eitaa logo
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.1هزار ویدیو
47 فایل
﷽ ✓تحلیل دقیق مسائل روز ✓تیترهای مهم رسانه‌های غربی و عربی ✓اخبار داغ جبهه مقاومت ✓توییت‌گردی... ارتباط با ادمین : @Khodayaa_shokret اینم گروهمون😊👇🏻 خانواده مجازی فرصت حضور با دورهمی‌های متنوع: ☕️https://eitaa.com/joinchat/498401312Cbc7c11221f
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ✍ "استغفـار" قصـه درازیسـت..... 🌸شــروع آن"دنیـــــا"... و نهـایتـش "بهشت بریــن" است به خواست خــداونـد... 👈پـــــس... از گـفتنش "خَستــه" نشـویـد.. و همیشه ورد زبانتان باشد. 🌸 "أستغـفـرالله العـظيـم الذی لااله الا هوالحی القيوم وأتوب إليـــه" 🌸 یڪی از صالحین و بـزرگان میفرمایـد: هیـچ غذایی و هیـچ دارویی... بهتـــر از... "استغـفـار" ندیده و نیافتــه‌ام... حتی برای بیخوابی،..! 🌸 اگراستغفار ڪردی شیـطان میگه:ڪاری می‌کنم تا بخوابد..! بهتر از اینست ڪـه به "استغفار" مشغول شود. 🌸 از این ڪلید طلایی ڪه حلّال همه مشڪلات هست باذن اللّٰـــه ﷻ...غافل نباشـیـــــــم 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 @FORSAT_HOZOR .
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 یادش به خیر ✍مدتی در نزدیکی هورالعظیم با بر و بچه های اطلاعات عملیات قرارگاه بودم ، ساده و بی‌آلایش، مصمم برای به نتیجه رساندن کارهای شناسایی که انجام داده بودند. 🍃صبح یکی از روزها که هنوز مه و شبنم با نسیم صبحگاهی طراوت خاصی رو گه گاهی با چاشنی کمی دود ناشی از انفجار خمپاره و کمی هم بوی شیمیایی به جا مانده از قبل به مشام هر رزمنده ای می رساند. بلند شده بودم تا برم وضو بگیریم. 🍃نگهبانی درب در که پیر‌مرد بسیجی بود دست تکان داد و گفت ، حاج نبی چه خبره ،!؟ گفتم حاجی باباته من همون نبی هستم ... بعدم گفتم خبری نیست. تا بعد... 🍃در حین وضو گرفتن ماشین تویوتا وانت با کمی گرد و خاک رسید پشت در دژبانی وبا آن انداختن طناب ، اومد داخل ، فرمان ماشین رو چرخوند و یه گرد و خاکی کرد و گفت: به سلامتی حاج نبی صلوات خاکی بفرست... 🍃برو بچه هایی که پشت تویوتا بودن مات و مبهوت نمی دونستند که چه کاری باید انجام بدن،احمدی راننده ماشین پرید پایین و گفت؛ آقایون رزمنده ،لطفا بریزید پایین آخرشه... دستشویی و تانکر آب روبه رو ، سنگر های سمت راست ورود ممنوع، سوله رو به رو حاج نبی ورود مطلقاً ممنوع، چادرهای ندارکات ممنوع اندر ممنوع ... حتی اگه خمپاره هم خورد همینجا بمونین😳 🍃اینطور نگاه نکنید ، یه دست و صورتی صفا بدین تا صاحبش بیاد... گفتم احمدی آخه این برو بچه های صفر کیلومتر آوردی نمیگی کُپ میکنن😁 گفت همشون دانشجو هستن و پیرو خط امام و عاشق شهادت ، دست چین شده هستند.☺️✋ 🍃همه جوان رشید و رعنا و از من چند سالی بزرگتر... یکی از دانشجو ها اومد جلو گفت : برادر ما رو برای چه امر خیری آوردن... من هم گفتم... ازدواج 😁😁 گفت چی!😳 🍃گفتم بمون تا صاحبش بیاد... رفت به بقیه گفت آفتاب خورده تو سر همه ی اینا ، انگار از مخ خلاصن...😂 من هم گفتم آره عمو اگه بمونین شما هم خلاص میشین...