eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
976 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
#بسته_گوهرشاد متشکل از پنج کتاب خوب به مناسبت روز ملی #عفاف_و_حجاب است. #رضاخان در چنین روزی در سال
اثر یک رمان نوجوان بسیار خواندنی و خیالی در ارتباط با همین حادثه تاریخی است که توسط منتشر شده است. کتابی دوست‌داشتنی به کوشش است که بیست دلیل و درباره را گردآوری کرده است. را می‌توان کتابی در پاسخگویی به شبهات پیرامون مساله مهم عفاف و حجاب دانست که در سه فصل، به سیر تاریخی در و ، مختلف و و اندیشه‌ها پرداخته است. چاپ تمام رنگی، جامعیت مطالب، دقیق و نظم مثال‌زدنی این اثر که به قلم خانم و توسط نشر به چاپ رسیده، از علل موفقیت آن است. 📚 جزو آثار پیشقدم در نگاه نو به مقوله است. و انتشارات کوشیده‌اند در این مجلد ابعاد گوناگون حجاب را با ظرافتی کم‌نظیر مطرح کنند. جدیدترین اثری است که به آثار مرتبط با این حوزه در کتاب‌رسان افزوده شده. داستان‌هایی کوتاه درباره چون و چراهای حجاب که نویسنده‌ کوشیده در همین زمینه به بیان دیدگاه پرداخته و استدلال‌های آنان را اعم از مثبت و منفی منعکس نموده است. @Fahma_KanoonTaha
✳️ پيغمبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرزند خوب و صالح، گلى از گل هاى بهشت است. 📚مکارم الاخلاق طبرسی، ج ۱، ص ۶۲۹ ❇️پ ن: واضح است که فرزند به خودی خود، صالح و شایسته نمی شود و برای تربیت او باید تلاش کرد. اولین قدم این است که والدین خود را بسازند و خود در مسیر صحیح قدم بردارند، چون مهمترین، بهترین و بزرگترین الگوی فرزندان، والدین هستند. @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دعا و خاصیت رفع بلا از زبان "مقام معظم رهبری" •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @Fahma_KanoonTaha
‌لقب هایی که والدین به فرزندشان می دهند در عمق وجود وی به تبدیل می شود و در اغلب موارد جهت گیری ذهنی و فکری کودک را ترتیب می دهد. @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺نذر کتابخوانی برای بچه‌های روستا حجت‌الاسلام اسماعیل آذری‌نژاد طلبه‌ای است که تبلیغ را با شیوه‌ای ابتکاری انجام می‌دهد، قصه خواندن برای بچه‌هایی که کمتر به کتاب دسترسی دارند. او از نذر کتابخوانی می‌گوید، پیروی از سنت پیامبران و اولیای الهی که نذرهایشان فقط مربوط به تامین غذا نبوده 🎥 مستند داستان زندگی و فعالیت‌های این مبلغ جوان است ⏯ فایل این مستند را در آپارات و یوتیوب ببینید @Fahma_KanoonTaha
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺سوغاتی ای که در مدرسه ولوله انداخت فهیمه سادات رحیمی فرزند دیپلمات شهید سید محمدعلی رحیمی در برنامه از خاطرات دوران نوجوانی و مدرسه پاکستانی می‌گوید، روزی که پدرش برایش یک چادر سوغاتی آورد و همین چادر سر کردنش در مدرسه، همکلاسی‌هایش را که مسلمان بودند ولی حجاب نداشتند ترغیب به رعایت حجاب کرده است ⏯ قسمت اول برنامه‌ تلویزیونی «گوهرشاد» را در یوتیوب و اپارات تماشا کنید ⏰ برنامه گوهرشاد با اجرای از شبکه افق سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۹ @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ امام رضا علیه السلام: ناشتا خرما بخورید؛ چرا که کِرم های معده را نابود می کند. 📚عیون الاخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۳۸ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 1⃣3⃣ 🌺 (سرباز عراقی) 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃نزدیک ارتفاعات بودیم. با رضا گودینی و جواد افراسیابی و بقیه به سرعت می دویدم. یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت تپه خارج شد و به سمت ما آمد! فرصت تصمیم گیری نداشتیم. به سمت جیپ شلیک کردیم. لحظاتی بعد بالای سر جنازه های عراقی رفتیم. دو افسر عراقی کشته شده بودند. یکی از آنها هم تیر خورده بود. اما هنوز زنده بود. خواستم با شلیک گلوله ای او را بزنم. اما ابراهیم هادی مانع شد. با تعجب گفت: «چه می کنی؟!» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃بعد ادامه داد او الان اسیر است. ما حق کشتن او را نداریم. بعد هم کار عجیبی کرد! شنیده بودم ابراهیم قهرمان کشتی بوده و بدنش خیلی قوی است اما نمی دانستم تا این حد! سرباز عراقی را روی دوش خود قرار داد. بعد به همراه هم از کوهستان عبور کردیم. در راه زخمهای او را بست. اسیر عراقی موقع نماز صبح با ما نماز جماعت خواند. بعد شروع به صحبت کرد: «من ابوجعفر بی سیم چی قرارگاه لشگر چهارم عراق، شیعه و ساکن کربلا هستم و ...» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃صبح به گیلان غرب رسیدیم. چند روزی ابوجعفر پیش ما بود. ابراهیم مانند یک دوست با او برخورد می کرد. با ما هم غذا بود و... بعد هم او را بردند. فراموش نمی کنم. ابوجعفر گریه می کرد. می گفت: «خواهش می کنم مرا نبرید! می خواهم بمانم و کنار شما با بعثی ها بجنگم!» مدتی بعد از فرماندهی سپاه آمدند و از ابراهیم تشکر کردند. اطلاعاتی که این اسیر عراقی به آنها داده بود بسیار با ارزشمند و مهم بود. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃سال بعد خبر رسید که بچه ها ابوجعفر را در تیپ بدر دیده اند. او همراه تعدادی دیگر از اسرا به جبهه آمده بود تا با بعثی ها بجنگند! بعد از عملیات به سمت مقر تیپ بدر رفتیم. گفتم، اگر شد ابوجعفر را به گروه خودمان بیاوریم. قبل از ورود به مقر عکس شهدا را به روی دیوار نگاه می کردیم. دقایقی بعد قبل از اینکه وارد ساختمان شویم برگشتیم! در میان تصاویر شهدای آخرین عملیات، ابوجعفر را دیدم. او هم به جرگه شهدای گمنام پیوسته بود. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۱۱۲ الی ۱۱۶ @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اه
💠 ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُاَلْزَهرا(س) 💠 🌺 خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺 سن شهادت: ۲۵ سال 🌺 اهل شهرستان تهران 🌺 قسمت 2⃣3⃣ 🌺 (عج) 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃خیلی بی تاب بود. ناراحتی در چهره اش موج می زد. پرسیدم چیزی شده!؟ ابراهیم با ناراحتی گفت: «دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسائی، تو راه برگشت، درست در کنار مواضع دشمن، ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیراندازی کردن و ما مجبور شدیم برگردیم.» تازه علت ناراحتی اش را فهمیدم. هوا که تاریک شد ابراهیم حرکت کرد، نیمه های شب هم برگشت، خوشحال و سرحال! مرتب فریاد می زد: «امدادگر... امدادگر... سریع بیا، ماشالله زنده هست!» بچه ها خوشحال بودند، ماشاالله را سوار امبولانس کردیم. اما ابراهیم گوشه ای نشسته بود به فکر! کنارش نشستم. با تعجب پرسیدم: «تو چه فکری!؟» مکثی کرد و گفت: «ماشاءالله وسط میدان مین افتاد، نزدیک سنگر عراقی ها. اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود. کمی عقب تر پیداش کردم، دور از دید دشمن. در مکانی امن! نشسته بود منتظر من.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃از زبان ماشاءالله: «خون زیادی از پای من رفته بود. بی حس شده بودم. عراقی ها اما مطمئن بودند که زنده نیستم. حالت عجیبی داشتم. زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان(عج) ادرکنی. هوا تاریک شده بود. جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند کرد. از میدان مین خارج شد. در گوشه ای امن مرا روی زمین گذاشت. آهسته و آرام. من دردی حس نمی کردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد. بعد فرمودند: کسی می آید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی. مرا به دوش گرفت و حرکت کرد. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خود معرفی کرد. خوشا به حالش.» 👈 اینها را ماشاءالله نوشته بود. در دفتر خاطراتش از جبهه گیلان غرب.👉 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صص ۱۱۷ الی ۱۱۸ @Fahma_KanoonTaha
ابوحنيفه پيشواى فرقه حنفى مى گويد: روزى به خانه امام صادق عليه السلام رفتم كه آن حضرت را ملاقات كنم. اجازه ملاقات خواستم، امام عليه السلام اجازه نداد. 🍃در اين وقت عده اى از مردم كوفه آمدند. امام عليه السلام به آنها اجازه ملاقات داد. من هم با آنها داخل خانه شدم. چون به محضرش رسيدم، گفتم: - فرزند رسول خدا! بهتر است كسى را به كوفه بفرستيد تا مردم را از دشنام اصحاب حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز داريد. 🍃من بيش از ده هزار نفر را مى دانم كه به ياران و اصحاب پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله دشنام مى دهند. 🍃🌸 حضرت فرمود: - مردم از من قبول نمى كنند. 🍃گفتم: - چه كسى از شما نمى پذيرد، شما فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستيد. 🍃🌸 امام عليه السلام فرمود: - تو يكى از آنها هستى كه حرف هاى مرا نمى پذيرى. اكنون بدون اجازه داخل خانه من شدى و بدون اجازه من نشستى و بدون اجازه من شروع به سخن نمودى. 🍃🌸 سپس فرمود: - شنيدم تو بر مبناى قياس فتوا مى دهى؟ گفتم: آرى! 🍃🌸 حضرت فرمود: - واى بر تو! نخستين كسى كه در مقابل فرمان خداوند به قياس گرفتار شد، شيطان بود. آن گاه كه خداوند به او دستور داد به آدم سجده كند. گفت: - من سجده نمى كنم. زيرا كه مرا از آتش آفريدى و آدم را از گل و آتش برتر است. بنابراين با قياس نمى توان حق را پيدا كرد. 🍃براى اينكه مطلب را خوب بفهمى از تو مى پرسم: - اى ابوحنيفه! به نظر شما كشتن كسى به ناحق مهمتر است يا زنا؟ 🍃گفتم: كشتن كسى به ناحق، فرمود: - پس چرا براى اثبات قتل، خداوند دو شاهد قرار داده و در زنا چهار شاهد؟ آيا اين دو تا را به يكديگر مى توان قياس نمود؟ 🍃گفتم: نه! فرمود: بول كثيف تر است يا منی؟ گفتم: بول 🍃فرمود: پس چرا خداوند در بول دستور مى دهد وضو بگيريد و در منى غسل كنيد؟ آيا اين دو را مى توان به يكديگر قياس كرد؟ گفتم: نه! 🍃فرمود: آيا نماز مهمتر است يا روزه؟ گفتم: نماز. 🍃فرمود: پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است ولى قضاى نماز واجب نيست؟ آيا اينها را به يكديگر مى توان قياس نمود؟ گفتم: نه! 🍃فرمود: آيا زن ضعيف تر است يا مرد؟ گفتم: زن 🍃فرمود: پس چرا خداوند در ارث براى مرد دو سهم قرار داده و براى زن يك سهم؟ آيا اين حكم با قياس درست مى شود؟ گفتم: نه! 🍃فرمود: چرا خداوند دستور داده است كه اگر كسى ده درهم دزدى كند بايد دست او قطع شود ولى اگر كسى دست كسى را قطع كند، ديه آن پانصد درهم است؟ آيا اين حكم با قياس سازگار است؟ گفتم: نه! 🍃فرمود: شنيده ام در تفسير اين آيه كه خداوند مى فرمايد: - ((ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم))، يعنى روز قيامت درباره نعمت ها از شما پرسيده خواهد شد. گفته ايد منظور از نعمت ها، غذاهاى لذيذ و آب هاى خنك در تابستان مى خورند، مى باشد. گفتم: آرى! من اينطور معنى كرده ام. 🍃فرمود: اگر كسى تو را دعوت كند و غذاى لذيذ و گوارا در اختيار تو بگذارد، پس از آن بر تو منت گذارد، درباره چنين آدمى چگونه قضاوت مى كنى؟ گفتم: مى گويم آدم بخيلى است. 🍃فرمود: آيا خداوند بخيل است (در روز قيامت راجع به غذاها و آب هايى كه به ما داده، مورد سوال قرار دهد؟). گفتم: پس مقصود از نعمت هايى كه خداوند مى فرمايد انسان درباره آن مورد سؤال قرار مى گيرد چيست؟ ❣فرمود: مقصود و ما است. منبع: کتاب الوافی ملامحسن فیض کاشانی، ج ۱، صص ۲۵۸ - ۲۵۷ @Fahma_KanoonTaha