🟣🟣🟣🟣🟣 🟣
*یکی زدند ده تا خوردند علی الحساب*
فاتح . 110
🔹شاید آمریکا و اسراییل فکر می کردند با خرابکاری در مجتمع غنی سازی نطنز می توانند دو هدف را دنبال نمایند وبهره ها از آن ببرند
▪️ اول اینکه به ایران بفهمانند که قدرت برتر ، آنها هستند و آنها هستند که می توانند هرکاری را که اراده کنند در ایران انجام بدهند
▪️ دوم اینکه دست ایران را در مذاکرات وین خالی از قدرت هسته ای بکنند و بگوییند چیزی برای ارائه روی میز مذاکره وچانه زنی ایران ندارد
لذا باید برای رفع تحریم ، امتیازات مجدد ومهمتری را ایران باید عرضه نماید
*اما*
🔹 از دوروز گذشته ایران به خصوص فرمانده دلاور سپاه پاسداران ، سرلشگر سلامی نشان داد که در میدان جنگ ترکیبی چه بلایی می تواند بر سر دشمنانش بیاورد وباد بادکنکی آنها را خالی نماید
حالا این اتفاقات فقط در 2 روز گذشته در منطقه به ضرر اسراییل و آمریکا به وقوع پیوسته است
⭕ آغاز غنی سازی 60 درصد با دستور مسقیم مقام معظم رهبری که همه معادلات آمریکا و اروپا را توانسته به هم بزند در مذاکرات وین
⭕ دوم حمله موشکی به کشتی اسراییلی در نزدیکی بندر فجیره
⭕ سوم حمله ونابود سازی مقر موساد در کردستان عراق وکشتن ۱۰ نفر از آنها
⭕ چهارم حمله موشکی به انبارهاو مقرهای آمریکایی در فرودگاه اربیل عراق
⭕ پنجم سه حمله مستقیم به کاروانهای آمریکایی در عراق در یک روز گذشته
⭕ ششم حمله بزرگ پهپادی یمنی ها در روز چهارشنبه به تاسیسات بزرگ برقی عربستان وانهدام آنها و فرودگاههای نظامی عربستان
⭕ هفتم حمله بزرگ سحرگاه پنجشنبه به پالایشگاههای آرامکو وانهدام قسمتهایی از آن پالایشگاه
🔹 این اقدامات هنوز به اتمام نرسیده وخبرهای دیگری نیز در راه است ایران نشان داد اگر اراده کند جهنمی از حملات مختلف را در برابر دشمنانش به نمایش در خواهد آورد واینگونه نیست که دشمنان فکر کنند که صبر استراتژیک ایران نشانه ترس یا ضعف ایران می باشد
به زودی اسراییل خواهد فهمید که با دم شیر بازی کردن چه بهایی دارد و همانگونه که ایران اسراییل را وادار ساخت تا به دور خود حصار 5 متری بکشد
اورا چنان تنبیه نماید تا جرات شرارت بازی در مقابل ایران بزرگ و قدرتمند را از ذهن خود بیرون نماید
🌲 درود خداوند بر دلاوران سپاهی ایران این فرزندان خلف و سرو قامت ایران باد
درودتان باد که همیشه عزت و گردن فرازی برای ایرانیان ارمغان راهتان بوده است
والعاقبه للمتقین
۲۶ / فروردین / ۱۴۰۰
🟣🟣🟣🟣🟣🟣
◾️لوح | ما فرعون را کشتیم
▫️سالروز شهادت افسر مسلمان مصری خالد اسلامبولی توسط رژیم دیکتاتوری مصر (۱۹۸۲ م) گرامی باد.
#شهدا
#صهیونیسم
#خالد_اسلامبولی
🇮🇷🟢👆سرود زیبای سپهبدهای اخلاص
#شهیدقرنی
#شهید صیادشیرازی
#شهیدسلیمانی
💠گروه سرود دانشگاه افسری امام علی علیه السلام
جوابیه ای در رابطه با سخنان مهدی خزعلی ( آیت الله خزعلی بعنوان پدر شهید واز مسئولین خوش سابقه انقلاب فرزندشان رو به جهت انحرافات سیاسی ترد کردند)
🔹چند نکته را متذکر می شویم اول اینکه از نحوه حرکت و مخالفت فداییان اسلام نسبت به ملی شدن صنعت نفت چیزی ارائه نکردند یعنی چه نوع کار هایی انجام دادند که آن کار خیانت بوده که مشخص میشد.