😉 🍃‌کمی که دور شدم صاحبش اومد ، گفت برادرا انتخاب شدن تا کمی آموزش ببینند و در واحد اطلاعات دیدبان بشن... و من تو دلم گفتم ، یا خدا... اینا رو چطوری می خوان بفرستن بالای برجک دیدبانی چند ده متری... 🍃ماشین وانت رسید و ترمز کرد. گفت دو نفر بپرن بالا تا بریم محل جدید برای آشنایی کارها و آموزش... دو نفر از بچه های دانشجو سوار شدند. ماشین دور زد و به سرعت رفت جلوی در دژبانی هنوز پیر مرد دژبان طناب رو ننداخته بود که خمپاره ۱۲۰ جلوی دژبانی خورد زمین . 😔 🍃راننده زخمی و پیر مرددژبان زخمی و بیهوش، ازدانشجو ها یکی شهید و دیگری زخمی... به سمت دژبانی میدویدم تا کمک کنم... با داد و فریادم ، که کمک می خواستم و ماشین ،محسن از سنگر پرید بیرون ،هنوز به ماشین و زخمی ها نرسیده بودم ، محسن داد میزد نبی نرو ، نبی نرو ، خمپاره های بعدی هم میرسن... اما دیر شده بود. 🍃خمپاره دوم کنار ماشینی که دود می‌کرد خورد. سومی بیرون مقر و من هم همچنان میدویدم و محسن هم پشت سرم ... رسیدیم گفتم محسن پد جنگی داری گفت تو همین سنگر هست رفت آورد و بقیه بچه ها رسیدند. 🍃شروع کردم به پانسمان و آتل بستن روی پا ودست هایی که استخوان ازگوشت زده بودن بیرون و مجروح ها آه و ناله و ... بر و بچه ها هم متعجب که این کارها رو من چطوری دارم انجام میدم... گفتم کمی آب قند بیارین بدین به مجروح ها... ماشین وانت رسید و همه رو خوابوندیم پشت وانت و به سرعت در انبوهی از گرد و خاک ناپدید شد. 🍃دانشجویی تازه به مقر رسیده گوی سبقت شهادت را در اولین ساعات روز از همه ی ماها ربوده بود و به دیار عاشقان شتافته بود. و من متحیّر از این سعادت اُخروی که ... 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸 ✍ نبی زاده شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلوات 🌷 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷   أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج  🌷 @FORSAT_HOZOR .
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 باز هم یادش به خیر ✍حماسه حسینی در هشت سال دفاع مقدس با نبرد های گوناگونی در عرصه های مختلف روبه رو بوده است.‌ همانگونه که بهره مندی رزمندگان در عرصه های گوناگون از تخصص های منحصر به فردی استفاده می نموده است. 🍃شایدیکی از یاد آوری های رشادت‌های ملت رشید ایران اسلامی در خاطرات بیادماندنی این موضوع باشد که هر چند دشمن بعثی نقطه به نقطه ی شهر ها و آب و خاک کشور عزیزمان را به شکلی ناجوانمردانه و وحشیانه به تصرف خود در می آورد. اما 🍃می شد به این باور رسید که ملت متحد و همدل هستند تا شر دشمن را به خودشان برگردانده و به همان شکل و عظمی پولادین آهسته و پیوسته مجددا مواضع از دست را باز پس گرفت... هرچند دشمن بارها و بارها آن را تصرف نماید ، اما دست از تلاش و کوشش و ایثار نباید کشید. 🍃شاید کمی سلاح و قلیل بودن مهمات و خیانت های پشت سر هم برخی از سیاسیون و ... بوده که دشمن به کشور هجوم آورده و در خاک سر زمین ایران اسلامی رخنه کرده است. 