📚 #معجون_آرامش
♻️ روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.
چون روزی چند بر این حال بود، کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان. بدو گفتند: در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
♻️ گفت: معجونی ساخته ام از شش جزء و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.
گفتند: آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید
✅ گفت: نخست اعتماد بر خدای است.
✅ دوم آنچه مقدر است بودنی است.
✅ سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.
✅ چهارم اگر صبر نکنم چه کنم، پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم.
✅ پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.
✅ ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد.
چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت.
🌹{ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج }🌹
@Fahma_KanoonTaha