🔹 در رابطه با مصدق دو موضوع وجود دارد یکی جریان ملی شدن صنعت نفت که در این رابطه آقای مصدق ؛آیت الله کاشانی و فداییان اسلام هر کدام به نحوی سهم داشتند تا اینکه نفت ملی بشود همانطورکه در فیلم فدائیان اسلام که بارها پخش شد شش نفر از هواداران روشنفکر مصدق می آیند خدمت آقای نواب و می گویند رزم آرا با چکمه داخل مجلس می آید و این مانع اصلی ملی شدن صنعت نفت است و شما باید این را از سر راه بردارید
نواب صفوی قبولمیکند به شرط اینکه شما اگر به موقعیتی رسیدید باید به اسلام عمل کنید.ما فقط همین را میخواهیم و لذا خلیل طهماسبی به عنوان یکی از اعضای فداییان اسلام آماده می شود و در ۱۶اسفند ۱۳۲۹ با اقدام انقلابی و دفاعی خود رزم آرا را از جلوی این کار بزرگ برمی دارد ودر۲۹ اسفند نفت ملی میشود. البته خود شهید نواب نامه هایی به قلم سرخ به نمایندگان یا به رزم آرا می نویسد مبنی بر تهدید که شما اگر بخواهید در مقابل خواسته ملت و منافع ملی ایستادگی کنید ما با شما برخورد میکنیم.وبعدا با اقدامات آیت الله کاشانی خلیل طهماسبی بعنوان قهرمان ملی از زندان آزاد میشود. متاسفانه در بازگویی جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت تنها گله ای که هست از نقش فدائیان اسلام یا گفته نمیشود یا بسیار کم رنگ بیان میشود .پس حرف فرد مذکور دروغ محض میباشد.
🔹نکته دوم در خصوص روی کار آمدن مصدق و شکست ایشان است مصدق ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست وزیر شد.ودرحکومت وی شهید نواب به دلیل یک پرونده واهی مربوط به سال ۱۳۲۶ در شهربانی تهران ۲۰ماه زندانی می شود و در اواخر نخست وزیری مصدق که از زندان خارج میشود،نامه معروفی دارد که درمطبوعات و کتب و...به چاپ رسید ایشان به مصدق متذکر میشود که شما را درحال سقوط میبینم باز هم فرصت دارید که به ارزشهای اسلامی تکیه کنید.خوب واضح است که فدائیان اسلام مخالف مصدق بودند ولی مخالف بودن با مخالفت کردن فرق دارد. این بر همه واضح هست که اعتماد بی جای مصدق به آمریکاییها بود که باعث نفوذ و سپس نابودی خودش شد .ای کاش مصدق با استفاده از نیروهای مذهبی و انقلابی مقاومت میکرد و۲۵ سال آمریکا خط نفوذ و اقتدار خود را در سرکوبی ملت ایران دنبال نمی کرد.
یک نفر نیست بیاید بگوید که قرار بود شما احکام اسلام را اجرا کنید ولی نیروی انقلابی و فرزند اسلام برای چشم روشنی چه کسانی باید در زندان باشد؟
نکته آخر ،با استقرار آمریکاییها بعد از ۲۸ مرداد عرصه بر فدائیان اسلام تنگ شد ودر آبان ماه ۱۳۳۴ شهید نواب و یارانش دستگیر و محاکمه شدند و متن و اسناد آن در چهار جلد بوسیله مرکز مطالعات معاصر چاپ شد.وشام شهادت حضرت زهرا (س)در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۳۴ با چشم باز و درحال قرائت قرآن و فریاد الله اکبر اعدام وبه شهادت رسیدند
عجیب اینکه راوی نحوه برخورد شجاعانه نواب و همراهانش با شهادت ،یک زندانی افسر توده ای هست ولی امروز بوسیله یک فرد نا آگاه قصه شهادت وارونه وبا تفسیر ظالمانه تبلیغ میشود.