🍃ندای ملکوتی امام امت خمینی بت شکن رحمت الله علیه بود که جان تازه ای در عظم پولادین نوجوانان وجوانان افکندتا زیرتوجهات بقیت الله الاعظم ارواحنا فداه به پیروزی عظیم دست یابیم‌. اگر چه خود چنین می پندارم جنگ شکستی بیش نیست مگر آنکه آن را به حضرت حق وصل نموده تا ارزشی و ناب به ثمر رسیده و به کمک آینده ای پر از امید و تحول و تعالی بشتابد. 🍃همگان باید بدانند تا به دشمن بعثی و حامیان آن سخت نگرفتیم،محال بود او از این سرزمینِ مفت تصرف شده و منابع زیر زمینی و شاهرگهای حیاتی آن دست کشیده و آن را ترک نماید. 🍃درخاطرات بیادماندنی از حماسه و حماسه سازان سخن به میان خواهد آمد، که چگونه رزمنده ای از هر صنف به سوی جبهه شتافت، در آن چگونه بیتوته نمود ، با دشمن در صحنه نبرد روبه رو شد و چگونه از هریک از امکانات با کمترین تجهیزاتی بهره برد تا دشمن را به بیرون از مرزها هدایت نماید. 🍃گاهی رزمنده در نقش دانشجویی فهیم در رشته مهندسی عمران و معماری و حتی راهسازی از عوارض طبیعی مثل درختان جنگل ها یا منازل در آتش سوخته توسط دشمنان برای مسدود سازی جاده‌ها و ساخت جان پناه و سنگر استفاده می نمود. 🍃گاهی درختان نخل می شد استتار دکل های بیسیم جنگی که توسط دانشجویان و مهندسین علم نوین مخابرات به بهره برداری میرسید. یا شمشادهای و جداول کنار خیابان برای پنهان کردن سیم های تلفن جنگی مورد استفاده قرار می گرفت.... 🍃در این خاطرات بیادماندنی یاد می گیریم که چگونه به استقبال دشمن برویم و چگونه همسنگران و مردم را به آگاهی برسانیم که در مقابل دشمن زبون مقاومت نمایند. این دعوتی است به شکلی دگر از تجربیات دفاع مقدس... 🌸گاهی اوقات می شود همرزم در نقش های گوناگون مثل امدادگر ،تعاون و راننده لودر و بلدوزر ... عمل نماید حتی اگر بشود رزمنده ای زخمی را با بند پوتینش نجاتش داد و از مهلکه ی نبرد به عقب کشید. 🍃در عملیات کربلای ۴ و پنج از دانشجویان استفاده های گوناگونی با توجه به رشته های تحصیلی آنان میشد. ازجمله زبان های خارجی مثل انگلیسی، عربی، فرانسه و... حتما می فرمایید در کجا خب می شود آنان را در پست بیسیم و رادارهای رازیت برای شنود مکالمات دشمن بهره جست، دانشجو یانی که خواب و خوراک نداشتند. 🍃 از بهره هوشی بالای دانشجویان جان بر کف گرفته در کشف رمزها استفاده می شد. و در گمنامی به عنوان بسیجی در خطوط مقدم در رزمی نا برابر می جنگیدن و به شهادت می رسیدند. و این روزها نام و اثری باقی نیست مگر در بین همان یادگاران ماندگار دفاع مقدس... 🍃بااین حال بایدبدانیم جنگیدن هزینه دارد،و آن هم به معراج رفتن، سوختن و حتی جاوید الاثر شدن رفیق و دوست خودمانی وهمشهری ، هم استانی و یا هم میهن باشد .! 🌸شاید هم به همین دلیل بود که چاره پشت چاره ، تدبیر پشت تدبیر و سلحشور ی سبب گردید که دشمن را از این پس در خانه ای به غیر از خاک خودی مهار،و نابود نموده و می نماییم... و ملت در آرامش و امنیت بالای بسر می برند.✋😊 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸 ✍ نبی زاده شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلوات 🌷 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷   أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج  🌷 @FORSAT_HOZOR .
