🖥 «گران قیمت» 📖 مجموعه داستانک #باافتخار_ایرانی 💬 خودکار گران‌قیمت خارجی‌ را از جامدادی‌اش بیرون کشید و جلوی گزینه شغل پدر نوشت: بیکار... ┏━━💠┓ @FOTROSmonasebat ┗💠━━┛ انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است

🖥 ««قهرمان»» 📖 مجموعه داستانک #باافتخار_ایرانی 💬 بادی به غبغب انداخت، پوزخندی زد و گفت: «من قهرمان انیمیشن مورد علاقه شونم. همه منو دوست دارن، کی به تو نگاه می‌کنه؟» بغل دستی‌اش، لبخندی زد و ادامه داد: «اما من قهرمان ملی‌شون هستم.» پسرک از پشت ویترین، با ذوق کوله پشتی سمت راستی را نشان داد: «من اونو می خوام. دوست دارم مثل رستم قهرمان بشم.» ┏━━💠┓ @FOTROSmonasebat ┗💠━━┛ انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است

🖥 «حتی دفترهایشان!» 📖 مجموعه داستانک #باافتخار_ایرانی 💬 دفترش را تند تند ورق زد. نبود که نبود. دلش هری ریخت. انگار تمام چیزهایی که دیشب نوشته بود، غیب شده بودند. موضوع انشا این بود: «افتخارات ایران را بنویسید». از پدربزرگ شنیده بود، خارجی‌ها دوست ندارند ما افتخارات‌مان را بدانیم. نگاهی به مارک دفترش انداخت و زیر لب زمزمه کرد: «یعنی حتی دفتر‌هایشان هم...؟!» ┏━━💠┓ @FOTROSmonasebat ┗💠━━┛ انتشار مطالب کانال #فطرس صدقه جاریه است