eitaa logo
فضائل‌امیرالمومنین‌ و بقیه‌ الله
13.2هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
7.2هزار ویدیو
303 فایل
@admin_onlin110 پل 📣 فضیلت مولا کانال نشر فضایل👇 @FAZAYELL110 🤲اللهم احینی علی ما احییت علیه علی بن ابی طالب و امتنی علی مامات علیه علی بن ابی طالب علیه السلام. واحشرنا معه ، انّک سمیع الدّعاء🤲 👌لعن الله قاتلک ، حتی ترضی زهرا سلام الله علیها
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - roze - shabe 1 muharram 1401 - khamse.mp3
8.44M
🔳 🌴شکر خدا که بال و پری داده‌ای مرا 🌴نام و نشان معتبری داده‌ای مرا 🎙حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
YEKNET.IR - roze - shabe 1 muharram 1401 - khamse.mp3
8.44M
🔳 🌴شکر خدا که بال و پری داده‌ای مرا 🌴نام و نشان معتبری داده‌ای مرا 🎙حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali 👈
YEKNET.IR - roze - shabe 1 muharram 1401 - khamse.mp3
8.44M
🔳 🌴شکر خدا که بال و پری داده‌ای مرا 🌴نام و نشان معتبری داده‌ای مرا 🎙حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali 👈
15984764303479994192284.mp3
18.86M
🌴ایام‌ عزاداری اباعبدالله🌴 ⬛️ شب اول 🖤 وای از این شهر طلبکار که راضی نشود ... 🎙 حاج https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
روضه.mp3
17.56M
(از سر شب غربت و دلشوره‌ام بسیار شد) 🗓 سه‌شنبه ۲۷تیرماه ۱۴۰۲ 🎙 مداح: 📍https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
25.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روضه زیبا و به یادماندنی حاج منصور ارضی و حاج محمود کریمی در کنار ضریح با صفای دردانه اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها. 💐به نیابت از تمام دلدادگان و دلسوختگان سیدالشهدا بخصوص ارادتمندان رقیه خاتون سلام الله علیها به پیشگاه با کرامتشان صلواتی هدیه بفرمائید. https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali نشر این پیام با لینک بالا فقط مجاز است❌
سلوک با حسین_mixdown.mp3
5.27M
🔶 مهندسی خدا در توسلات 🔷 مجالس اهل بیت را عیان کنید. 📌 برگرفته از جلسات «سلوک با حسین» https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
مجلس روضه.mp3
3.15M
🔶 مجالس استعداد ساز 🔷 روضه‌های هفتگی رو از دست ندید. 📌 برگرفته از جلسات «رحمت واسعه» 🌍 https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
1401091604.mp3
5.76M
|⇦شکسته قامتی.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج محمدرضا طاهری✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها : هر کس عبادات وکارهای خودرا فقط برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکت خود را برای او تقدیر می نماید! بحار الانوار:ج۶٧،ص٢۴٩،ح٢۵ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✨ دورهمی محبین علیاً ولی الله ♥️ https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali زیاد‌بگویید🤲 😊 نماز شب بخونید⏰فیض اعظم.
بعد لالايي لايي لايي لالايي... مثل حاج رسول ترك بگو، دستش رو تكون ميداده، لالايي ميخونده، وقتي از دنيا رفت خوابش رو ديده بودن، گفتن: حاج رسول از اون ور چه خبر؟ گفت: از اون موقعي كه اومدم چند بار اومدن قنداقه ي علي اصغر رو روي دست من گذاشتن، گفتن: حاج رسول! تو خوب بلدي لالايي بخوني آرومش كني، مادرش رباب گفته بچه رو بديد حاج رسول... حالا دستات رو مثل گهواره تكون بده، لالايي لايي لايي لالايي... اگر گهواره را پس داده بودن، دلش خوش بود با طفلي خيالي، لالايي لايي لاي لالايي... امشب كسي نياز به روضه خون نداره، روضه اي كه سنگ دل ترين از دشمن هم به حال حسين گريه كرده...* گفتم "حسین" صفحه‌ی دل، پرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد *مرحوم آيت الله حق شناس ميگه: چله گرفته بودم، زيارت عاشورا با صد لعن و صد سلام، يك روز گرفتار شدم نتونستم بخونم، خيلي دلم گرفت، متوسل به ابي عبدالله شدم، همين طور كه اشك مي ريختم گفتم: آقاجان نتونستم امروز زيارت عاشورام رو بخونم، حضرت ابي عبدالله رو در عالمِ مكاشفه ديدم، فرمود: شيخ! دلگير نباش، به آيتِ عُظماي كربلا متوسل شو، گفتم: آقا جان! آيتِ عُظماي كربلا كيه؟ گفتن: شيرخواره ي من، علي اصغر من...* باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد شاعر: عادل حسین قربان *ابي عبدالله عمامه پيغمبر سر كرده، لباس پيغمبر تن كرده، اومد وارد ميدان شد، ديدن ابي عبدالله با زره و خود نيومده، براي جنگ نيومده، همه ي عالم بايد دَرِ خونه ي ابي عبدالله بايد برن منت بكِشن، بچه اش رو روي دست گرفت، رو به دشمن،رو به كسايي كه يه ذره رحم تو دلشون نيست، فرمود:" مُنّوا عَلَینا" منت بر سر ما بگذاريد... حسين ميخواد، دست گيري كنه ازشون تا لحظه ي آخر" فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل" اگه به من رحم نمي كنيد، اگه ميگيد من خارجي هستم، از دين جدم خارج شدم، اين بچه كه گناهي نداره... ميگن: از تشنگي هر طرف ابي عبدالله اين بچه رو نگه ميداشت سر يه طرف مي افتاد، بچه داره" تلظّی" ميكنه، اگه يه ماهي از تنگ آب پريد بيرون، يه لحظه نگاه كن، از بي آبي هي خودش رو به زمين ميزنه، به اين ميگن تلظي...* بنویسید که اینگونه شده سرگشته یک قدم رفته به خیمه دو قدم برگشته *رباب خيالش راحت بود كه بچه سالم بر ميگرده، چرا حسين يه قدم مي اومد دوباره بر مي گشت؟ ان شاء الله هيچ مادري نبينه نَفَس بچه اش قطع شده...* یا https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali نشر فقط با لینک بالا مجاز 🙏 بفرمائید کانال فضایل مولا حیدر کرار 👆👆
بعد نماز این دلهای عاشق رو بفرستید کربلا، اربعین جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول اللهِ، عاشقِ امام حسینِ، با عطیّه آمد زیارتِ قبر امام حسین، خدایا به حق امام حسین به ما معرفت بده، جابر احادیث رو شنیده بود درباره عظمت مقام امام حسین، احترام و عنایت پیغمبر نسبت به ابی عبدالله رو شنیده بود، جابر نابینا بود اومد توی شریعه ی فرات غسلِ زیارت کرد، که یکی از اعمال اونروز غسل زیارتِ اربعینِ، توی فرات غسل کرد، مثل اینکه میخواد بره طواف خانه ی خدا، آهسته آهسته قدم بر میداشت، چون چشماش جایی رو نمیدید به عطیّه گفت: دستِ من رو روی قبر حسینم بگذار، دستش رو روی قبر گذاشت، انداخت خودش رو روی قبر، آنقدر گریه کرد، حسین حسین گفت، غش کرد، به هوش اومد سه مرتبه صدا زد: یاحسین! یاحسین! یاحسین! "حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَه؟" آیا دوست نباید جوابِ دوستش رو بده؟ بعد خودش جواب داد، جابر! عجب انتظاری داری از کسی که بینِ سَرِ مطهر و بدنش چهل منزل جدایی افتاده، چگونه جواب دهد کسی که سَرِ مطهرش بالای نیزه رفته... جابر مشغول زیارت بود، بهش گفتن: جابر! صدای زنگ قافله داره میاد از راهِ شام، آخه قافله ی اُسرا وقتی رسیدن دو راهی مدینه و کربلا، بشیر اومد خدمتِ امامِ سجاد، آقا به دو راهی مدینه و کربلا رسیدیم، یه راه میره کربلا، یه راه میره مدینه، چیکار کنم؟ آقا زین العابدین فرمودن: قافله سالار عمه ام زینبِ کبری است، اومد کنارِ کجاوه ی زینب، بی بی جان! دخترِ فاطمه! دو راهی کربلا رسیدیم کجا بریم؟ تا اسمِ کربلا رو شنید، آنقدر گریه کرد، آی کربلا چه کردی با دلِ زینب؟ گفت: بشیر! مارو کربلا ببر، من با حسینم کار دارم... به جابر گفتن: صدایِ زنگِ قافله داره میاد، غلامش رو فرستاد برو ببین چه خبرِ، معلوم شد اهلبیتِ امام حسین هستند که دارم میان کربلا...جابر صدا زد: بلندشید زینب داره میاد، صاحب عزا داره میاد... دو مرتبه توی همین ماه محرم و صفر اهلبیتِ امام حسین اومدن کربلا، بار اول روز دوم محرم بود، وقتی که رسیدن این بچه ها بابا داشتن، مَحرم داشتن، با چه عزت و احترامی از ناقه ها پیاده شدن، خصوصاً زینب کبری سلام الله علیها که حسین داشت، اباالفضل داشت، دو تا پسراش بودن، اباالفضل زانوش رو رکاب مرکب کرد، خواهرم پات رو روی زانوی من بگذار پایین بیا، اما مثل روز اربعین هیچ کسی رو نداره... بچه ها بابا ندارن، فقط یه مَحرم دارن اونم امامِ سجادِ، حتی کسی نبود این ناقه هارو بخوابونه، حتی تعبیر مقاتل اینه: مثل برگِ خزان زده هر کدوم هر جوری میتونستن از بالای ناقه ها روی زمین افتادن، هر کسی دنبال قبرِ عزیزش میگرده، ولی دو نفر بی قرارتر از همه بودن، یکی خانوم رُبابِ، هی این و اون ور میگشت، هی صدا میزد: عزیزِ دلم! اصغرم قبر کجاست مادر!؟ امام سجاد با یه جمله ای آرامش کرد، صدا زد: رباب! نگران نباش، علی اصغرت خوب جایی دفن شده، خودم با این دستام بچه ات رو روی سینه ی بابام حسین گذاشتم... دومین نفر سکینه است، همانطوری که روز عاشورا اباالفضلِ العباس از سکینه خجالت می کِشید، هنوز هم که هنوزِ میگن: تویِ حرمِ اباالفضل اسمِ سکینه رو نبرید، آخه اون لحظات آخر صدا زد: حسینِ من! تا من زنده هستم بدنم رو خیمه نبر، من از رویِ سکینه خجالت می کِشم، آخه بهش وعده ی آب دادم... اما مثل روزِ اربعین سکینه خجالت می کِشید، می گفت: من مشک خشکیده و خالی رو به عموم عباس دادم، من خبرِ تشنگی بچه هارو به عموم دادم، من عموم عباس رو روانه ی نهر علقمه کردم، آخر دیدن سکینه یه ظرفی رو پُر از آب کرده داره به طرف نهر علقمه قبر عموجانش عباس میره، هی میگفت: عمو جان! بلند شو برات آب آوردم... این دستات رو بیار بالا، به نیت خوشنودی دلِ مادرشون فاطمه، سه مرتبه همه ی زن و مرد بگید: یاحسین!..یا @fazayell_amiralmomenin_Ali
بعد نماز صبح امام رضا علیه السلام میفرمودن: مادرم فاطمه شب اول ماه میشد میومدن بیرونِ خانه زیرِ سقف آسمان، ماه رو ببینند.مادرِ ما تا میومد بیرون مردم ماه آسمان رو‌نمی دیدند. نور فاطمه غلبه ی بر نورِ ماه داشت...مادرم ماه رو‌ که میدیدن وقتی وارد حجره میشدن تازه مردم ماه رو‌ تو آسمون میدیدند.چراغِ خانه ی علی.. بچه ها! ما دیگه بعد مادرمون روز خوش ندیدیم..بچه ها! دنیا دیگه بدون فاطمه دنیا نیست..مگه مولا نفرمود : فاطمه! دیگه بعد تو نمیشه..خدا کنه عمر علی بعد تو زیاد نباشه..."نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ.."دنیا بدون مادر تاریکه، فقط امیدمون اینه پسرش بیاد..با پسرش بریم مدینه..قاتلینش رو از خاک بیرون بکشه ..چرا زدین؟ نانجیبا به چه گناهی زدین؟ مادر من به شما چیکار کرده بود؟سیلی زدین با غلاف زدین ولی دیگه چرا اینجوری؟! مولا وقتی فاطمه رو غسل میداد صدا زد.. من صفِ اول میدان رفتم ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا! چه جوری زدنت مادرم..! اما دلا هم بسوزه به حال اون دختر نازدانه ای که توی خرابه سر باباش رو براش آوُردن، شروع کرد به گریه کردن، بابا! حالا فهمیدم اون موقع چوب خیزاران اون نانجیب به کجا میخورد، به لب و دندان تو می‌زد... دخترت برات بمیره بابا...* یا @fazayell_amiralmomenin_Ali
dar-baghee-ghabre-hasan-avar-shod.mp3
5.49M
در بقیع قبر حسن آوار شد هر چه شد بین در و دیوار شد.. صحنِ اینجا کمتر از جنت نبود بشکند دستی که ویرانش نمود.. سالروز تخریب قبور ائمه‌بقیع‌علیهم‌السلام🏴 علیه‌السلام » 🔴 آخرین اخبار جنگ علیه صهیون👇 @fazayell_amiralmomenin_Ali حتماعضوشوید⬆️👆
a2077822170acc1-1713244157597.mp3
9.77M
🏴 مدینه محفل قرآن مدینه منزل قرآن درون خود خبرداریتو از درد دل قرآن 🎙حاج 🏴 » 🔴 آخرین اخبار جنگ علیه صهیون👇 @fazayell_amiralmomenin_Ali حتماعضوشوید⬆️👆
بعد نماز صبح دهه حضرت زهرا برا هرکسی یه وصیتی داشت برا اسماء یه وصیتی داشت، برا فضه یه وصیتی داشت، برا علی برا حسن، برا خانوم زینب، برا هرکی یه وصیتی کرد. اما انتهای هر وصیتی میگفت: همه رو شنیدیدیادتون میمونه؟ گفتند: آره خانم، آره مادر، آره عزیزم، آخر همه می گفت حواستون به حسینم باشه... اسماء این کارو بکن این کارو بکن حواست به حسینم باشه. علی اگر می تونی در نیم سوخته رو عوض کن آخر گفت حواست به حسینم باشه.... امان از اون روزی که زینب رو صدا کرد گفت: بیا عزیزم! بیا قربونت برم! بیا مادر! نمیدونم تا حالا دقت کردی یانه کسیکه میخواد از دنیا بره چند روز قبلش سرحال میشه یه مقدار روبه راه میشه این لحظه بود زینب رو صدا کرد. گفت برو اون بقچه رو بیار آورد. گفت کنار بگذار بنشین عزیزم نشست.. اول اومد خودش باز کنه تمام بدنش تیر کشید. چی شده مادر چی میخوای؟ قربونت برم به من بگو ،گفت: این بقچه رو باز کن دونه دونه بندای بقچه رو باز کرد همینکه سفیدی کفنا معلوم شد یه آهی کشید زینب، یه نگاهی به مادرش کرد. اینا چیه عزیزم ؟گفت: زینب جان! همه وصیتام رو کردم سخت ترین وصیت برا توئه صبور باش صبر داشته باش تحمل کن .اول این رو بردار عزیزم، کفن رو برداشت،این چیه مادر؟ گفت: این کفن منه! از یه طرف می خواد خودش رو بندازه تو بغل مادر میدونه درد داره از یه طرف نمیدونه چیکار کنه... گریه امانش رو بریده کنار بستر مادر هی میگفت: مادر بس کن! ایشاالله حالت خوب میشه .. بی بی فرمود: صبر کن زینب جان! تحمل داشته باش عزیزم، قربونت برم،اینو باید بدی بابات علی یادت نره خوب بشنو..یه دختر چهار پنج ساله این همه داغ این همه درد من میگم خیلی طول کشید زینب رو آرام کرد من میگم دست شکسته رو بالا آورد ..گفت شاید دیگه نتونم دخترم رو بغل کنم. گفت بذار کنار گذاشت کنار..گفت بعدی رو بردار دستش می لرزید بعدی رو برداشت.گفت: بفرما مادر! این دیگه چیه؟ گفت :این کفن، کفنِ بابات علیه. وقتش که رسید بایدبدی داداش حسنت حنوطش کنه کفنش کنه... گفت: کفن بعدی رو بردار. کفن بعدی رو برداشت ..گفت این کفن، کفنه حسنه یه جا غصه خورد گفت باید داغ حسنمم ببینم.... از یه جادیگه گفت خداروشکر من قراره قبل از حسینم برم چون کفنی دیگه نیست که،قراره من زودتر برم خداروشکر حسین میمونه، گفت خداروشکر داغ حسینم رونمیبینم گفت این مال حسنته یه مرتبه دست برد زیر بستر یه پیراهنی رو بالا آورد گفت این چیه دیگه مادر؟ این پیرهن چیه؟ گفت این مال حسینته.. بعضیها میگن ناله زد گفت: حسین! هیچوقت اینطوری ناله نزد بگه حسن، هیچوقت اینطوری نگفت علی، هیچوقت اینطوری نگفت مادر، چون دختر علیه میدونه شهید معرکه کفن نمیخواد. گفت: مگه قراره چه اتفاقی بیفته چرا پیراهن کفنه؟ قراره چه بلایی سر حسینم بیاد؟!..... گفت فاطمه جان داری میری پشت علی رو خالی میکنی یه امام کنار یه عزیز نشست گفت داری میری پشت منو خالی کنی کربلا هم یه آقایی کنار یه بدنی زانو بغل گرفت... یا @fazayell_amiralmomenin_Ali
4_5791701735810532734.mp3
11.12M
😭 شهادت حضرت حمزه(سلام الله علیها)🥀🥀🥀 😭 نفس استاد عزیزم: حجت الاسلام میرزامحمدی 😭 نیت فرج امام زمان(عج)صلوات @fazayell_amiralmomenin_Ali
4_5926898699174152580.mp3
6.98M
🔵 حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی فرمودن فردای قیامت درازای خون علی اکبرشفیع شیعیان خواهم بود 🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤😭 @fazayell_amiralmomenin_Ali
33.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•{﷽}• ▪️طریقه شهادت حضرت عباس علیه السلام --- ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ 📽 :محبان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام @fazayell_amiralmomenin_Ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞مهدیار،این ویدیو برای روضه لازم هاست ⭕️بیکلام،بدون صدای هیچ نوحه خون یا روضه خونی،فقط چشمهات میبینن و خودت میبینی با دلت چه میکنن اشکت روون شد،التماس دعا🥲 @fazayell_amiralmomenin_Ali
1605_1541882227.mp3
6.57M
📝حلالم کن 🎤حاج منصور خدا حافظ لباس مشکی و پرچم حسین جانم😭 ▪️ویژه ایام شهادت آخر ماه 🌾🌾🌾 نشر بنیت تعجیل در فرج امام‌زمان👌 🌸 بحق حضرت زینب سلام الله علیها»🌸 @fazayell_amiralmomenin_Ali
4_5949417354441005227.mp3
19.96M
📚 🏴 روز شهادت حضـرت زهــرا (س) حجت‌الاسلام والمسلمین علوی تهرانی 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
ا ﷽ ا 🩸 أ اَنتَ أخي..؟! 🩸 ▫️ 🥀 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به و مقدس رسید. 🥀 فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: 🥀 مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 🥀 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! 🥀 أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! 🥀 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! 🥀 أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹ حضرت سلام الله علیها 🌿♥️↴ @fazayell_amiralmomenin_Ali ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄ کلی پست‌های جذاب داریم😍