تو بگو عشق..من میگم رقیه😭😭💔 #رقیه_جان . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

- برو ای گدای مسکین ، در خانه‌ی رقیه . . دختر است و خوب‌ دارد ، رگِ خواب شاه ما را 💔! #رقیه_جان . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🎬 #استوری کلیپ های شب چهارم محرم طفلان حضرت زینب (س) و حرابن یزید ریاحی رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند نوجوان هایم سپر های برادر میشوند این پسر ها پیشکش های من و عبدالله اند صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

من حر،روسیاه توأم،یابن فاطمـــــہ دستم بگیر و عاقبتم را بخیـــر کن #یافاطمه‌الزهرا #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

‌••• ما گم شدگانیم که اندر خم دنیا . . تنها هنر ماست که مجنون‌ِحسینیم :) ••• . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🏴یاحسین روز چهارم شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🏴یاحسین حکایتی درباره زیارت عاشورا ✍️مرحوم شهید دستغیب (ره) در کتاب “داستانهای شگفت” حکایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می گوید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عزراییل می گوید: در بهترین حالات و در بهترین باغهای عالم برزخ. خداوند هزار فرشته را برای انجام دستورات وی قرار داده است. آن عالم می پرسد: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ عزرائیل: نه! می پرسد: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! - نه! می پرسد: پس برای چه؟ عزرائیل: برای خواندن زیارت عاشورا! نقل است که مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی توانست بخواند، نایب می گرفت. 📚داستان های شگفت، حکایت ۱۱۰ . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🖤طرح توزیع عروسک به نیت خانم حضرت رقیه بین دختران خردسال جهت سهیم شدن در این کار فرهنگی ، نذورات خود را به شماره کارت زیر واریز فرمایید 5047061075282414 فاطمه فرید توجع فرمایید 👇 💠مبلغ هر عروسک ۳۶ تومان میباشد 💠عروسک ها یا شب شهادت خانم حضرت رقیه پخش میشود یا به شرط تشرف حقیر به عتبات عالیات در انجا توزیع میشود (درایام ماه صفر) 🔺لطفا فیش واریزی خود را در لینک ناشناس ارسال فرمایید . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🎬 #استوری کلیپ های شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن الحسن (ع) عبداللهم عبداللهم من عاشق ثاراللهم . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🏴یاحسین رور پنجم #پارت_اول عبدالله بن حسن فرزند کوچک امام حسن مجتبی(ع)  یکی از نوجوانانی بود که به همراه خانواده خود و عمویش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به سوی کوفه آمده بود. از صبح تا عصر عاشورا ، ابتدا اصحاب امام حسین(ع) و سپس اهل بیت آن‌ حضرت یک به یک و یا دسته جمعی به میدان رفتند و به شهادت رسیدند؛ و سرانجام زمانی رسید که امام(ع) یکه و تنها در میان هزاران هزار دشمن مسلح باقی ماند و گه‌گاه فریاد بر می‌آورد: "هل من ناصر ینصُرُنی؟... آیا یاری‌کننده‌ای هست که به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کند؟ ...". «شمر بن ذی الجوشن» برای آن که کار را تمام کند به همراه پیاده نظام لشکر، به امام(ع) هجوم آوردند، آن حضرت را محاصره کردند و از همه طرف ایشان را مورد حمله قرار می دادند. عبدالله که در خیمه گاه ــ میان کودکان و زنان ــ حضور داشت تاب و تحمل دیدن غربت عموی تنهای خویش را نیاورد و ناگهان از خیمه ها بیرون آمد. . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🏴یاحسین روز پنجم #پارت_دوم زینب(س) او را گرفت شاید که بتواند مانع رفتن وی شود و نگذارد یادگار برادر، طعمه گرگهای گرسنه یزیدی گردد؛ ولی عبدالله گفت: "نه... به خدا سوگند عمویم را تنها نمی گذارم". سپس دست خود را از دست عمه رها ساخت، به سوی میدان دوید و خود را به امام(ع) رساند تا با بدن کوچک و ظریفش از او دفاع کند. در غوغایی که دور امام(ع) ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن حضرت فرود آورد. عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، برّان و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه پیامبر(ص) را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد: "وا ابتاه ..." و به مقام شهادت نائل گشت. . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

بین میدان غرق اشک و آهم ای عمو یاحسین ای عمو یاحسین #حاج_محمودکریمی . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra

🏴🏴🏴 تا که دیدند یتیمِ حسنی خندیدند... دوره کردند و چه بد سنگ‌پرانی کردند 💔 #شب_ششم . •┈••✾🥀✾••┈• . @f_farid_bentolzahra