🌸إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيمٌ ‍ 🌸خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است! 🌸 ۶۵ ✍وقتی به خدا توکل و اطمینان میکنیم، و همه ی کارهای جزئی و کلی روبه او واگذار می کنیم دیگه نباید استرس داشته باشیم و بگیم که چرا نمیشه و نشد !؟ 🌸میدونید که تازه وقتی از این دنیا دستمون کوتاه شد شاید تنها چیزی که اهمیت داره و ردپایی از ما در این جهان هست همون عشقیه که از خودمون نسبت به خدا به جا گذاشتیم و همیشه ذکر خیر اون اثر برامون ماندگار هست✋😍 🌸 ✍ نبی زاده @FORSAT_HOZOR .
🌸 هوالمحبوب العزیز 🌺 💖💖 🌯 نمکدان را که پر می‌کنید توجهی به ریختن نمکها ندارید ؛! 🌺 اما زعفران را که می‌سابید به دانه‌دانه‌اش توجه می‌کنید! 🌸حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست ولی بدون زعفران ماهها و سالها می‌توان آشپزی کرد و غذا خورد ؛! ✍ می خواستم بگم لااقل امروز خیلی مراقب نمک‌های زندگی‌مان باشیم ساده و بی ریا و همیشه دم دستند؛ که اگر نباشند وای بر سفره زندگیمان! 🌸الهی الهی که همیشه در کنارمان تندرست و سالم باشند.✋😊💖🌸 🌸 ✍ نبی زاده @FORSAT_HOZOR .
🌺 هوالحکیم 🌸 ✍ زمانی که خورشید وجودت در خانه‌ای محقر به رنگ محبت طلوع کرد، درخشش حضورت نور چشمان علی و فاطمه، گرمی بخش دل حسن و روشنیِ راه حسین گردید. 🌸 با ظهور بی بدلیل، زیبنده ترین زینت عرشیان و تابنده‌ترین آفتابِ سر فرشیان شدی. 🌸 با گشایش دیده‌هایت بر این جهان، عرش و کائنات را ماندگار ابدی بخشیدی. 🌸 براستی که با آمدنت، پاهای صبر را استقامتی دوباره عطا کردی و رضا و تسلیم را معنایی دیگر. و این است که باید قدم در جای پای تو بگذارد و رضا و تسلیم را می باید در کلاس معرف تو به شاگردی بنشینند. 🌺 اما چه توان گفت که در ابتدای بهار زندگانیت و دوران حیاتت راهی دراز برایت رقم خورد و مسیری سخت. 🌺 قضا و تقدیر خداوند بر این بود که تو می بایست بیایی و کوه رنج‌ها را بر دوش خود تاب آوری و استواری جهان را با استواریت ضامن شوی. 🌺 می‌بایست بیایی و در کشاکش مصائب و در حرکت بی‌رحمانه روزگار، روی کبود شده دُخت مصطفی، فرق شکافه شده مرتضی، پاره جگرهای وجود مجتبی و بریده راس شهید کربلا را نظاره گر باشی و تلاطم اشک دیده و خون دل را در ساحل «ما رایتُ الاّ جمیلاً »ی جلیلت آرام کنی. 🌷آری، در این شبستان حوادث همه فهمیدند و دیدند که تو آینه روشن و سر سپردگی و تسلیم مسلّم امر خدا شدی، تا جایی که وسعت آسمان و پهن‌دشت زمین، نقاب حقارت بر رخسار خود کشیدند و سر تعظیم را در مقابل شکوهِ شکیبت فرو نشاندند. 🌷ای صابره صحرا بلا، زینب زهرا! برای معرِّفی تو، تعریف کننده‌ای نیست، همین قدر بس که در تفهیم و شناساندن تو، چنان ذات پاکت، شهدِ شیرینِ شهود را به خود چشید که: 👌🌷 شهید، شهید، شهید، را در وجودت جلوه داد و تو را مرجعِ صاحب بصیرتان گردانید و تا ابد اسوه و الگوی همه. 🌺 باری، مگر چنین نبود که می‌بایست می‌آمدی و بعدِ مادر، برای عالم و آدم آینه‌ی تمام‌نمای زهرا(س) در عرصه نبرد نور علیه ظلمت می‌شدی و سپر بلای امام خود! و ما آموختیم که عشق و دلدادگی، رزم و مردانگی، رشادت و پاکباختگی را در حیات و زندگیت باید دید و بر طریق عبودیت، سرّ سلوک را در سِلْک تو و راز و نیاز را بندگیت باید بدست آورد. 🌸 صلی الله علیکِ یا زینب(س) 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 https://s4.uupload.ir/files/nurse04_108213_2vz1.jpg @FORSAT_HOZOR .
