eitaa logo
رسانه مردم
151 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
21 فایل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ انتقاد و پیشنهاد @ahmad_m313 @shahadat_114
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 تعجبم بیشتر شد جلوتر رفتم انگار خاله‌ همه بچه‌ها همان دخترکوچولویی بود که چند دقیقه پیش دیده بودم.نگاهش کردم قیافه‌اش برایم جالب بود و لپ‌گلی که روسری‌اش را لبنانی بسته بود و را مرتب سر کرده بود با آرامش و متانت خاصی نشسته بود و هرچه کاغذ و مدادرنگی داشت با خود آورده بود باز هم تعجبم بیشتر شد چون معمولا بچه‌ها به سختی وسایل خود را با دیگران شریک می‌شوند.کنارشان نشستم یکی یکی بچه‌ها را کنار خود نشانده بود تا نقاشی بکشند و دریافت کنند.حالا سکوت عجیبی بر مجلس حاکم شده بود.بچه‌ها بین جمعیت حرکت نمی‌کردند و یک گوشه مشغول شده بودند حتی پسربچه‌های قلدری که از هیچ کس حرف‌شنوی نداشتند برای این که از فاطمه خانم بیسکویت بگیرند با غرور خاصی می‌گفتند یک کاغذ و مداد هم به ما بده و شروع می‌کردند به کشیدن ماشین و موتور و برای هم خط و نشان می‌کشیدند که یاماها قوی‌تر است یا کاوازاکی.حالا صدای مداح را به خوبی می‌شنیدم و این بار با آرامش تمام خواندم«یا اسمع السامعین یا ابصر الناظرین» که تمام شد پهنای صورتم خیس اشک بود و نور آفتابی که به سمت من می‌تابید در قطرات اشک چشمانم انعکاس پیدا می‌کرد و نمی‌گذاشت اطرافم را ببینم با دستمال اشک چشمم را پاک کردم و سرم را بالا گرفتم.فاطمه خانم را دیدم،به تمام بچه‌ها خوراکی داده بود و حالا خودش تنها شده بود با ذوق و شوق خاصی به نقاشی‌ها نگاه می‌کرد نگاهش برایم جذاب بود دوست داشتم کنارش بنشینم و از حالش بپرسم اما فرصت نداشتم فقط از او خواستم دوباره همدیگر را ببینیم و با هم گپ و گفتی داشته باشیم.وارد که شد با لپ‌هایی گل انداخته و با حجب و دوست داشتنی سلام کرد کنارش نشستم و از حالش پرسیدم چشمانش برق زد و گفت بچه‌ها دنیای من هستند من با بچه‌ها عشق می‌کنم خنده بچه‌ها حالم را خوب می‌کند.برایم از اولین چادر پوشیدنش گفت اینکه اولین‌بار در پنج سالگی و در چادر پوشیده و با این ارثیه جاویدان تا مکه و کربلا هم رفته و تلاش می‌کند تا دوستانش نیز محجبه شوند چون زیباتر است و آدم حس خوبی پیدا می‌کند.از اینکه دوستانش در کلاس زبان حالا دارند جذب چادر می‌شوند و روسری سر می‌کنند ذوق‌زده بود.فاطمه ۱۱ سال بیشتر ندارد اما می‌گوید رسالتش این است که بچه‌ها حال خوبی پیدا کنند او همه نقاشی‌ها را نگه داشته تا روزی مجموعه‌ای از نقاشی بچه‌ها داشته باشد. از اولین باری برایم گفت که بین صفوف بچه‌ها برایش نقاشی کشیدند و از او گیره کاغذهای رنگی هدیه گرفتند و شادی بچه‌ها شگفت‌زده‌اش کرده که چقدر با چیزهای کوچک هم می‌توان شادی آفرید.او می‌گفت از مادرم خواسته‌ام مدادرنگی و کاغذ بیشتری برایم بخرد تا بتوانم «کیف خوشحالی‌ام» را روز به روز پر و پیمان‌تر کنم و در خوشحالی کودکان بیشتری سهیم باشم.‎‌فاطمه آنقدر پرجنب و جوش و پر انرژی بود که حال هرکسی را خوب می‌کرد؛خاله دهه نودی قصه ما کلاس نقاشی،شنا و زبان می‌رود و دوست دارد در آینده دکتر زنان و زایمان شود تا بیشتر به بچه‌ها نزدیک شود و نوزاد زیبای خلقت را در آغوش بکشد.به ساعت که نگاه کردم بیش از یک ساعت بود که با فاطمه خانم گرم گفت‌وگو شده بودم و حالا یک دوست دهه نودی پیدا کرده بودم که هم‌صحبتی با او حالم را خوب می‌‌کند دهه نودی‌هایی که محکم پای کار این نظام مانده‌اند و خیلی بیشتر از برخی آدم بزرگ‌ها می‌دانند.