منم، کبوتر حرمت...
ای آفتاب عالمتاب از کَرم شماست که با استعارهای از حضورتان با هم در یکقاب جا گرفتهایم. خدا میداند شهر به شهر را پَر زدهام تا به جایی برسم که حالم را دلِ آدمهای آن پایین خریدارند.
بالای ایوان طلا، کُنج خلوتی را روی دو پا کِز کردهام و با شما شرح دردِ فراق آدمهای پایین را میگویم. بس که از آنها شنیدهام؛ «تو کفتر جلد آقایی» سینهام پُر از قصهها و غصههای آدمها شده است.
دریغ! از همین بالا هم فوج فوج نور فاصله است با شما، اما مقیمِ پرتوهای درخشان حرمتان شدن هم بهشتی است برای خودش.
ای آفتاب عالمتاب! منم، کبوترِ حرمت. میدانی اینجا آنقدر آزادم که تمام صحن و سَرایت را بیآنکه در خاطرم بماند شهر من کجاست، پرواز کردهام.
کبوتر حرم در هوای کویتان، از بلندای همجواریتان وقتی که بغض، راه گلوی آدمها را تنگ گرفته، چشم در چشمشان میدوزد و نوید میدهد «از این بالا روی سرتان نور میبارد». آدمها! نیاز به واسطهگری ما پرندهها نیست. با این حال، اما واژههای من، بالهای پروازم هستند، وقتی روی سر بندگان خدا پرواز میکنم...
#دلنوشته
🆔 @FM_javadAlaemme
#دلنوشته
🦋وقتی که از همه بریده بودم؛
فقط«او»بود
که بی هیچ چشمداشتی هوایم را داشت،
«خدا»را میگویم؛
در سکوت و آرامش،
کار خودش را میکرد و نتیجه را نشانم میداد که یعنی ببین!
تو تنها نیستی...
وقتی همه سعی بر زمین زدنم داشتند،
دستان مرا محکم میگرفت و مرا بالاتر میکشید
تا از گزندشان در امان باشم، هرکجا کسی دوستم نداشتند،
او دوستم داشت!!!
او بزرگتر از هرچیزی است که در ذهن میگنجد
یادت باشد!
اگر چه گاهی تکه ابری جلویِ تابش خورشید را میگیرد
ولی خورشید پابرجاست
نگذارید لکههایِ اَبرِ غم و مشکلات
مانعِ تابشِ خورشید به زندگیتان شود.
🦋وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
🌺🌿ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﮔﺰﻧﺪ ﻭ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﺎﻧﺪ ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﻭ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺧﻴﺮﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ ; ﺧﻴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(١٠٧)
سوره یونس
#آرامش_با_قرآن
🆔 @FM_javadAlaemme