🌸هوالمحبوب ✍چند شب هست که درگیر مقدمات عملیات کربلای چهار هستیم. 🌷 اما از دیشب عملیات آغاز شده است . 🌸 ساعت‌های اولیه صبح در جزیره ام الرصاص بودم ، هوا سرد و بارانی و تا زانو در گل گیر کرده‌ام . 🌸حدود یک ساعت طول کشید تا با لباسهای خونی وپاره پاره از شدت انفجار گلوله توپخانه دشمن خودم را از وسط جزیره به سمت قایق های خودی برسانم . 🌸 و با وضعی اسف بار ، غم آلود و دردناک خودم را به داخل قایقی پرت نمایم که داخل آن چند شهید و مجروح بود تا خود را به ساحل خودی برسانم. 🌸 وضعیت خوبی نبود. مانند چند ساعت قبل از همه جهت به بدنه قایق موتوری گلوله برخورد می‌کرد و گاهی به شهید و مجروحی که با فریاد یا حسین آرام می‌گرفت تا عبور کنیم. و در همین حین قسمتی از قایق و تن بی جان شهدا بود که به آسمان پرت می شد. 🌸 و امیدوارانه از شیار نوک قایق که بر اثر ترکش از بین رفته بود به ساحل خودی می‌نگریستم که دست نیافتنی شده بود. ✋😔🌷 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 @FORSAT_HOZOR
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸۲۶ دیماه 😁✋ ✍ آقا دقیقا ۴۳ سال از روزی میگذره که محمدرضا دماغ ، پسر ارشد رضاخان میرپنج اسطبل پاک کن ارتش... درحالی‌که داشت فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد قاهره پایتخت مصر ترک می‌کرد، گفت: «مدتی است، احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم»؛ رفت و گورش رو هم گم کرد. 🌸از اون روز تا ۵ مرداد ۱۳۵۹ که در اوج آوارگی در قاهره از پای درآمد و مُرد تا امروز، عده‌ای دائماً تلاش کرده‌ و می کنن تا روایتی دیگه از ماجرای شاه فراریِ ایرانِ آن روز را در تاریخ ثبت کنن. 🌸تصویرسازی دروغین از واقعیتهای دوران سیاه پهلوی در ذهن نسل جوان که خفقان و شرایط سخت آن دوران را از نزدیک لمس نکردن یکی از اصلی‌ترین کارهای بزک کنندگان پهلویه قبول کنین بازم سخته😄✋ آخه👇 🌸اسدالله علم، در کتاب خاطراتش میگه: 💥«شاه در سال ۱۳۵۳ مبلغ ۵۰۰ میلیون لیره استرلینگ به انگلیس کمک مالی کرد!! تا شاید صنایع غذایی انگلیس از ورشستگی نجات پیدا کند. در همان سالی که این مبلغ هنگفت به‌عنوان کمک به انگلیس داده شد، تنها یک درصد از روستاهای کشور آب آشامیدنی سالم و چهار درصد برق داشتند.» و و نه تنها فقر بیداد می‌کرد که کشور نیازهای فراوان زیرساختی در همه شهر ها و روستاها و بنادر و... حتی در تهران داشت 💥نمی دونم اینا که بهترین گزینشون پسرِ محمدرضا پهلویِ هست، یادشون رفته مردم چجوری باباشو با اُردنگی بیرون انداختن😁😳 💥بعد پسرش که ربع پهلوی هم نمیشه منتظر براندازهای داخلی سی‌شاهی ده‌شاهی هستند. تا زمینه رو برای ورودش مهیا کنن آخه نکنین... این کار را با خودتون 😁😁😁 ✅ 🌸 ✍ نبی زاده @FORSAT_HOZOR .
🌸 وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ 🌸و سست و غمگین نشوید در حالی که شما برترید اگر ایمان داشته باشید! 🌸 ۱۳۹ ✍مگه میشه، انسانی دست برتر و ایمان داشته باشه؛ اما ثابت قدم نباشه؛! 🌸بله ،دراغلب اوقات وسوسه شیطان چنین امری رو بوجود میاره؛! 🌸در عالم دنیوی هم شیاطین بسیاری هستند که دست به چنین امری می‌زنند. البته داخلی و خارجی داره 😁✋🌸 🌸 ✍ نبی زاده @FORSAT_HOZOR .
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
‍ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸صرفا"اداری ✂️ برگ سوم ✍و
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸صرفا" اداری ✂️ برگ چهارم (صرفه‌جویی) ✍شایدخیلی از‌ما آدما درطول زندگیمون تلاش‌هایی برای بهترشدن وضعیت زندگی و یا محل کار و یا...انجام داده باشیم، شاید اونو بیاد داشته باشیم و یا بارها و بارها تعریف کرده باشیم، شاید هم خیلی بهتر از این برگ صرفا اداری حقیر باشه! 🍃داخل محل کارم بعداز اینکه اصلاح سیستم اداری بوجود آمد، به یکبار دستخوش تغییرات دیگری هم شدکه از دست ماخارج بود و طی سلسله مراتب اداری ابلاغ شده بود. 🍃 فکر میکنید،چی می تونه باشه؟ بله؛ صرفه‌جویی، ابلاغ شده بود به خاطر پشتیبانی از جنگ، و شرایط بحرانی باید حداکثر صرفه جویی صورت بگیره... 🍃این مسئولیت دقیقا زمانی رخ دادکه رئيس ستاد ما هم تازه تغییر کرده بود و بر سختی کارها می افزود. از زمان دریافت ابلاغ دستورالعمل‌های جدید از سوی مرکز منطقه هم صادر و اولین نقطه‌ای که هدف قرار گرفت سالن‌های غذا خوری بود. 🍃وضعیت سالن غذاخوری ما نمیگم درحد عالی بود اما بسیار مرتب و منظم و بهداشتی ودارای غذاهای باکیفیت و مثال زدنی بود. هفتگی برای آنهایی که در مرکز منطقه مجاز بودند تا بمانند غذا سرو میشد. 🍃وبرای دریافت غذا هم برگه های چاپی رنگی برای هر روز و هرشب وصبحانه بطور جداگانه صادر میشد. وبرای دریافت غذا صف هم بود و تجدید خاطرات، هماهنگی اداری ، بگو و بخند و خارج صف غذا گرفتن و شیطنت های متداول! 🍃ته دیگ و دریافت آب خورشت برروی آن هم به این شلوغ کاریها بیشتردامن میزد، اما همیشه‌ی خدا غذا بود و نعمت کامل؛ برای افراد خاص که مجبور بودند درمحل کار پاسخگو باشند بقیه دوستان غذا میگرفتند. 🍃با آمدن دستور صرفه‌جویی کلا همه‌ی این بند و بساط‌ها جمع شد؛ آخه صرفه جویی از نوع سختش شروع شده بود. 