eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
977 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام با شخص مُنکر خدا درباره قدرت خدا هشام بن حَكم از شاگردان زبردست و هوشمند امام صادق(علیه السلام) بود، روزی یكی از منكران خدا به نام «عبدالله دَیصانی» با هشام ملاقات كرد و پرسید: آیا تو خدا داری؟ هشام: آری عبدالله: آیا خدای تو قادر است؟ هشام: آری، هم توانا است و هم بر همه چیز مسلّط است. عبدالله: آیا خدای تو می‌تواند همه دنیا را در میان تخم مرغ بگنجاند، بی‌آن‌كه دنیا كوچك شود، و درون تخم‌مرغ، وسیع گردد؟ هشام: برای پاسخ به این سؤال به من مهلت بده عبدالله: یك سال به تو مهلت می‌دهم. هشام، سوار شد و به حضور امام صادق(علیه السلام) رسید، و عرض كرد: «ای فرزند رسول خدا، عبدالله دَیصانی نزد من آمد و سؤالی از من كرد كه برای پاسخ به آن، تكیه‌گاهی جز خدا و شما كسی نیست». امام: او چه سؤالی كرد؟ هشام: او گفت، آیا خدا قدرت دارد كه دنیا با آن وسعت را در درون تخم مرغ قرار دهد، بی‌آن‌كه دنیا را كوچك كند و تخم مرغ را بزرگ نماید؟ امام: ای هشام! تو دارای چند حسّ هستی؟ هشام: داری پنج حسّ هستم (بینائی، چشائی، شنوائی، بویائی و بساوائی (لامسه) امام: كدام یك از این پنج حسّ، كوچك‌تر است؟ هشام: حسّ بینائی. امام: اندازه وسیله بینائی (عدسی چشم) چقدر است؟ هشام: به اندازه یك عدس، یا كوچك‌تر از آن است. امام: ای هشام! جلو و بالای سرت را نگاه كن، به من بگو چه می‌بینی؟ هشام نگاه كرد و گفت: «آسمان، زمین، خانه‌ها، كاخ‌ها، بیابان‌ها، كوه‌ها و نهرها را می‌نگرم». امام: خدائی كه قادر است همه آن‌چه را با آن‌همه وسعت كه می‌بینی، در میان عدسی چشم تو قرار دهد، می‌تواند همه جهان را در درون تخم‌مرغ قرار دهد، بی‌آن‌كه جهان كوچك گردد و تخم مرغ بزرگ شود. در این هنگام، هشام خم شد و دست و پای امام صادق(علیه السلام) را بوسید، و گفت: «ای پسر رسول خدا! همین پاسخ برای من بس است». هشام به خانه خود بازگشت، فردای آن روز عبدالله نزد هشام آمد و گفت: من برای عرض سلام آمده‌ام نه برای گرفتن جواب آن سؤال. هشام گفت: اگر جواب آن سؤال را می‌خواهی، این است جواب آن (سپس جواب امام را برای او بیان كرد) عبدالله دیصانی (تصمیم گرفت شخصاً به حضور امام صادق(علیه السلام) برسد و سؤالاتی را مطرح كند) به خانه امام صادق(علیه السلام) رهسپار شد و اجازه ورود طلبید، به او اجازه داده شد، او به محضر آن حضرت رسید و نشست و گفت: «ای جعفر بن محمّد! مرا به معبودم راهنمائی كن. امام اشاره به جایی كردند و فرمودند: در آن‌جا بنشین. عبدالله نشست، در همین هنگام، یكی از كودكان امام كه تخم‌ مرغی در دست داشت، و با آن بازی می‌كرد، به آن‌جا آمد، امام به كودك فرمود: «آن تخم مرغ را به من بده» كودك، تخم‌ مرغ را به امام داد. امام، آن را به‌دست گرفت و به عبدالله رو كرد و فرمود: «ای دَیصانی! این تخم را نگاه كن كه سنگری پوشیده است، دارای: ۱ـ پوست كلفتی است. ۲ـ زیر پوست كلفت، پوست نازكی قرار داد. ۳ـ زیر آن پوست نازك، (مانند) نقره‌ای است روان (سفیده) ۴ـ سپس طلائی است آب شده (زرده) كه نه طلای آب شده با آن نقره روان بیامیزد، و نه آن نقره روان با آن طلای روان مخلوط گردد، و به همین وضع باقی است، نه سامان دهنده‌ای از میان آن بیرون آمده كه بگویید: من آن را آن‌گونه ساخته‌ام، و نه تباه كننده‌ای از بیرون به درونش رفته، كه بگوید من آن را تباه ساختم، و روشن نیست كه برای تولید فرزند نر، درست شده یا برای تولید فرزند ماده، ناگاه پس از مدّتی شكافته می‌شود و پرنده‌ای مانند طاووس رنگارنگ، از آن بیرون می‌آید، آیا به نظر تو چنین تشكیلات (ظریفی) دارای تدبیر كننده‌ای نیست؟ عبدالله دیصانی در برابر این سؤال، مدّتی سر به زیر افكند، سپس (در حالی كه نور ایمان بر قلبش تابیده بود) سر بلند كرد و گفت: «گواهی می‌دهم كه معبودی جز خدای یكتا نیست و او یكتا و بی‌همتا است، و گواهی می‌دهم كه محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول خداست، و تو امام و حجّت از طرف خدا بر مردم هستی، و من از عقیده باطل و كرده خود توبه كردم و پشیمان هستم». منبع: اصول كافی، ج ۱، ص ۸۰ - ۷۹ @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ...😍 وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم... میگفت: "جااان دل هادی...؟😍 چیه فاطمه...؟❤" چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...💔 فقط اشک میریختم و ناله میزدم...😭 دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن... از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش...💕️ نوشتم "هادی...❤ فقط یه بار... فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😭 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم... بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم... دیدمش…❤ با محبت و درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد...☺️ صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم... "جاااان دل هادی...؟💕 چیه فاطمه…؟❤ چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟ تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...✨ همسر شهید مدافع حرم هادی شجاع @Fahma_KanoonTaha
5cea7d6d33023dc1b5523e6a_-8595464523693019672.mp3
4.4M
🌸 سه سوال راهب مسیحی از امام علی(ع) و پاسخ آن 1⃣🔸اون چیه خدا نداره؟ 2⃣🔸اون چیه خدا نمیدونه؟ 3⃣🔸اون چیه نزد خدا نیست؟ جذاب و شنیدنی👌👌 حداقل برای یک نفر ☝️ ارسال کنید🌹 @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(علیه السلام): وَ اللّه ِ لَو عَرَفَ النّاسُ فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ بِحَقیقَتِهِ لَصافَحَتْهُمُ الْمَلائِکَةُ فِى کُلِّ یَوْمٍ عَشْرَ مَرّاتٍ... وَ مَا اَعْطَى اللّه ُ لِمَنْ عَرَفَهُ ما لایُحْصى بِعَدَدٍ. به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعى «» را مى شناختند، فرشتگان روزى ده بار با آنان مصافحه مى کردند و بخشش هاى خدا به کسى که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست. مصباح المتهجد: ۷۳۸ حداقل برای یک نفر ☝️ ارسال کنید🌹 @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانون طه آب‌پخش
#امام_صادق (علیه السلام): وَ اللّه ِ لَو عَرَفَ النّاسُ فَضْلَ هذَا الْیَوْمِ بِحَقیقَتِهِ لَصافَحَ
🔹روایت امام صادق(ع) از شدت ناراحتی ابلیس از وقوع جریان (علیه السلام) در روایتی به نقل از پدر بزرگوارشان امام باقر(علیه السلام) شدت ناراحتی ابلیس از وقوع جریان غدیر را اینگونه بیان می‌فرماید: «إِنَّ إِبْلِیسَ عَدُوُّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: یَوْمَ‏ لُعِنَ‏، وَ یَوْمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ، وَ یَوْمَ‏ بُعِثَ‏ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ یَوْمَ الْغَدِیرِ» ابلیس ملعون چهار بار ناله سر داده است؛ روزی که مورد لعن خدا واقع شد، روزی که به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اکرم(ص) مبعوث شد و روز (قرب‌الاسناد، ص ۹) @Fahma_KanoonTaha
VID_20200616_090743_903.mp3
5.36M
🌸 ماجرای عطیه و گفتن فضایل علی در نماز جمعه جذاب و شنیدنی 👌 حداقل برای یک نفر ☝️ ارسال کنید🌹 @Fahma_KanoonTaha
✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺 مردی زیرکه و عاقلانه رفتار میکنه که وقتی میبینه خانومش شروع به غُرغُر کردن کرده، قبل از هر چیزی گارد نگیره و جلوی حس های منفی که در وجودش داره شکل میگیره را بگیره. 💞اولین قدم اینه که مرد با کلام خودش حس های منفی خانوم را کم کنه. یعنی اینکه با خانومش هم احساسی کنه. جملاتی ساده مثل منم متاسفم حق با توئه من حرفت را میفهمم عزیزم از من چه کاری بر میاد تا انجام بدم این جملات از سمت آقا میتونه اوضاع را تغییر بده، چون در کاهش احساسات منفی خانم خیلی موثره. 💞دومین قدم این که میتونید در طولانی مدت علت های احساسات منفی خانم را متوجه بشید و اونو رفع کنید. مثلا در مورد اینکه خانوم خونه از کارهای خونه خسته شده بود،اقای خونه میتونه با تقدیر و تشکرهای که از خانم داره و یا بر عهده گرفتن کارهای کوچیک خونه در ایجاد نشدن این حس در همسرش جلوگیری کنه. اقای محترم شما مرد خونه ای، پس باید انقدر تدبیر داشته باشی که مدیریت خونه و حتی مدیریت احساس خانومت را به دست بگیری اگر شما آقایون میدونستید یه تشکر و یه دوستت دارم ساده چه معجزه ای میکنه روزی هزاران بار محبت و عشق خودتون را نثار همسرتون میکردید. ✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺 @Fahma_KanoonTaha
‍ 💢 منشاء بی‌عفّتی‌ها❗️ ♨️ پدر و مادر! آیا به فرزندت علاقه‌مند هستی؟! اگر علاقه‌مند هستی، به او غیرت داشته باش؛ یعنی بُعد انسانی و الهی او را حفظ کن تا مثل حیوانات نشود. ⭕️ این‌جا این روایت مطرح می‌شود که: «إِنَّ الغَيرَةَ مِنَ الإيمَانِ». به روشنی رابطه‌ی بین غیرت و حیا آشکار شد. ببینید چقدر معارف ما با هم هماهنگ هستند. ✴️ انسان - سوای از مؤمن بودن - اگر بخواهد انسانیّتش را حفظ کند، باید نسبت به فرزندش چنین غیرتی داشته باشد؛ چه دختر باشد و چه پسر، باید او را عفیف بار بیاوری. عفّت هم از حیا نشأت می‌گیرد و شاخه‌ای از حیا است. 🔻منشاء بی‌عفّتی‌ها در جامعه‌ی ما همین مسأله‌ی بی‌حیایی است. برخی همین پردۀ حیا را که در تربیت اصل و اساس است، می‌درند. بعد از آن، پدر و مادر هر کاری هم بکنند، ثمری ندارد. 🔻البتّه این مسئله هم هست که وقتی از محیط خانواده بیرون رفت و وارد محیط آموزشی شد، مشکلات تربیتی‌اش بیشتر می‌شود. بدتر از همۀ این‌ها محیط جامعه و مخصوصاً رسانه‌های تصویری است که برخی از آن‌ها «جنایت کاران جامعه» هستند و چه مشکلاتی را در مسیر تربیت ایجاد می‌کنند. @Fahma_KanoonTaha
برای دانش آموزش خانه خرید معلم مراغه‌ای که از غیبت چندروزه دانش آموزش نگران می‌شود، متوجه می‌شود  این دانش‌آموز و خانواده‌اش از خانه اجاره‌ای خود بیرون افتاده‌اند و چند روز است بدون سرپناه هستند و این معلم به در اقدامی برای حل مشکل دانش‌آموز خود برای خانواده وی خانه خرید. به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش، معلم مراغه‌ای در اقدامی خداپسندانه پس‌ از آنکه از مشکل مسکن دانش آموزش آگاه می‌شود با استفاده از پس‌اندازهای شخصی‌اش به‌صورت نقد یا مسکوکات برای دانش‌آموز خود خانه خرید. وی افزود: خانه‌ای که این معلم خیر خریداری کرده ۶۰ متر مربع زیربنا دارد و برای خرید آن در محله پهرآباد ۴۵۰میلیون ریال هزینه کرده است. رضا آسیابی در ادامه گفت: این دانش‌آموز در یک خانواده چهار نفره زندگی می‌کند. این خانه به نام پسر بزرگ خانواده که دانش‌آموز کلاس چهارم خریداری‌شده است و سندش به خانواده دانش‌آموز اهدا شد. شایان‌ذکر است؛ آمنه خوش‌خلق معلم حق‌التدریس است که پس از غیبت چندروزه دانش آموزش با پیگیری‌ها متوجه می‌شود که صاحب‌خانه اجازه ادامه سکونت را به آنان نداده است و چند روزی بدون سرپناه گذران زندگی کرده‌اند. وی پس از آگاهی از موضوع برای دانش‌آموز خود خانه خریداری کرده است. @Fahma_KanoonTaha