نکته آخر باید اشاره کنیم تمام عملکرد و محاکمه و تا مرحله اعدام همه نشان از ایستادگی این عزیزان دارد.و باید بروند حرکت نواب در ملاقات با شاه را ببینند که شاه گفت برخورد این آقا بامن مثل برخورد یک افسر با سرباز بود. حال چگونه میتواند نامه به شاه داشته باشد..قطعا یا دروغ است و نامه ای نیست ویا در سندیت آن تشکیک وجود دارد واگر نامه ای هست باید ارائه شود .که البته چیزی از بزرگی وشکوه ایستادگی این بزرگ مرد و بعنوان یک اسوه مبارزه در نهضت امام (ره)کم نمیکند.
جمعیت فدائیان اسلام
قم مقدس
🔹 شبهه شماره 1⃣
❓آیا مقایسه ولایت فقیه با پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نوعی غلُوَ و انحراف و بدعت نیست؟ ولی فقیه غیرمعصوم و خطاپذیر است ولی اهل بیت علیهم السلام.....
🖌 پاسخ شبهه را با صرف ۵ دقیقه وقت در کانال @mahdavi_arfae ببینید و بشنوید.
#شبهه
#ولایت_فقیه
#مهدوی_ارفع
╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗
🆔 @mahdavi_arfae
╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
🔶 به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بر اساس فیلمی که در فضای مجازی منتشر شده است، این دانشآموز عربستانی با نام «بدر سلمان الملحم» به نشان نقره المپیاد بینالمللی شیمی در جمهوری چک دست یافت.
🔹 در مراسم تقدیر از برگزیدگان المپیاد جهانی شیمی، نخبه عربستانی با پرچم کشورش بر روی سن قرار گرفت،اما به محض اینکه شرکت کننده اسرائیلی با پرچم رژیم اشغالگر قدس کنار وی قرار گرفت، دانش آموز عربستانی بلافاصله از کنار وی رفت و چند متر آن طرفتر در کنار دانش آموز ایرانی که پرچم جمهوری اسلامی ایران را در دست داشت،قرار گرفت.
🔹 فعالان عرب در فضای مجازی به تمجید از این حرکت دانشآموز عربستانی پرداختند که حاضر نشد در کنار دانش آموز صهیونیست قرار گیرد و ترجیح داد در کنار دانش آموز ایرانی قرار گیرد، این حرکت دانش آموز عربستانی نشان میدهد مردم عربستان بر خلاف حکام سازشکار و همدست با صهیونیستها، دل خوشی از اشغالگران قدس نداشته و با عادیسازی روابط با آنها مخالف هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاثر و تاسف به اطلاع می رسانیم همسر مکرمه شهیدسید مجتبی نواب صفوی 🌹 رهبر فدائیان اسلام، سرکار حاجیه خانم نیره اعظم احتشام رضوی بانوی انقلابی و ولایی شنبه ۲۸ فروردین ساعت ۱۹ در مشهد مقدس در بیت شریف به رحمت ایزدی پیوستند. درگذشت این بانوی ایثارگر را به پیشگاه امام زمان (عج)و مقام معظم رهبری مدظله و جامعه ایثار گر و انقلابی و بیت معظم بویژه دختران بزرگوار شهید فاطمه ،زهرا وصدیقه خانم تسلیت عرض می نماییم وبرای آن خانم فرهیخته از درگاه باری تعالی علو درجات معنوی را مسئلت داریم🌹🌹🌹🌹🌹🌹
جمعیت فداییان اسلام
قم مقدس
@FadayianEslamQom
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاثر و تاسف به اطلاع می رسانیم همسر مکرمه شهیدسید مجتبی نواب صفوی 🌹 رهبر فدائیان اسلام، سرکار حاجیه خانم نیره اعظم احتشام رضوی بانوی انقلابی و ولایی شنبه ۲۸ فروردین ساعت ۱۹ در مشهد مقدس در بیت شریف به رحمت ایزدی پیوستند. درگذشت این بانوی ایثارگر را به پیشگاه امام زمان (عج)و مقام معظم رهبری مدظله و جامعه ایثار گر و انقلابی و بیت معظم بویژه دختران بزرگوار شهید فاطمه ،زهرا وصدیقه خانم تسلیت عرض می نماییم وبرای آن خانم فرهیخته از درگاه باری تعالی علو درجات معنوی را مسئلت داریم🌹🌹🌹🌹🌹🌹
