🌼 شهردار ارومیه
✍اوایل انقلاب بود، گرگ و میش سحر برای خرید از خانه خود بیرون آمدم. چشمم به رفتگـر محله افتاد که مثـل همیشه در حال کار بود، دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده. نزدیک تر رفتم، او #رفتگر همیشگی محله ی ما نبود
کنجکاو شـدم، سلام کـردم و متوجه شدم رفتگر امروز ما آقا مهدی باکری است! آقا مهـدی، شمـا اینجا چه کار می کنید؟ اما آقا مهـدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامـه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شمـا رو چه بـه این کار؟ جارو رو بدین به مـن، شما آخه چرا!
خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت زن رفتگر، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن مـی گفتند اگـه شمـا بـروی، نفر جایگزین نداریم؛ رفتـه بود پیش آقا مهـدی، بـهش مرخصی داده بـود و خودش اومده بود جاش
اشک تو چشام حلقه زد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ از مـن خواهش کرد کـه سریع تر از آنجا بروم تا دیگران متوجه نشوند، رفتگر آن روز محله ما، شهردار ارومیه بود!
@Fahma_KanoonTaha
🌹شهید نواب صفوی: #آرزو دارم که #حکومت_اسلامی تشکیل شود، و آن زمان #بزرگترین_افتخارم این است که #رفتگر خیابانهایش باشم.
@Fahma_KanoonTaha
🌹شهید نواب صفوی: #آرزو دارم که #حکومت_اسلامی تشکیل شود، و آن زمان #بزرگترین_افتخارم این است که #رفتگر خیابانهایش باشم.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e