🍃دربیشتر روزهای هفته در بخش ناهار برنج حذف شد و جایگزین نان داده میشد. با پنیر و گاهی نان با انگور و یا نان با هندوانه و یا خرما به چه روزی افتاده بودیم بماند😁 🍃شام هم دست کمی از این وضعیت نداشت و صبحانه هم باز پنیر و چایی البته پنیر جیره بندی شده بود و چای هم با شکر دیگر نبود با دوتا قند؛خلاصه ماجرایی شده بودبرای خودش، با این حال شده بود خبر دست اول ستاد منطقه که برای سایر مراکز الگو بود😁 🍃یادم هست در آغاز این بخشنامه فرمانده و جانشین هر کدام در نقطه ای بودند فرمانده برای سرکشی مراکز جبهه و دریافت آخرین آمار و پشتیبانی‌ها رفته بود و جانشین هم در تهران بود تا سایر کارها را پیگیری نماید. 🍃بعد هم هرکدام مستقیم رفته بودند مرکز شهرستان‌ها برای سرکشی و نظارت؛! خلاصه حدود ده روزی حضور در مرکز منطقه نداشتند و همه‌ی کارها از طریق ستاد حل و فصل میشد. 🍃جانشین فرماندهی پس از مدتی سر رسید و راست رفت داخل اتاقش و برای نماز حاضر میشد، گفتند تا نماز می خونم لطفا ناهار رو بیاورید داخل اتاق بگذارید😬 🍃حالا بنده‌ی حقیر تک و تنها در دفتر مانده بودم که غذای ظهر چی ببرم داخل،! نصف تکه نان لواش و مقداری انگور برای ناهار خودم بچه‌ها آورده بودند و خودشان رفته بودند تا غذا را در سالن غذا خوری نوش جان کنند البته همین غذا و همین مقدار😁 🍃خُب نماز جانشین فرماندهی تمام شد و نشست کنار سینی نان و انگور در دو لقمه همه رو تمام و منتظر غذای اصلی، 😁 آیفن زده شد و گفت آقا نبی قرار بود غذا را زودتر بیاورید، رفتم داخل و گفتم حاج آقا غذا همین بود که میل فرمودید🤪 🍃گفتند: از قدیم هم نان و پنیر و انگور معروف بوده، من هم گفتم ، خب صرف جویی هست ان‌شاءالله فردا که ناهار نان و پنیر دادند با انگور امروز همان فرمایش شما تایید میشه😁 🍃 نگاه معنی داری کردند و در همین حین رئيس دفتر سر رسید و گفت: حاج آقا خوش آمدید، غذا بیاورند، جانشین منطقه هم گفت ، اگه همین نان و انگور هست نه، صرف شد☺️ 🍃رئيس دفتر هم نه گذاشت و نه برداشت ،گفت حاج‌آقا البته شما ناهار نبی رو خوردید و برای شما اصلا طبق دستور صرف جویی برای امروز اصلا غذا در نظر گرفته نشده😁 🍃خلاصه فرمانده هم گفت گویا چند روز نبودیم همه چیز بهم ریخته،گفتن صرفه جویی دیگه، نگفتن خودکشی، نگفتن ربذه 😁حقیر ماندم تا شب شاید لقمه لایموتی گیرم بیاید. البته دعا میکردیم فرمانده شب برود خانه شام و استراحت...😁 😁هفت یا هشت شب بود که رفتم داخل گفتم حاج آقا ببخشید منزل تشریف نمی برید گفت چیه جای شما تنگ شده😳 گفتم نه حاج آقا شام اگه به شما بدیم باید یه نفر شام نخوره ، ناهار هم که نخوردیم😁 🍃جانشین فرمانده هم آدم خوش ذوق، فرمودند، در هر شرایطی فرمانده باید زنده بمونه، نیروهای زیر دست باید یاد بگیرند تا به فرمانده برسند و او را آماده شهادت نمایند. 😍 🍃خلاصه روزهای اداری با همچنین اوضاعی هم روبه رو بودیم.😄💖 🌸 ✍ نبی زاده @FORSAT_HOZOR .
🌸هوالمحبوب العزیز 🌸سلام بر پایانی دیگر 🌸قصه‌ی امسال ماه رجب نیز ،همانند هر چند دهه گذشته از عمرمان به پایان رسید. 🌸نمی دونم در طول زندگیمون چند تا رجب رو پاسداشتیم و ازش بهره ای هر چند ناچیز در کارنامه اعمالشان ثبت شده و چندتاشون رو از دست دادیم. 🌸یه حساب و کتاب سر انگشتی از عمر خودت انجام بده ، اونوقت متوجه میشی دارم چی میگم؛!🤔 🌸نمیدونم تو این ما به هم رحم کردیم یا نه تا خدا هم به ما رحم کنه ، لااقل تو ماه رجب یه کاری می کردیم که خداوند رحمان و رحیم او را می رساند. 🌸همونی که اگه بیاد ، داستان زندگیمون جور دیگری نوشته و خونده میشه سلام بر منجی عالم بشریت 💖😊✋ 🌸نمی دونم اعمال ما تو این ماه قبول شده یا نه ؛! حقیر که به نوبه خودم خیلی غصه خوردم یکی دوسالی هست که از لحظاتی که توش زندگی می کنم و میگذره غصه شو میخورم، به خاطراعمال و فعالیت هایی که در گذشته انجام می‌دادم و این روزها دیگه شرمنده... ! 🌸با این حال خدا حافظ ماه رجب و رجبیون و سلام بر شعبان و اعیادش، وصلوات شعبانیه اش💖✋ 🌸خواستم فقط بگم این ماه رو خوب بشناسیم و به همدیگه رحم و در حق همدیگه بیشتر دعا کنیم تا خداوند کریم ان شاءالله ماه به نیمه اش نرسیده ماهش رو برامون به ظهور برسونه ؛! 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 @FORSAT_HOZOR .
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸جمعه های مهدوی ✍نمیدونم تاحالا تونستید زندگی خودتون رو سرو سامانی بدید و انو آباد کنید ؛ یا نه!؟ 🌸حتما" فکر می‌کنید که این کار موقعی رخ میده که اینقدر به این در و آن در بزنیم تاحقمون و یا حقوقشون رو بگیریم؛! اگه اینطوره سخت در اشتباه هستید. چون: 🌸ما آدمها، بیشتر از اونی که برای دریافت حقوقمان تلاش میکنیم باید برای تکالیفی که بر عهد ما گذاشته شده تلاش کنیم. 🌸در این بين حقیر یکی از استاتیدِکارهای نا تمام شده ام، یکی همین مبحث ظهور و قول و قرارهای عاشقانه آن ؛! 🌸چه تصمیماتی ‌که گرفتم و به نیمه‌ی کار نرسیده رهایشان نمودم؛! 🌸حتی رمضان المبارک همین امسال نیز بانگ سر میدادم و چندین و چند بار نوشتم ، هنوز هم تمام نشده ، که نشده، و قلم بر زمین نگذاشته بودم که پی کاری دیگر سرگردان و حیران روانه شدم.! 🌸یابن الحسن؛ شبیه رمضان که بی شما آمد وسپری شد و رفت ، نفس به سینه ی منتظرانت ماند و جا نیامد باز... مرا ببخش ای یوسف فاطمه ی زهرا سلام الله علیها که اینقدر غافلم و کار بر زمین مانده برای ظهورت دارم... 🌸بهنگام نوشتن، هم حسرت کربلا مانده بر دلم ، هم درد فراقت؛! بیچاره دلم چه صبری خوبی دارد و تحملش زیادتر از حد انتظارم... 🌸یابن‌الزهرا، ای که از ارض و سماء دل را ربوده‌ای ، کی به فریاد دل شکسته‌ی ما خواهی رسید،!؟ 🌸معبودا ؛! اشارتی فرما بر دل درمانده و وا مانده‌ی ما منتظران مهدی، شاید او دریابد از دست دادنش ، سخت ترین از دست دادن هاست؛! 🌸 این جمعه صبح هم به دنبال ندبه روانیم و منتظران حتی عصر آدینه از سمات خواندن غافل نبوده و نیستند، در این فاصله رخ بنما و دلِ منتظرانت را خشنود فرما 🌸﷽اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸 🌸 صباح الخیر💖😊✋ 🌸 ✍ نبی زاده 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 @FORSAT_HOZOR .