eitaa logo
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
53 فایل
﷽ ✓تحلیل دقیق مسائل روز ✓تیترهای مهم رسانه‌های غربی و عربی ✓اخبار داغ جبهه مقاومت ✓توییت‌گردی... ارتباط با ادمین : @Khodayaa_shokret اینم گروهمون😊👇🏻 خانواده مجازی فرصت حضور با دورهمی‌های متنوع: ☕️https://eitaa.com/joinchat/498401312Cbc7c11221f
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالحی ام ! 1️⃣ بخش اول ▫️آذر 1374. آن روز هم مانند امروز می‌باريد ▪️ من كه آن زمان مديركل پست استان كردستان بودم، ▫️ ساعت 8 صبح به اتفاق ، سوار يك پاترول شديم تا به قروه برويم. ▪️وقتي حركت كرديم، متوجه شدم شب قبل به دليل آن كه به خانه‌اش مهمان آمده خوب نخوابيده بود. ▫️از او خواستم تا اجازه دهد رانندگی كنم. ▪️برف بشدت می‌باريد، به طوری كه ساعت طول كشيد تا از سنندج به قروه رسيديم. ▫️خيلی بودم. ▪️وقتی برای سوختگيری در بنزين توقف كردم، ▫️ او از خواب بيدار شد و خواست رانندگی كند! ▪️ من نيز در صندلی عقب و 42 روز بعد باز كردم!!! ▫️ بعدها شنيدم كه در نزديكی صالح‌آباد، ▪️خودروی ما با يك تريلی حاوی سنگ برخورد كرده ! ▫️و شدت اين به حدی بود كه از شيشه عقب خودرو به جاده شده بودم. ▪️پس از حادثه من نمی كشيدم ▫️و به تصور اين كه كرده‌ام رويم پتو انداخته بودند! ▪️آن روز مرا پشت يك وانت‌بار عبوری قرار داده و به اميد به بيمارستان برده بودند ▫️ در آنجا پس از معاينه و به دليل آن كه و علائم حياتی در من وجود نداشت ▪️مرا تحويل سردخانه می‌دهند! ☝️اما گویا هنوز من در دنیا پایان نیافته بود ! ▪️ظاهرا 24 ساعت بعد يكی از سردخانه بيمارستان ▫️كه مشغول اجساد بوده ▪️در يك لحظه متوجه می‌شود شست پايم تكان می خورد ▫️او سراسيمه را به پزشكان اطلاع می‌دهد. ▪️وقتی مرا از خارج می کنند پزشک جراح در بیمارستان حضور نداشته ! 😩 ظاهرا تنها پزشك جراح آنجا پس از چند ساعت عمل بيمارستان را ترك كرده بود.. ادامه دارد 😊 https://eitaa.com/JAVALDUZ
کمترین رو داره ولی بهترین رو هم داره، با این اوصاف برخی اوقات در روزمره چنان گرفتار می شیم که همین رو هم خیلی بی تفاوت از کنارش می گذریم، کمی در و و خودمون بدیم. جای دوری نمیره ،لبخند فراموش نشه☺️ 🌸 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم