eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
979 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
🚩 (روایتی از پیاده‌روی اربعین مهرماه ۹۸) نصرالله شفیعی آفتاب همه‌جا ر روشن کرده است و کم‌کم به مرز نزدیک می‌شویم. نزدیک مرز ایران که رسیدیم یکی از راننده‌ها گفت کرایه را حساب کنید. می‌خواستند قبل از آنکه به مرز ایران برسند کرایه‌ها پرداخت شود. گویا نگران برخی بدحسابی‌ها یا اختلاف بر سر میزان کرایه بودند. کرایه ۱۵۰ هزار تومان و موردتوافق همه بود؛ ولی چهار نفر که روی صندلی‌های وسط نشسته بودند با توجه به مشکلاتی که در راه تحمل کرده بودند می‌گفتند ما بیش از ۱۰۰ هزار تومان پرداخت نمی‌کنیم. راننده‌ها نیز قبول نمی‌کردند. می‌گفتند از قبل با ما صحبتی نشده، این چند مسافر نیز می‌گفتند ما به آن‌ها گفته‌ایم. خلاصه آبشان توی یک جوی نرفت، مینی‌بوس ایستاد و راننده پیاده شد و رفت پیش پلیس، پلیس آمد در ماشین، یکی از این مسافران، عرب اهوازی بود که به زبان عربی برای پلیس موضوع را شرح داد ولی راننده زیر بار نمی‌رفت. بالاخره آن چهار مسافر پیاده شدند و در بیرون از مینی‌بوس با پلیس به بحث پرداختند سرانجام پلیس با سلیقه‌ی خودش گفت این چهار مسافر هر کدام ۱۲۰ هزار تومان بپردازند. بالاخره ماجرا به پایان رسید. ولی یکی از این مسافران که بدون چانه زدن 150 هزار تومان پرداخته بود و بعد از این توافق خواستار استرداد باقیمانده پولش شد به او ندادند. این رفتارها و بگومگوها همه ی شیرینی‌های پذیرایی ایثارگرانی عراقی‌ها را در طول این چند روز برایمان مکدر نمود. از نوع رفتار راننده‌ها به نظر می‌رسید که به‌شدت نسبت به مسافران ایرانی بدبین هستند و کاملاً حواسشان جمع بود که نکند در حساب‌وکتاب کرایه، کلاه بر سرشان برود. شاید هم تقصیر نداشته باشند. این نگرانی به‌قدری بود که وقتی من مقداری دینار عراقی را که نزدم مانده بود خواستم با پول ایرانی تعویض کنم به‌سختی پذیرفت و هر لحظه مواظب بود که من پول کمتری به او ندهم. نمی‌خواهم بگویم در این رفتار فقط عراقی‌ها مقصر هستند قطعاً رفتار ما ایرانی‌ها نیز در این سوء الظن نقش داشته است. ولی با همه‌ی وجود نباید پیاده‌روی اربعین را نباید نادیده گرفت. پیاده‌روی اربعین دنیای دیگری است. دنیایی که در این جهان کنونی که تزویر و حیله و نیرنگ و دروغ‌گویی و خودخواهی حرف اول را می‌زند استثناست. در هیچ جای دنیا و شاید در هیچ برهه‌ای از تاریخ نمی‌توان صحنه‌ای بسان صحنه‌های پیاده‌روی اربعین را مشاهده کرد. این صحنه‌ی بهشتی مربوط به همان روزهای بهشتی است. آرامش، صمیمیت، ایثار، محبت، یگانگی و یکرنگی نشانی همیشگی از این دنیای بهشتی است. درست است که یک دزد در قامت زنی از ایران می‌آید و در این صفوفی که اعتماد حرف اول را می‌زند ۹۶ گوشی تلفن همراه را از زائرانی می‌دزدد که به عشق حسین خانه و کاشانه‌ی خود را رها کرده‌اند و در این بیابان عاشقی با فتح هر عمود به معشوق خود نزدیک‌تر می‌شوند؛ ولی باید دانست که این افراد نه زائرند و نه مسلمان و نه حسین و آرمان‌هایش را می‌شناسند. این‌ها دزدان سابقه‌داری هستند که تنها چیزی که برایشان مهم است سرقت و دست یازیدن به منافع غارتگرانه دنیوی اشان است. البته امام حسین علیه‌السلام نمی‌گذارد این متجاوزان به حقوق زائرانش جان سالم به در کنند. همان‌طور که بعد از واقعه‌ی عاشورا همه‌ی کسانی که در این جنایت بزرگ بشری دخیل بودند به مجازات رسیدند و از تیغ انتقام الهی جان سالم به در نبردند. آری این موکب‌های عراقی که در مسیر دلدادگان امام حسین شبانه‌روز مشغول خدمت و بهتر این است که بگویم ایثار هستند، شرحش به‌گونه‌ای نیست که کسی بتواند به‌راحتی آن را به تصویر بکشاند. ماجرا از اینجا اهمیت پیدا می‌کند که خیلی از این عراقی‌ها خودشان به‌شدت نیازمندند و در سایر ایام سال، روزگار را با سختی معیشت به سر می‌برند. به تعبیر زیبای قرآن که می‌فرماید: «ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه» سال گذشته که تنها بودم، شب را در یکی از موکب‌های عراقی در کربلا به سر بردم. آن‌ها تعدادی جوان عراقی بودند که چندین روز بود که از بصره آمده بودند و موکبی را برپا کرده بودند تا افتخار خدمتگزاری به زائران امام حسین را پیدا کنند. وقتی فهمیدند من ایرانی هستم نمی‌دانید چقدر صمیمانه به دورم حلقه زدند، یکی رختخواب برایم پهن کرد، یکی بلافاصله رفت در ماهی‌تابه‌ای بزرگ که از قبل روی اجاق‌گاز گذاشته‌شده بود تخم‌مرغ قرمز کرد و برایم آورد. یکی از من پرسید که وایفای هم داری؟ گفتم خیر! بلافاصله وایفای تلفن همراه من را وصل کرد و بعد از چند روز من موفق شدم با ایران ارتباط اینترنتی برقرار کنم. دیگری لباس‌هایم را که در طول این چند روز نیاز به شست‌وشو پیداکرده بود، با اصرار از من گرفت و شست. پرسیدم حمام نیز هست؟ بلافاصله رفتند حمام را گرم کردند و همه‌چیز را برای یک حمام درست‌وحسابی برای من آماده کردند.