّـكاحِ اَيْسَرُهُ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله : بهترين ازدواج آسان ترين آن است. نهج الفصاحه ، ح 1507
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر خانم ۲۴ سالشونه قد ۱۵۳ دانشجو، رشته حقوق تهران درس میخونن محل سکونت وکیل آباد ۹۳ تک دخترن و یک برادر کوچکتر دارن وضعیت مالی متوسط
🟢 سفارش به تفریح در اسلام 🔻پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): 🔹 اُلهُو وَالْعَبوا فَإنّی أکْرَهُ أنْ یُریٰ فی دینِکُمْ غَلظَةً. 🔴 سرگرمی داشته باشید و تفریح کنید؛ چراکه خوش نمی‌دارم در دین شما درشتی و سختی دیده شود. 📚 نهج‌الفصاحة، ص ۲۵۹ ‌ ☀️🌴🌴🌴☀️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جملات حماسی شهید صیاد شیرازی درباره ایران که انگار برای این روزها گفته: - ما اجازه نمیدیم به‌قدر سر سوزنی نقشه ایران بخواد تغییر کنه - حجت را با شما تمام می‌کنم، نتیجه تفرقه فقط باعث می‌شود دربرابر دشمن شکست بخوریم فیلم سینمایی در این روزهای حساس و تهدیدهای ترامپ، بزودی روی پرده سینماهای ایران می‌رود. ✅@sarbazseyedali31313
ازدواج مهدوی یا آقا /اقا یا مطلقه یا فوت شده/مطلقه سال تولد1375 سن28 قد170 تحصیلات لیسانس پیوسته حقوق شغل نقره فروشی وضعیت عبادی متدین و مذهبی وضعیت حجاب(برای خانم ها) تعداد فرزندان خانواده1خواهر2برادر شغل پدر/ابزار فروشی شغل مادر خانه دار محل سکونت شهر ومنطقه مشهد شریعتی آیا راه دور قبول میکنید خیر آیا مطلقه یا بچه دار قبول میکنید؟خیر ملاک برای انتخاب همسر؟چادری با حجاب با صداقت همسر چه سنی باشه ،قبول میکنید؟16تا 22سال که قصد ادامه تحصیل و شاغل شدن نداشته باشند
13.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای جالب مرد کوتاه قامت مشهدی که ۱۷ بار به خواستگاری زنی رفت که یک متر از خودش بلندتر بود و هر بار جواب رد شنید در برنامه پناه 💖🍃🌺💖🍃🌺 @ghalamestannn
☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆✨💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌ ✨ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆💕ᬼ꙰҈꙰҈‌‌‌‌‌☆ *داستان کوتاه * *ماجرای سرودن غزل سیزده بدر شادروان استادشهریار ، از زبان شهریار در روز سیزده بدر* وقتی كه در كشاكش میدان عشق مغلوب شدم و اطرافیان نامرد معشوقه‌ام را به نامردی ربودند و حسن و جوانی و آزادگی و عشق و هنرم همه در برابر قدرت زر و سیم تسلیم شدند در خویشتن شكستم، گویی كه لاشه خشکیده‌ام را بر شانه‌های منجمدم انداخته و به هر سو می‌کشاندم. بهارم در لگدکوب خزان، تاراج طوفان ناكامی شده بود و نیشخند دشمنانم، چونان خنجر زهرآلود دلم را پاره‌پاره می‌کرد. روزگار طاقت سوزی داشتم، آواره شهرها شده بودم، از ادامه تحصیل در دانشگاه طب وا‌مانده بودم و از عشق شورآفرینم هیچ خبری نداشتم، ازدواج كرده بود نمی‌دانستم خوشبخت است یا نه؟ تقریباً چند سال پس از این شكست سنگین به تهران سفر كرده بودم، روز سیزده بدر دوستان مرا برای گردش به باغی واقع در كرج بردند تا باهم انبساط خاطری شود. در حلقه دوستان بودم اما اضطرابی جانكاه مرا می‌فرسود، تشویشی بنیان كن به سینه‌ام چنگ انداخته و قلبم را می‌فشرد، از یاران فاصله گرفتم، رفتم در كنج خلوتی زیر درختی، تنها نشستم و به یاد گذشته‌های شورآفرین تهران اشك ریختم، پر از اشتیاق سرودن بودم، ناگهان توپ پلاستیكی صورتی رنگی به پهلویم خورد و رشته افكارم را پاره كرد، دختركی بسیار زیبا و شیرین با لباس‌های رنگین در برابرم ایستاده بود و با تردید به من و توپ می‌نگریست، نمی‌توانست جلو بیاید و توپش را بردارد، شاید از ظاهر ژولیده‌ام می‌ترسید، توپ را برداشتم و با مهربانی صدایش كردم، لبخند شیرینی زد، جلو آمد دستی به موهایش كشیدم، توپ را از من گرفت و به سرعت دوید. با نگاه تعقیبش كردم تا به نزدیك پدر و مادرش رسید و خود را سراسیمه در آغوش مادر انداخت. وای... ناگهان سرم گیج رفت، احساس كردم بین زمین و آسمان دیگر فاصله‌ای نیست... او بود... عشق از دست رفته من... همراه با شوهر و فرزندش...! آری... او بود... كسی كه سنگ عشق بر بركه احساسم افكند و امواج حسرت آلود ناكامیش، مرزهای شكیباییم را ویران ساخت و این غزل را در آن روز در باغ سرودم یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود که به بازار تو کاری نگشود از هنرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم تو از آن دگری، رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود( آبخرم) آبخورم خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم @ghalamestannn
هدایت شده از کانال کانون خانواده
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رمز و راز زندگی عاشقانه از زبان دکتر عزیزی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ https://eitaa.com/kanoonkhanevadeh 🔺به مابپـــ💕ــــیوندید🔺 ‌‌‌ •⊱━━━•🍃🌹‌⃟🕊🍃•━━━⊰• ♻️مطالب جالب با ما، نشر با شما😊