جمعیت فداییان اسلام
قم مقدس
@FadayianEslamQom
شروع آشنائی با شهید نواب و ازدواج
بهنگام ملاقات سیدمجتبی میر لوحی (نواب صفوی) با شاه در 1326 ، برای تخفیف در حکم سید مهدی هاشمی که ظاهرا پدرش اهل علم و روحانی بوده وبه اتهام همکاری با تودهایها محکوم به اعدام شده بود ، و گفته شده بود ابراز ندامت و توبه کرده است ، به طور تصادفی، با آقای سید علی نواب احتشام رضوی فرزندسید عبدالکریم نواب التولیه رضوی سرکشیک دوم آستان قدس رضوی ، از مبارزان دورهی رضا شاه پهلوی و پیشوایان نهضت مقدس خراسان درواقعه اسفناک مسجد گوهرشادمشهد که او نیز قصد ملاقات با شاه را داشت ( گویا محمد رضا پهلوی بقصد دلجوئی از ایشان بابت تعدیات و ظلمهای پدرش رضا شاه معدوم ا ز ایشان دعوت بعمل آورده بود ) ، رو به رو میشود. از آن جا که نواب، بیشتر مصاحبههای آقای سید علی نواب احتشام رضوی را دربارهی واقعهی گوهرشاد در مشهد، که خود در آن نقش فعالی داشت، در روزنامهی پرچم خوانده بود ، تا حدودی از شخصیت ایشان شناخت داشت. لذا در همان سال از دختر ایشان، خانم نیّرة السادات احتشام رضوی متولد ۱۳۱۲( که در زمان ازدواج ۱۴ ساله و شهید نواب ۲۳ ساله بودند ) ،خواستگاری نمود ، مراسم ازدواج در قم، در بهمن 1326در محضر علمای بزرگی چون آیتالله سیدمحمدحجت کوه کمرهای (از مراجع ثلاث قم بعد رحلت آیت الله حائری) و آیتالله میرزا محمد فیض انجام گرفت و ازدواج آنها خیلی ساده برگزار گردید.
اگر چه تا زمان شهادت نواب در سال 1334 هشت سال از زندگی مشترک وی با همسرش میگذشت، به دلیل این که نواب اغلب اوقات در سفرهای تبلیغی و ارشادی، زندان و مخفیگاهها به سر میبرد، کل زندگی واقعی او با همسرش به طور میانگین شاید به بیش از یک سال هم نرسید.
ازشهید نواب سه دختر بجای مانده است ، به نامهای فاطمه، زهراوصدیقه پدربزرگشان که بعداز شهادت پدر کفالت آنان را بر عهده داشت اسم فرزند آخررا معصومه گذاشته بود اما چون شهید نواب اسم صدیقه را دوست میداشت همسرشان اسم ایشان را صدیقه گذاشتند .
فاطمه دختر بزرگ در تاریخ 29/2/1329 متولد شد و در زمان شهادت پدر پنج ساله بود، همسر ایشان سیدابوالحسن فاضل رضوی( خواهر زاده نواب احتشام رضوی و پسر عمه مادرش) دراوائل جنگ تحمیلی در تنگه حاجیان بشهادت رسید.
زهرا به هنگام شهادت پدرش، دو ساله بود وی بامرحوم محمدثابت القول یزدی( از بستگان مادرش واز مسئولان متعهد قوه قضائیه بندر عباس )ازدواج کرد که چندی پیش ایشان نیز به رحمت ایزدی پیوست .
فرزند سوم صدیقه نیز که چهار ماه پس از شهادت نواب به دنیا آمده بود،( یعنی در زمان شهادت نواب ، همسرایشان پنجماهه باردار بوده است ) بعدها به ازدواج فرزند مرحوم سید علی ضیایی، از مبارزین انقلابی و مذهبیون متعهد هوادارعلماء مجاهدو شهید نواب صفوی درمشهدبنام ( سید محمود ضیائی) در آمد.
همسر شهید نواب ، چندی پس از مدتی از شهادت شهید نواب ، برای صیانت و حمایت از فرزندان آن شهید عالیقدر و بخاطر مشکلات و سختی های فراوان زندگی و تربیت آنان ، به ازدواج پسر عمه بزرگ خویش مرحوم سید علیرضا فاضل رضوی (خواهر زاده نواب احتشام رضوی) درآمد.
حاصل این ازدواج نیزدو فرزند پسر بنامهای سید حجةالسلام سید محمد باقر( امیر) فاضل رضوی و سید مجتبی فاضل رضوی و دو فرزند دختر بنامهای مریم سادات و نرگس سادات فاضل رضوی می باشند .
همسرشهید نواب در باره زندگی با آن شهید بزرگوار در مصاحبه ای گفته اند :
با شهید نواب 8 سال زندگی کردم همه لحظات آن 8سال خاطره است.
من وقتی ازدواج کردم بهزعم خودم برای شهید نواب سرباز بودم و به آن افتخار میکردم.
من یک سرباز ازخودگذشته بودم.
در این 8 سال من در شهر تهران مخفی بودم و هر دو روز یک بار یکی از فدائیان اسلام میآمد دنبال من و در تاریکی شب میرفتم ملاقات شهید نواب، من شیفته شهید نواب بودم نه مثل یک همسری که همسرش را دوست دارد بلکه مثل یک سربازی که مطیع فرماندهاش است و نمیخواهد فرماندهاش کوچکترین آسیبی ببیند .
من به شهید نواب یک طوری عشق میورزیدم که حاضر بودم خودم و بچههایم را کنار دیوار ببندند و تیرباران کنند ولی نواب این شخصیت موثر برای جهان اسلام زنده بماند، نواب صفوی یکی ازشخصیتهای بزرگ جهان اسلام است.
شخصیت و عظمت روح نواب برایم دارای اهمیت بود و راضی بودم که من و بچههایم به جای نواب شهید شویم تا نواب زنده بماند چرا که وجود نواب برای اسلام مفید و سودمند بود.
همه نکات اخلاقی نواب ویژه و فوق العاده بود و همین موضوع سبب شده بود که حجب و حیایی فراتر از رابطه زناشویی با نواب داشته باشم.
در همه دوران زندگی زناشویی هیچ وقت کوچکترین تقاضایی از نواب نکردم و همیشه به پدرم میگفتم که مرا به سرباز امام زمان (عج) دادهاید و به همین دلیل هم شما بعضی از کارهای مرا به جای نواب باید انجام بدهید ، پدرم نیز با افتخار و با میل این کارها را انجام میداد و راضی نمیشد که نواب به خاطر امورات زند
گی روزمره روحیهاش کسل شود و از مبارزه باز ماند .
در طول این هشت سال ، هیچگاه شاهد عصبانیت او در خانه نبودم و به خاطر مهربانی و رافت نواب من نیز مجاب میشدم به گونهای رفتار کنم که نواب ناراحت نشود.
نوابی که در بین همه به شجاعت معروف بود و اگر دستوری را صادر میکردد همه عاشقانه آن را میپذیرفتند و بزرگان مملکت هم از ایشان هراس داشتند ، چون شخصیت بزرگ تربیت شده مکتب دین بود در نگاهش به خانواده و مؤمنین و مستضعفین و حتی حیوانات ، میشد یک دنیا رافت، مهربانی، و دلسوزی و عشق و خویشتن داری و فداکاری و انصاف را دید.
یک شب من چشم درد طاقت فرسایی داشت یادم میآید شهید نواب تا صبح بالای سر من نشستند و گفتند « ای کاش به جای تو چشمان من درد میکرد و من این درد را میکشیدم.»
اگر بچهها نیمه شب خوابشان نمیبرد شهید نواب از خواب بیدار میشد و بچهها را روی پاهایشان میگذاشتند تا به خواب بروند و میگفتند «سزاوار نیست که تو بیدار باشی و من بخوابم»
در این هشت سال زندگی پرماجرا با نواب، من یک بار معترض نشدم که آقای نواب من تا کی باید مخفی بمانم استقلال نداشته باشم، بلکه همیشه مطیع بودم، اگر زندگی برای رضای خدا باشد راحتتر میگذرد، مردم بیگانه آنقدر به من علاقه داشتند و مثل یک خواهر و مادر به من لطف داشتند و همیشه میآمدند به من میگفتند خانم نیره سادات همه زحمات ما بر گردن شماست و اگر آقا رهبر آقایان است شما هم رهبر خانمها هستند و همه مطیع شما هستیم.
یک بار هم آقای نواب در زمان حیاتشان به من گفتند من اگر شهید شدم تو حتما ازدواج کن این کلمه ازدواج برای من دردناکترین جمله بود و با خودم میگفتم چطور میشود من بعد از شهادت، نوابی که این همه عظمت داشت بتوانم ازدواج کنم.
بعد از شهید نواب، من با یکی از بستگان پدری خویش ( پسر عمه ام )ازدواج کردم و فرزندانم به ایشان «داییجان» میگفتند. ایشان هم به خاطر اینکه این سه دختر فرزندان نواب صفوی بودند خیلی به آنها احترام میگذاشتند. این مسئله یعنی ازدواج دوم من باعث نشده بود که فرزندانم احساس غریبی داشته باشند و به همین دلیل، به لطف خدا درخصوص تربیت فرزندان با مشکلی روبهرو نشدیم.
بعد از شهادت نواب خیلی اذیت شدم اما دیگر کعبه عشق من سر قبر شهید نواب بود و آنقدر صورتم را روی قبر میگذاشتم و گریه میکردم که به جدم زهرا (س) خاک زیر صورتم گل میشد، و با ایشان صحبت میکردم و از مسائلی که بعد از شهادت نواب برسرم آمده بود می گفتم ، بعضی اوقات احساس میکردم از درون قبر یک حرفی با من زده میشد که این برای من التیام بخش بود.
من هر روز که بر سر مزار شهید نواب میآمدم بایستی مسافتی را پیاده طی کنم ، دشمنان اسلام میگفتند زن نواب هم دارد انقلاب میکند ، پس باید کشته شود . در همین مسافت دشمنان اسلام نقشه قتل مرا هم کشیده بودند ، که یکی از دوستان پدرم خبر داد ، مدتی سر قبر شهید نواب نیایم خطر دارد .
یکی از اقوام هم خواب دیده بود «شهید نواب گفته به خانمم بگوئید مدتی سر خاک من نیاید»
دخترانم نیز همواره مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند، دختردومم بعدها اعتراف کرد وقتی کلاس دوم ابتدایی بود ناظم زمانی که بچهها به سر کلاس میرفتند او را به دفتر میبرد و با لبه تیز خطکش فلزی هر روز 100 ضربه به دست ایشان میزد ، که ایشان نه گریه میکرده نه به کسی میگفته
است . و گفته بود عارم می آمد ضعف و زبونی نشان بدهم .
خودم نیر با تربیت پدر مبارزم ، این روح مقاومت عزتمندانه را داشتم ، مکتب شهید نواب نیز انسانساز بود ، در عرصه زندگی همیشه خاطرات شجاعتها و مبارزات او را برای فرزندان بازگو میکردم.
بچهها نیز با همان روحیه تربیت شده و شجاع بار آمدند ؛ از چیزی نمیترسند و از کودکی اهل مبارزه بودند .
وقتی قرار شد که رئیس و بازرسان آموزش و پرورش برای بازدید به مدرسه دخترم بیایند (آن زمان در شهرستان نیشابور ساکن بودیم) دختر کوچکم که در آن زمان کلاس سوم ابتدایی بود و حجاب به او واجب شده بود، به معلمش گفته بود که اگر مرد به کلاس ما بیاید من چادر سر میکنم و مسئولان آموزشی نیز به او گفته بودند که نمیشود چادر سرکنی چرا که این مدرسه دولتی است و برخلاف قانون است.
با این حال دخترم وقتی که مردان به کلاس میآیند چادر میپوشد و وقتی مأموران از او سوال میکنند که چرا چادر داری، جواب میدهد که طبق دستور خداوند و آیات قرآن و دستورات پیامبر اکرم(ص) چادر بر من واجب است.
به فرزندانم میگفتم که خون پدرتان در راه اسلام ریخته شده و خدا را قسم میدهم اگر بچههای من بخواهند از مرز الهی خارج شوند و راه غیر تو را بروند اینها را بمیران چرا که مرگ اینها برای من آسانتر از بیدین شدنشان است و بچههایم با همان دستهای کوچک کودکانه آمینگویان این دعای من بودند.
فرزندانم همگی شجاع و انقلابی و اهل سخاوت و بخشش و خدمت به محرومان اند و دختر اول من در جبهههای جنگ حض
ور داشته ، با شهید چمران در جبهه بوده وبا همسرایشان صمیمی بوده است.
من از بعض علما و بزرگان میپرسیدم که آیا درست است که یک زن به جبهه برود؟ میگفتند مگر در زمان پیغمبر(ص) زنها نبودند که شمشیر کشیدند و از پیامبر اکرم(ص) دفاع کردند.
من با وجود فضایی که در زمان پهلویها بود مایل نبودم که فرزندانم بیسواد باشند و از دیگران عقب بیفتند؛ به همین دلیل از همان ابتدا آنها را به مدرسه میفرستادم اما در عین حال بر ضرورت حفظ شئونات اسلامی از سوی آنها هم اصرار داشتم.
زمانی که ما در تهران زندگی میکردیم، فرزندان را به مدارس اسلامی میفرستادم و آنها در آنجا تربیت میشدند اما زمانی که به مشهد آمدیم، شرایط مانند تهران برای فرزندانم ، مهیا نبود. آنزمان رئیس آموزشوپرورش مشهد فردی بود به نام آقای میر عابدینی. من خودم شخصا رفتم با او صحبت کردم و صراحتا به او گفتم من با حکومت مخالفم اما نمیخواهم فرزندانم بیسواد یا سربار اجتماع باشند. به او گفتم که بچهها در تهران در مدرسه اسلامی درس خواندهاند و در مشهد هم مایل نیستم بیحجاب باشند. به او گفتم آنها فرزندان نواب هستند. جالب این است که او آنزمان موافقت کرده بود که آنها سرکلاس باحجاب باشند.
شهید سیدمجتبی نوابصفوی شجاع بود و مصمم. او گویی در مکتب بلافصل پیامبر تربیت شده بود. همه کارش برای خدا بود و من این را از نزدیک درک میکردم. زندگی من با شهید نواب بسیار شیرین بود و به آن افتخار میکنم. وقتی ایشان اذان میگفت گویی در خانه همه با ایشان اذان میگفتند.
در جماران سه بار با حضرت امام ملاقات داشتم. امام میفرمودند راه و نظر شما مورد تأیید ما بود. میفرمودند نواب رحمتاللهعلیه بسیار خالص بود که نیازی به تعریف من هم ندارد. شهید نواب خودش استنباط فقهی داشت؛ درس خوانده بود و البته اجازه هم داشت.ایشان حتی به من هم آموزش میدادند. شهید نواب معتقد بود که باید در مقابل دشمنان دین و خدا ایستاد. البته ایشان قبل از اقدام، هشدارهای لازم را هم میدادند ، و نصیحت میکردند .
انقلاب اسلامی لذتبخش بود. شما زمان پهلوی را درک نکردید تا بدانید چه خفقان و چه فساد سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی گستردهای بود. امروز میدانیم که شب اگر بیرون برویم امنیت داریم. زمانی بود که اگر شب از منزل بیرون میرفتیم همه زنها ترس از تجاوز داشتند. پس قدر امنیت را باید بدانیم.
امروزمشکلی اگر هست مربوط به مردم نمیشود؛ مسئولان در هر قوه و دستگاهی که هستند باید پاسخگو باشند. توصیه من بهعنوان یک مبارز قدیمی این است که دلسوزانه برای مردم کار کنند؛ برای برقراری عدل تلاش کنند.
آرزوی اصلی ما دیدار با امامزمان(عج) است و خدمت به ایشان ،اما ما جزو عشاق امام ورهبر معظم انقلاب هم هستیم .
