eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
977 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 و او ثابت کرد که بخواهی در خیابان‌های تهران هم می توانی شوی! 🌷 🕊🕊🕊 ♨️گاهی باید از حسین(ع)، چیزی فراتر از ، توبه و خواست و در میدان عمل مردانه، آمر به معروف شد. عاشقان (ع) پیروان خوبی می شوند مثل ، طلبه جوانی که غیرتش اجازه نداد عفّت خانم بی پناهی به حراج برود. در مقابل عده ای که اسم مرد را به تاراج برده اند، ایستاد.‌ ♨️ امر به معروف کرد و تیغ جهالت نااهلان حنجرش را همچون حنجر خنجر خورده اربابش پاره کرد. خورد اما زخمی که از حرف های مردم بر دلش ماند بیشتر از زخم های آن بی غیرت ها درد داشت. در عجبم از عده ای که برای حضرت زینب(س) گریه می کنند اما وقتی این روزها کسی مردانه از این خاک دفاع می کند، بی تفاوتی را پیشنهاد می دهند... ♨️ شاید هم چون مردم اول نامه نوشته و در وقت عمل شمشیرها را تیز کرده اند تیزی شمشیرها بیشتر از جسم، را زخم می کند. مثل دلِ که از این همه نصیحت های بی فکر سوخت. او به فکر راه ارباب و رضایت رهبرش بود و مردم به فکر سازشی که جز چیزی در آن نیست ♨️ او درد کشید ماهها و با دلی شهید شد شهادتت مبارک .....زنان این سرزمین تا جان در بدن دارند مدیون مدافعانی همچون تو هستند. دعا کن به خون های پاکتان زینبی زندگی کنیم و بمانیم.🌺 🕊به مناسبت تولد 🌷 ✍نویسنده:‌ @Fahma_KanoonTaha
✅ خاطره ای شنیدنی از آیت الله ✅ "در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر در خانه اش آمد و گفت میرزا را کار دارم مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟ ✅ گفت عیبی ندارد من می روم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سر و پای برهنه دوید و طلبه را در آغوش گرفت. دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد، گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟ ✅ میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد را در این ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد ✅ این طلبه ۱۵ سال شب ها بر در خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵ سال این گونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند." 📖 مصباح الهدی، آیت الله وحید خراسانی @Fahma_KanoonTaha
را خالی می کند.. ⌛️ وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه شود خالی تر می‌شود، اگر کاملا رو به زمین گرفته شود، سریع تر می‌شود. ❤️ آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از ، از غصه😔 📖 قرآن می‌گوید: هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها؛ خم شو و به بیفت. 👈 وَ كُن مِّنَ السَّاجِدِین. 🔻 کن؛ ذکر خدا بگو؛ این موجب می‌شود تو خالی شوی تخلیه شوی، سبک شوی؛ 📝 این است که خداوند برای پیچیده است: 📖 وَ لَقَدْ نَعْلَمُ. ما قطعا می‌دانیم داریم، دلت می‌گیرد؛ 📖 فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ و َكُن مِّنَ السَّاجِدِینَ سر به سجده بگذار و خدا را کن. 📚سوره ی حجر، آيه ٩٨ @Fahma_KanoonTaha
🎁 ✍ ماجرای مشروبخوار و آیت الله بهجت(ره) 👈وقتی رسیدیم پیش آقای بچه ها تک تک وارد شدن و سلام گفتن، آقای بهجت به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد. من چند بار خواستم سلام بگم منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…در حالی که بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن یه لحظه تو دلم گفتم: حمید! میگن، آقا از آدما خبر داره…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره!… ⭕️تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!” اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، کردم، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، من هم اسممُ نوشتم… 🔰این بار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، دم در سرم رو پایین انداخته بودم، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید..حمید…حاج آقا با شماست." نگاه کردم دیدم آقای بهجت به اشاره میکنن که بیا جلوتر… آهسته در گوشم گفتن: ✅ یک ماهه که رو خوشحال کردی... @Fahma_KanoonTaha
➣ 🌷حاج اســماعیل دولابی: همیشه سعی کنید دیگران باشید و برای بندگان خدا چیز خوب بخواهید. مـــــومن میتواند با خود به اهل زمین و آسمان خـیر برساند.. @Fahma_KanoonTaha
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✊ او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۱۳ آذر سالروز شهادت 🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم محمد احمدی جوان 🍃 محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پرونده‌اش تکمیل شد که هوای در سرش افتاد. نمی‌شد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا می‌گفت، را می‌خواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه می‌دانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی که این قاعده و قانون‌ها سرش نمی‌شد... 🥀به مناسبت سالروز تاریخ تولد: ۵ اسفند ۱۳۶۸ تاریخ شهادت: ۱۳ آذر ۱۳۹۴ مزار شهید: شهرستان تنگستان، روستای باشی محل شهادت: سوریه 🦋 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e