وقتی رهبر بزرگوار رئیسجمهور بودند من رفتم منزل مادرشان اما منزلی که دیدم منزل مادر یک رئیسجمهور نبود؛ منزلی محقر تا جایی که حتی دیوارهای خرابی هم داشت. به مادر ایشان گفتم شما که مادر رئیسجمهور مملکت هستید چرا اینگونه زندگی میکنید؟ گفتند رئیسجمهور، خادم ملت است. امروز هم حرف من همین است؛ اگر مسئولان، درد مردم را درک کنند و در کاخها زندگی نکنند میتوانند چارهای بیندیشند. من میخواهم از خاطره مادر رهبری به یک نتیجه برسم. معتقدم همهچیز یک فرد، خانواده اوست. یک خانواده خوب میتواند مسئول و مدیر خوب هم تربیت کند. اگر خانواده خوب شد، همهچیز خوب میشود.
در مورد آخرین دیدار با شهید نواب :
من نمیدانستم آن روز آخرین روز زندگی شهید نواب است، به ما اجازه ملاقات دادند و من به اتفاق بچهها و مادر آقای نواب به دیدن ایشان رفتیم، شهید نواب دستشان به دست یک سرباز دستبند خورده
بود، فاطمه دختر بزرگم که 4، 5 سال بیشتر نداشت و چادر به سرش بود، رنگش به شدت پریده بود، شهید نواب نگران بودند که چرا رنگ فاطمه پریده است، در واقع چهره فاطمه خبر از واقعهٔ تلخی را میداد و انگار گرد یتیمی بر سر و صورتش ریخته شده بود، شهید نواب با همان دستی که دستبند داشتند بچهها را بغل کردند و مادرشان به شهید نواب گفتند «ای کاش ما میمردیم و این روز را نمیدیدیم» بعد شهید نواب خطاب به مادرشان گفتند «خانم اجازه بدهید من پای شما را ببوسم و این را عرض کنم «مرگ برای انسان حق است، انسان در بستر بیماری یا در تصادف یا در غرق شدن در آب، یا در مبارزه در راه خدا و برای دین خدا کشته میشود و در خاک و خون میغلتد ، آیا این مرگی که انسان در راه خدا در خاک بغلتد با عزتتر نیست.»
ناگهان شهید نواب صدایش را خشن و بلند کردند و گفتند «من با این مرتیکه پسر پهلوی، با این مرتیکه محمد رضا شاه اگر بخواهم سازش کنم همین الان جای من اینجا نیست من کشته میشوم ، اما سازش با دشمنان اسلام را قبول نمیکنم و مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.
من نمیدانستم قرار است شهید نواب اعدام شود، خم شدم دست آقا را بوس
یدم و گفتم «شما را به خدا میسپارم به کی بسپارم که از خدا بالاتر باشد.
فقط یک ربع به ما زمان ملاقات داده بودند مامور آمد و گفت زمان ملاقات تمام شده، آقا برگشتند یک نگاه تند و خشم آلود به آن مامور کردند که آن مامور گویا میخواست روح از بدنش بیرون برود از ترس این نگاه شهید نواب، و من در دلم گفتم خدایا در این وجود چه شجاعت و چه قدرتی قرار دادهای؟
آنقدر چشمان آقا نافذ بود که اگر به یک نفر نگاه میکردند تا عمق وجود طرف را میخواندند و کسی قادر نبودند که در دیده گان شهید نواب نگاه کند.
وقتی آقا را میبردند برمی گشتند به پشت سرشان به زن و بچهها و مادرشان نگاه میکردند و من بعد از شهادت ایشان درک کردم که این نگاه آخرین نگاه بود.
سید محمود ضیائی
*🖤إناّ لِله وَ إنّا إليهِ راجعون*🖤 یار و همسر فداكار *شهید والامقام حجّةالإسلام والمسلمين سیّد مجتبی میرلوحی(نوّاب صفوی)* رهبر فقید فدائیان اسلام و برگزیده جایزه جهانی گوهرشاد آسمانی شد.
در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان *روح مطهّره حاجیه خانم نیّره إحتشام رضوی* پس از تحمّل یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست.